بیوگرافی و فیلموگرافی رابردت دنیرو: رابرت دنیرو هنرپیشه صاحب سبک، بازیگر سینما و تئاتر، تهیه کننده و کارگردان آمریکایی در هفدهم آگوست سال 1943 میلادی در نیویورک چشم به جهان گشود.
پدرش شاعر و نقاش بود. ده سال داشت که بازیگری را از تئاتر آغاز کرد. بدون گرفتن دیپلم، دبیرستان را رها کرد و به آموزشگاه های بازیگری راه یافت.
به سال 1965 در نقش رهگذری در فیلم سه اتاق در منهتن ظاهر شد و این گونه به سینما راه یافت. او می خواست بازیگر موفقی باشد و هرگز در آرزوی ستاره شدن نبود. در سریال خانوادگی در جست و جوی فردا ظاهر شد ولی به طور کلی از تلویزیون دوری گزید و آینده خود را در صحنه سینما جست و جو کرد.
به سال 1970 برای نخستین بار به عنوان نقش اصلی بر پرده سینما ظاهر شد و آوازه اش در جهان پیچید. او در این سال ها بازیگری خوب در فیلم هایی گم نام و بد به شمار می رفت که یکی پس از دیگری در گیشه شکست می خورد و خرج خود را هم نمی توانست جبران کند، با این حال مورد توجه ناقدان قرار گرفت و در سی سالگی، دو بار جایزه منتقدان فیلم نیویورک را برای فیلم های آهسته طبل بزن و خیابان های پایین شهر به دست آورد.
دنیرو اندک اندک به شیوه اکتینگ گرایش یافت و به راه مارلون براندو و جیمز دین رفت تا جایی که وی را مارلون براندوی جدید خواندند. او به همراه داستین هافمن متد اکتینگ را به اوج خود رساند.
دنیرو که اصلا ایتالیایی بود با مارتین اسکورسیزی و فرانسیس فوردکاپولا که آن ها هم ایتالیایی تبار بودند آشنایی یافت و این ها یک تیم ویژه را در هالیوود شکل دادند.
برای بازی در فیلم پدرخوانده از دنیرو دعوت به عمل آمد، او قرار بود در نقش پلی گاتو یا سانی یا مایکل کورلئونه ایفای نقش کند ولی چنین نشد و دنیرو چندی بعد در قسمت دوم پدر خوانده بازی کرد و خوش درخشید.
وی در آوریل سال 1976 با دایان ابوت هنرپیشه آوازخوان و هم بازی اش در فیلم های خیابان های پایین شهر و راننده تاکسی پیمان زناشویی بست و در ژانویه 1977 پسرش رافائل چشم به جهان گشود.
دنیرو با خواندن زندگی نامه خودنوشت لاموتا از اسکورسیزی خواست آن را به فیلم تبدیل کند و حاصل آن گاو خشمگین شد.
بدمصاحبه بود، با رسانه های میانه خوبی نداشت و تا جای ممکن از دست خبرنگاران می گریخت اما به سال 1987 در کسوت رییس هیات داوران جشنواره فیلم مسکو به روسیه سفر کرد.
دنیرو بازیگری چیره دست بود که با نقش های گونه گون کنار آمد، و تمام ژانرهای وحشت، کمدی، ورزشی، گانگستری و اجتماعی را تجربه کرد ولی مردم آمریکا بیشتر دنیروی خشن و دراماتیک را می پسندند و دنیروی بامزه، رووف و عاشق پیشه را دوست ندارند.
آشنایی با اسکورسیزی نقطه عطفی در زندگی هر دوی آن ها به شمار می رود. بیشترین همکاری دنیرو نیز با مارتین اسکورسیزی بوده است. این زوج هنری نه فیلم را در کنار یکدیگر پدید آورده اند.
او از ابتدای همکاری با اسکورسیزی و کاپولا به فیلم های انتقادی از سیستم سرمایه داری و دولت امریکا روی آورد و این کار را با شکارچی گوزن در نقد جنگ ویتنام ادامه داد.
دنیرو هیچ گاه با هالیوود احساس خودی بودن نکرد بنابراین به سال 1989 دفتر فیلم سازی خود به نام تری بکا (مثلث زیر پل) را پایه گذاری کرد. تری بکا از آن زمان تاکنون میعادگاه فیلمسازان مستقل و منتقدان وضع موجود در جامعه آمریکا به شمار می رود که چند فیلم و سریال و تئاتر تقدیم جامعه هنری کرده است. به سال 2002 جشنواره فیلم تری بکا نیز آغاز به کار کرد.
