Quantcast
Channel: شارژ ایرانسل و رایتل
Viewing all articles
Browse latest Browse all 464

فیلم انسان ها از محسن توکلی

$
0
0

کارگردان و تدوینگر: محسن توکلی

بازنویسی فیلم نامه: گروه قلم

مشاور تولید: داریوش باباییان

تهیه کننده: مهدی احمدی

بازی گران:

حسن جوهرچی در نقش امین ابراهیمی دوست

افسانه ناصری

نفیسه روشن

 

فیلم انسانها محصولی از سینمای معنوی ایران به شمار می رود. فیلمی بدون ادعا و خالی از بزرگ نمایی های معمول و اغراق های رایج که بیش از همه مدیون فیلم نامه خوب خود است.

فیلم با نمایی از برج میلاد آغاز می شود و بعد خانمی را می بینیم که تصادف کرده و جان سپرده است. مردی مرتب با اورژانس تماس می گیرد و تقاضا می کند که آمبولانس هرچه زودتر به محل حادثه بیاید. علی آقا در این ماجرا دخالتی ندارد و تنها یک شهروند است.

علی پس از این به دفتر آژانس می رود و بلیت مشهد را می گیرد. امین نیز در همین لحظه برای گرفتن بلیت اصفهان می آید.

علی به دنبال همسرش که مربی کودکان است می رود، آن ها در راه بازگشت با دختری تصادف می کنند.

این دخترخانم هانیه نام دارد و از شاگردان همسر علی آقا به شمار می رود. هانیه را به بیمارستان می رسانند. به پدرش خبر می دهند و او با خشم بسیار وارد بیمارستان می شود.

پدر کسی نیست جز امین. هانیه مادر ندارد، مادرش به هنگام به دنیا آوردن او درگذشته و پدرش نیز همواره درگیر کار است.

هانیه تقصیر کار بوده است چون از پل عابر پیاده استفاده نکرده و پزشکان می گویند که آسیبی ندیده است. البته پزشک در هنگام آزمایش ها متوجه نکته ای دیگر می شود. تومور بزرگی در ناحیه کمر هانیه در حال رشد است.

در واقع این تصادف باعث پی بردن به این نکته و شتاب در امر درمان هانیه می شود.

قضیه را پزشکان متخصص نیز تایید می کنند. امین در این هنگام به یاد روزگاران قدیم می افتد. زمانی که سربازی اش را در جبهه می گذراند و همسنگری به نام آرش داشت. آرش و امین از دوران مدرسه با یکدیگر آشنا بودند. آرش سرطان دارد و توموری در کمر او پدید آمده است. چقدر بیماری هانیه دختر امین و بیماری آرش به یکدیگر شباهت دارد.

امین و علی به پرونده پزشکی آرش مراجعه می کنند و در می یابند که بیماری این دو، بی اندازه به یکدیگر شبیه است.

امین سرانجام لب به اعتراف می گشاید: مدرسه ما در موشک باران تخریب شد. آرش آن زمین را خرید و وصیت کرد که من آن را دوباره به صورت مدرسه درآورم.

اما امین این جا را می خواهد به یک مجتمع تجاری بزرگ تبدیل کند، مجتمعی که هر یک از شرکا با سود آن می توانند ده ها مدرسه بسازند و صدها کار خیر انجام دهند.

امین نذر می کند که اگر دخترش خوب شود مدرسه ای بنا کند. ولی در واقع او دچار خطایی بزرگ شده است و حق شرط گذاشتن ندارد. علی که تصادف با هانیه، دوستی میان آن ها را رقم زده است وی را به مدرسه سازی در همان زمین فرا می خواند و شرکا امین را به ساخت مجتمع تجاری تشویق می کنند.

آیا علی که یک نقشه کش دون پایه است به دنبال درست و پا کردن کار و بار و درآمدی برای خود است یا شرکا انسان های شیطان صفتی هستند؟ امین در این میانه گرفتار می آید و قادر به تصمیم گیری نیست.

او از ساخت مجتمع منصرف می شود ولی در می یابد که باید خسارتی معادل یک میلیارد تومان پرداخت کند. اما آیا جان دختر او اهمیت بیشتری دارد یا پول؟

امین کمی سرد می شود و از خانواده علی می برد.

علی از همسرش می پرسد: تو برای کی کار می کنی؟ و علی و همسرش باز هانیه را تنها نمی گذارند.

هانیه پس از عمل، دچار کرختی کامل در تمام اعضا می شود تا این که امین تصمیم قطعی خود را می گیرد.

امیررضا پسر علی با هانیه دختر امین دوست شده اند. این جا رازی دیگر فاش می شود. امیررضا قادر به شنیدن و سخن گفتن نیست و در واقع ناشنوا و لال است. علی و همسرش بچه دار نمی شده اند تا این که به امام رضا (ع) توسل می یابند و امیر رضا متولد می شود. آن ها هر سال روز تولد امیررضا به زیارت مشهد می روند. ولی امسال به خاطر پی گیری کارهای هانیه به نذر خود عمل نکردند. شاید ثواب کمک به دختری بیمار و بدون مادر، کم تر از زیارت نباشد.

دست هانیه در دست امیررضای کوچولو آرام آرام به حرکت می آید.

تدوین فیلم را هرچند که کاملا نمی پسندیم ولی کم اشکال است. فیلمبردار کارهایی انجام داده است که مخاطب را زیاد خسته نکند. نماهایی که در گفت و گوی دو هنرپیشه می بینیم با سایه روشن ها و نمای پشت سر آن ها جذاب است.

ریتم فیلم بسیار آرام است و با همین سرعت پیش می رود، در تدوین موازی و در مواقع خشم و خشونت نیز همین سرعت حفظ می شود و افت و خیزی ندارد.

کارگردان کوشش بسیاری داشته است تا فیلمی سینمایی ارائه کند و به سمت فیلم های تلویزیونی پیش نرود. البته در جاهایی سوژه ما به همان تله فیلم ها پهلو می زند ولی چیزهایی هم هست که کارگردان برای خودش محفوظ نگاه داشته است تا در این مواقع عرضه کند. درست در زمانی که بیننده گمان می کند همه چیز را می داند کم کم اطلاعات تازه ای به کام تشنه مخاطب ریخته می شود. در اواخر فیلم، تعلیق نیز دیده می شود و حس کنجکاوی به سراغ مخاطب می آید.

 اصفهان آنلاین


Viewing all articles
Browse latest Browse all 464

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>