Quantcast
Channel: شارژ ایرانسل و رایتل
Viewing all articles
Browse latest Browse all 464

نقد فیلم گنج قارون

$
0
0

گنج قارون به کارگردانى سیامک یاسمى و بازى محمدعلى فردین به سال 1344 به نمایش درآمد. این فیلم در اصفهان پر شد، محل اصلى فیلمبردارى، امروز خانه هنرمندان اصفهان نام دارد.

فردین در نقش على بى غم کارگر فقیرى است که همراه مادر و دوستش در اصفهان زندگى مى کند. قارون پدرى که سال ها پیش او و مادرش را از خانه بیرون رانده است و اکنون زن و فرزندش را به خاطر نمى آورد، یکى از سرمایه داران بزرگ تهران است.

آرمان در نقش قارون ظاهر مى شود که به دلیل اشتباه کارى هاى فراوان، دیگر امیدى به زندگى ندارد و دچار ناامیدى شده است. او قصد خودکشى دارد که به دست فردین و محمدتقى ظهورى نجات مى یابد و با دنیاى فقیرانه ولى پر از صفاى آن ها آشنا مى شود. از این پس میل به زندگى پیدا مى کند و دنیا برایش رنگ و بوى تازه اى مى گیرد.

على بى غم تصمیم مى گیرد به دختر پر فیس و افاده و پولدارى که از سوى پدر و مادرش در آستانه ازدواج اجبارى قرار گرفته است کمک کند. براى بازگرداندن نظر پدر و مادر شیرین، على پسر فردى به نام قارون مى شود و نقش پسر تازه از هند بازگشته قارون را ایفا مى کند.

مشاهده مى کنید که داستان فیلم بسیار جذاب است. بازى بازى گران مشهور، موسیقى، رقص، کمدى و عشق به این اثر عمق بیشترى داده اند. بیننده با دنیایى از خوشى، غم و تنفر روبه رو مى شود که براى او کم سابقه است.

در بخش هایى از فیلم، خانه ثروتمندان نشان داده مى شود که در آن زمان بسیار براى تماشاگران داراى اهمیت و یکى از روش هاى جلب مشترى بود. ضمنا بیچارگى آن ها در برابر دنیاى پرصفاى فقیران مى نشیند، آن ها که در اوج ثروت به دلیل بیماریهاى مختلفى همانند قند و نقرس هیچ نمى توانند بخورند و باید به مقدارى نان سوخته قناعت کنند. در عوض کسى مانند فردین، هر روز خسته و گرسنه از سر کار بازمى گردد و گوشت و آبگوشت را راه مى اندازد. کوبیدن دیزى به دست فردین در کنار پرده هاى قلمکار اصفهان یکى از ماندگارترین صحنه هاى این فیلم است.

موقع آواز خواندن فردین، صداى ملکوتى ایرج پخش مى شود. تصنیفهاى مختلف این فیلم تاکنون زبان زد مردم است، چیزى که کم تر در سینماى ایران و جهان اتفاق مى افتد:

ز هشیاران عالم هرکه را دیدم غمى دارد

بزن بر طبل بى عارى که آن هم عالمى دارد

على بى غم اومده، با دل پر غم اومده

بهر تنهایى تو مونس و همدم اومده

گنج قارون نمى خوام

پول فراوون نمى خوام

جام جمشید جم و تاج فریدون نمى خوام

لقمه اى نان و گلیم پاره ما را بسه

بهر ما یک گوشه کوچک در این دنیا بسه

پس از گنج قارون، آوازخوانى قهرمان مرد در سینماى ایران رواج یافت.

توده مردم از گنج قارون استقبال خوبى کردند و فروش فیلم بى سابقه بود؛ چراکه داستان قدیمى و جنگ آشناى خیر و شر، تضاد میان على و قارون که در عین حال پدر و پسرند، عشق و عاشقى میان انسان بامرام و فقیرى همانند على و دختر زیبا و پولدارى همچون شیرین بسیار براى مخاطب دوست داشتنى است.

على یک انسان تمام عیار، بامرام، لوطى، بى همه چیز، ساده و بى آلایش است که همه دوستش دارند، و بلافاصله با مخاطب ارتباط برقرار مى کند.

مردمى که با فقر دست و پنجه نرم مى کردند، با دیدن این فیلم براى لحظاتى دلخوش مى شدند و با پیام قناعت فردین دلشان شاد مى شد و به زندگى امید مى بستند. گنج قارون داستان بیشتر مردم ایران بود ولى آن ها را خوار و ذلیل نمى کرد بلکه باعث مى شد تا مغرور و سربلند از سینما خارج شوند.

این فیلم نیز همانند گاو به ذائقه چپ هاى آن زمان خوش نیامد، آنان مى خواستند طبقه بورژوا کوبیده و ضعف طبقه کارگر به حساب ثروتمندان گذاشته شود. شاید از همین جهت بود که فیلمنامه گنج قارون را به احمد شاملو نسبت دادند، و استفاده از زبان کوچه بازارى را دلیل درستى ادعاى خود دانستند.

 

 اصفهان آن لاین


Viewing all articles
Browse latest Browse all 464

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>