وی می اندیشید که در پنجاه سالگی بازیگری را ترک گوید و معاش را در آن سوی دوربین جست و جو کند. به سال 1993 سرانجام به آن سوی دوربین راه یافت و نخستین فیلم خود را با نام قصه ای از برانکس کارگردانی کرد. ولی این مانع از ادامه بازیگری او نشد، وی امروز در هر دو سوی دوربین فعالیت دارد.
در ایران ایرج ناظریان، حسین عرفانی، بهرام زند، منوچهر اسماعیلی، خسرو خسروشاهی، چنگیز جلیلوند و منوچهر والیزاده به جای او حرف زده اند.
دنیرو شش بار برای فیلم های راننده تاکسی، شکارچی گوزن، بیداری ها، تنگه وحشت، گاو خشمگین و پدرخوانده (2) نامزد اسکار شد و دو بار جایزه اسکار را برای فیلم های گاو خشمگین به کارگردانی اسکورسیزی و پدرخوانده 2 به کارگردانی فوردکاپولا به چنگ آورد. پس می توان گفت که مهم ترین فیلم های رابرت دنیرو را اسکورسیزی و کاپولا کارگردانی کرده اند.
اما رمز موفقیت دنیرو چیست؟ او سه ویژگی منحصر به فرد دارد:
چنان در عمق نقش ها فرو می رود و فانی می شود که دیگر کم ترین اثری از شخصیت خودش باقی نمی ماند و دیگر خود او بر جای نیست تا قابل دیدن باشد. از همین جهت است که می تواند شخصیت های جدید و متفاوتی خلق کند که در گفتار، رفتار و کردار و حتی نگاه کردن، کوچک ترین شباهتی با دنیروی واقعی ندارد و هنوز شخصیتش تکراری نشده است. اگر بگوییم که این دنیرو همان دنیروی فیلم پیشین است سخت اشتباه کرده ایم. اما دنیرو در گاو خشمگین به هیچ وجه قابل شناسایی نیست. بیننده فکر نمی کند که این خود دنیرو باشد.
پیروی از سبک مینی مالیستی و زیر پوستی: او به دنبال اغراق و بزرگ نمایی نشان دادن همه جانبه ویژگی های یک شخصیت نیست، بلکه شخصیت را کم تر نمایش می دهد؛ زیرا بر این است که ما در زندگی واقعی تلاش نمی کنیم احساساتمان را نشان دهیم بلکه بیشتر در پی پنهان کردن آن هستیم. پس در نمایش احساس و اندیشه شخصیت ها از طریق حرکت، نگاه و سخن، دست و دل بازی نمی کند و بلکه خساست به خرج می دهد.
تلاش فراوان و وسواس بی اندازه: او بی دریغ در اختیار فیلم است چنان که برای بازی در راننده تاکسی هفده کیلوگرم وزن کم کرد تا تکیده و نحیف به نظر رسد و برای حضور در گاو خشمگین با جک لاموتا تمرین مشت زنی کرد، تمرین های سخت ورزشی انجام داد، بیست و پنج کیلوگرم وزن اضافه کرد و اسطوره بازیگری شد. به یادماندنی ترین نقش دنیرو در همین فیلم گاو خشمگین است.
دنیرو برای بازی در تنگه وحشت دندان های خود را با اورتودنسی به هم ریخت، تنش را با جوهر گیاهی خالکوبی کرد و مدتی را در زندان به سر برد تا نقش یک جنایتکار جنسی را بازی کند.
او برای بازی در فیلم شکارچی گوزن مدت ها با کارگران اوهایو نشست و برخاست کرد تا رفتار و گفتارشان را بیاموزد.
وی برای نقش کوتاهی در فیلم دار و دسته ای که نمی توانست شلیک کند با هزینه خود به ایتالیا رفت. آن جا تحقیقاتی انجام داد و گفت و گوهای افراد محلی را در سیسیل ضبط کرد. نتیجه کار این شد که گویی یک ایتالیایی همین الآن در آمریکا از کشتی خود پیاده شده و در فیلم بازی کرده است.
تاکنون بیش از هفتاد اثر از دنیرو دیده ام که به این شرح است:
1965: سه اتاق در منهتن.
1968: احوالپرسی یا تبریکات اثر برایان دی پالما در نقش جان روبین چشم چران.
1969: آواز سام یا ترانه سام / جشن عروسی یا میهمانی عروسی به کارگردانی برایان دی پالما که در آن زمان کارگردان کم تجربه و ناشناخته ای بود و این فیلم را به عنوان پایان نامه خود به دانشگاه ارائه داد و فوق لیسانس گرفت.
1970: مامان فشنگی یا مامان لعنتی یا بیرحم اثر راجر کورمن در نقش لوید فرزند روانی و معتاد بارکر / سلام مامان! به کارگردانی برایان دی پالما ادامه فیلم تبریکات است که به عواقب جنگ می پردازد. در نقش روبین.
1971: جنیفر در ذهن من یا جنیفر در فکرم نوشته اریک سگال در نقش مادریگیان راننده تاکسی کولی / زاده برای پیروزی یا برنده مادرزاد یا فاتح مادرزاد به کارگردانی ایوان پاسر در نقش پلیس. این فیلم به سال 1994 به نام معتاد در شبکه ویدیویی آمریکا توزیع شد / دار و دسته ای که نمی توانست صاف شلیک کند یا دسته ای که نمی توانست مستقیم شلیک کند نوشته والدو سالت بر پایه رمانی از جیمی برسلین به کارگردانی جیمز گلدستون. در نقش ماریو که جنون سرقت دارد.
1973: طبل را آهسته بزن یا آهسته طبل بزن در نقش بروس پیرسون توپ گیر کندذهن یک تیم بیسبال / فصل جادوگر که بعدها نامش به خیابانهای بیرحم یا خیابانهای پائین شهر تبدیل شد، نوشته ماردیک مارتین، به کارگردانی مارتین اسکورسیزی، در نقش جانی بوی.
1974: پدر خوانده 2 به کارگردانی فرانسیس فورد کاپولا که با سانسور اندک به فارسی دوبله شده است. در نقش ویتو کورلئونه.
1976: راننده تاکسی نوشته پل شریدر به کارگردانی مارتین اسکورسیزی. در نقش تراویس بیکل. دنیرو به خاطر بازی در این فیلم، جوایز زیادی را ربود و در ضمن نامزد دریافت اسکار شد / 1900 به کارگردانی برناردو برتولوچی در نقش آلفردوی اشراف زاده / آخرین قارون یا آخرین نواب بر پایه رمان ناتمامی از اسکات فیتز جرالد به کارگردانی الیا کازان در نقش مونرو استار مدیر استودیویی در هالیوود.
1977: فیلم موزیکال نیویورک نیویورک به کارگردانی مارتین اسکورسیزی. در نقش جیمی دویل نوازنده ساکسیفون.
1978: شکارچی گوزن به کارگردانی مایکل چیمینو. در نقش مایکل ورانسکی کارگر کارخانه فولادسازی. دنیرو در صحنه های جنگ و درگیری نیز بدلکار ندارد. وی برای بازی در این فیلم، نامزد دریافت اسکار شد.
1980: گاوخشمگین به کارگردانی مارتین اسکورسیزی. در نقش جیک لاموتا.
1981: اعترافات واقعی یا اعترافات حقیقی اثر اولو گراسبارد کارگردان بلژیکی، در نقش دزموند اسپلسی کشیش ارشد.
1983: سلطان کمدی نوشته پل زیمرمن منتقد مجله نیوزویک، به کارگردانی مارتین اسکورسیزی. در نقش روپرت پاپکین.
1984: روزی روزگاری در آمریکا بر پایه رمان تبهکاران نوشته هری گری به کارگردانی سرجو لئونه. در نقش دیوید نودلز آرونسن / عاشق شدن نوشته مایکل کریستوفر به کارگردانی اولو گروسبارد بلژیکی. در نقش فرانک رفتیس.
1985: برزیل ساخته تری گیلیام. در نقش هری تاتل، چریک و مهندس تاسیسات.
1986: درام تاریخی ماموریت نوشته رابرت بولت به کارگردانی رولند جافی درباره تهاجم اسپانیا و پرتغال به آمریکای لاتین در سده هیجدهم. در نقش مندوزا.
1987: قلب فرشته / تسخیرناپذیران به کارگردانی برایان دی پالما. در نقش آل کاپون.
1988: گریز نیمه شب یا فرار نیمه شب نوشته گالو به کارگردانی مارتین برست.
1989: چاقوی ضامندار در نقش جوزف مگسی / ما فرشته نیستیم یا زندانیان پناهنده نوشته دیوید ممت به کارگردانی نیل جردن.
1990: استنلی و ایریس بر پایه رمان خیابان یونیون به کارگردانی مارتین ریت، در نقش آشپز بی سواد / رفقای خوب بر پایه قصه ای از نیکلاس پیلگی به کارگردانی مارتین اسکورسیزی، در نقش جیمی کانوی ملقب به آقا / بیداریها بر پایه کتابی از دکتر الیور سکز. در نقش لئونارد لاو که بیمار فلج ذهنی است. دنیرو برای بازی در این فیلم، نامزد دریافت اسکار شد.
1991: در مظان جرم یا محکوم به علت سوء ظن نوشته ایروین وینکلر، در نقش دیوید مریل / بک درفت / تنگه وحشت به کارگردانی مارتین اسکورسیزی. در نقش ماکس کدی. دنیرو برای بازی در این فیلم، نامزد دریافت اسکار شد.
1992: معشوقه / شب و شهر (تهیه کننده و بازیگر)، نوشته ریچارد پرایس، به کارگردانی ایروین وینکلر، در نقش هری / آتش نشان یا لهیب به کارگردانی ران هاوارد در نقش دانلد ریمگیل آتش نشان ارشد / تاندرهات (تهیه کننده) / کمدی دوشیزه (تهیه کننده و بازیگر) به کارگردانی بری پرایموس.
1993: یک داستان برانکسی یا قصه ای از برانکسی یا داستان محله برانکس (کارگردان و بازیگر) نوشته چاز پالمینتری، در نقش لورنزو پدر / مدداگ و گلوری (سگ دیوانه و گلوری) نوشته ریچارد پرایس، به کارگردانی جان مک نوتان و تهیه کنندگی مارتین اسکورسیزی، در نقش وین دابی عکاس پزشکی قانونی / زندگی این پسر نوشته توبیاس ولف، به کارگردانی مایکل کاتن جونز، در نقش دوایت هنسن.
1994: فرانکشتاین مری شلی به کارگردانی کنت برانا و تهیه کنندگی فرانسیس فورد کاپولا.
1995: هزار و یک شب / کازینو نوشته نیکلاس پیلگی به کارگردانی مارتین اسکورسیزی، در نقش آس روتستاین / مخمصه یا التهاب به کارگردانی مایکل مان. در نقش تبهکاری به نام نیل مکسالی.
1996: فیلم ورزشی هوادار یا هواخواه یا طرفدار به کارگردانی تونی اسکات، در نقش یک طرفدار دو آتشه بیس بال / خوابگردها یا خفتگان نوشته لورنزو کارکاترا (بازیگر و کارگردان)، در نقش پدر بابی که کشیش است / اتاق ماروین (مدیر تولید).
1997: کاپ لند (شهرک پلیس یا سرزمین پلیس یا پلیس آباد) / جکی براون به کارگردانی کونتین ترانتینو. در نقش لویی گارا / سگ را بجنبان به کارگردانی باری لوینسون. در نقش برین.
1998: آرزوهای بزرگ / رونین یا رانین به کارگردانی جان فرانکن هایمر. در نقش سام.
1999: این را تحلیل کن. در نقش پل ویتی در هجو شخصیتهای مافیایی که پیشتر خود آنها را بازی کرده است / بی عیب یا بی نقص.
2000: ماجراهای راکی و بولوینکل. در نقش رهبر بیباک / مردان شرافت یا مردان افتخار / ملاقات با والدین به کارگردانی جی روچ.
2001: 15 دقیقه. درباره به زانو درآوردن امریکا / امتیاز (کارگردان و بازیگر).
2002: زمان نمایش / فیلم پلیسی شهر ساحلی یا شهری کنار دریا / آن را تحلیل کن.
2004: موهبت الهی یا هدیه الهی / داستان کوسه (گوینده) / ملاقات با فاکرها / پل سن لویس ری.
2005: قایم موشک.
2006: آرتور / نامرئی / چوپان خوب (تهیه کننده، کارگردان و بازیگر).
2007: طوفان فضایی.
2008: چه اتفاقی افتاده است؟ / قتل عادلانه یا کشتن عادلانه.
2010: صخره.
فهرست منابع
زندگی نامه، فیلمشناسی و سبکشناسی رابرت دنیرو، به کارگردانی مجتبی طبخی، 1383، فانوس خیال.
تسخیرناپذیر، زندگی و آثار رابرت دنیرو، نوشته اندی دوگان، ترجمه علی رضا عامری و محسن غفرانی، به ویرایش علی معلم، تهران: دنیای تصویر، چاپ اول 1383.
سینمای رابرت دنیرو، محمدرضا زادهوش، وبلاگ سیمنما.
آرشیو شخصی نگارنده.