Quantcast
Channel: شارژ ایرانسل و رایتل
Viewing all 464 articles
Browse latest View live

دیدار با جواد ابوالفضلی

$
0
0

جواد ابوالفضلی نویسنده، وبلاگ نویس، شاعر و روزنامه نگار ایرانی در دهم اردیبهشت ماه سال 1350 در تهران چشم به جهان گشود.

پدر و مادرش هر دو اصفهانی بودند. در سه سالگی به تب فلج اطفال دچار شد و اندکی از توانایی هایی جسمانی خود را از دست داد.

در کلاس چهارم دبیرستان استعداد خود در نویسندگی را در کلاس انشا کشف کرد و به سفارش آقای صیرفی زاده دبیر انشا به نویسندگی روی آورد.

او به سال 1378 به استخدام امور کتابخانه های شهرداری اصفهان درآمد و هم اکنون در کتابخانه مرکزی شهرداری اصفهان به کار سرگرم است.

ابولفضلی در کنار کار رسمی خود به سرودن شعر و نگارش مقالات و یادداشت می پردازد و در انجمن صنفی روزنامه نگاران اصفهان عضویت دارد.

وی در این سال ها مطالب خود را در نشریات چاپ اصفهان ازجمله اصفهان امروز و هفته نامه صدا انتشار داد ولی چون این مطبوعات را فاقد جرات و جسارت لازم برای انتقاد یافت مدتی روزنامه نگاری را رها کرد و سپس به وبلاگ نویسی روی آورد.

در وبلاگ او تصویرش را با عصا می بینیم و این تاکید بر معلولیتش را همواره با خود دارد. او می خواهد نماینده شایسته ای برای جامعه معلولان باشد، بنابراین انرژی زیادی روی کارهایش می گذارد تا ذهنیت منفی شماری از مردم نسبت به معلولان شدت نگیرد.

شکوه لحظه های یگانگی، ده قدم تا معنا شدن را به سال 1385 نگاشت که به سال 1388 از سوی انتشارات اقیانوس معرفت در اصفهان با مقدمه دکتر سیداحمد نواب مدیرعامل جمعیت هلال احمر اصفهان در صد و دوازده صفحه رقعی به چاپ رسید.

این نخستین کتابی بود که یک معلول اصفهانی درباره معلولیت می نگاشت. او در این کتاب ده سفارش برای معلولان دارد تا افق های روشن و زیبایی برای آن ها ترسیم کند:

از آزمون زندگی گریزان مباش.

با معلولیت جسمی خود ارتباط برقرار کن.

دکان آه و حسرت و نالیدن و نمی توانم را در وجودت تخته کن.

سه فرهنگ بنیادین زندگی را فراگیر: ایمان، خواستن و آفریدن.

زمینه حضور خداوند در زندگی ات را فراهم کن.

قهرمان زندگی خود را بشناس.

برای خودت نردبان ترقی بساز.

به هرآن چه داری احترام بگذار.

در زندگی ات سعی کن دو تایید را به دست آوری: تایید خداوند و تایید دل.

همیشه به فتوای دلت گوش بسپار.

و سرانجام کتاب با شعر زیبایی از رهی معیری و فهرست منابع به پایان می رسد.

ابوالفضلی هنر مبارزان واقعی را از پا نیفتادن می داند و این روزها در اندیشه چاپ مجموعه اشعار خود در قالب های سنتی و نو به سر می برد. یکی از اشعار او به نام روی خط زندگی را با هم می خوانیم:

زندگی یعنی...

حرف های تازه ای از بر کنیم

با نسیم هر سحر

هر صبحگاه

برای آسمان، پیامی رد کنیم

رو به سوی زندگی

سرشار عشق

در پی حرمت یار، قراری برپا کنیم.

 

زندگی یعنی...

هم نفس با عابران ره انسانیت

هتک آیین پرستیدن خود

کیش راستی و وفا در یک حریم

یعنی،

بسم اله رحمن رحیم

 

زندگی یعنی...

اقتدا بر ماه عشق

یعنی محبت یا صداقت زیر کشت

یعنی از هیچ پرواز کنیم

تحقیر نیاز را فرش زیر پا کنیم.

 

 اصفهان آنلاین


دانلود آرش کمانگیر با صدای سیاوش کسرایی

دیدار با علی محمد افغانی

$
0
0

علی محمد افغانی نویسنده، نمایش نامه نویس، شاعر و داستان نویس ایرانی در یازدهم دی 1303 در کرمانشاه از پدر و مادری اصفهانی چشم به جهان گشود.

تحصیلات خود را در کرمانشاه گذراند ولی تنگدستی باعث ترک تحصیلش شد. سرانجام با تلاش زیاد دوباره به آغوش درس و مدرسه بازگشت. مادرش تمام طلاهایش را فروخت و وی را روانه تهران کرد تا پزشک شود. اما او دانشکده افسری را برگزید. به سال 1326 به سازمان افسران حزب توده پیوست. دانشجوی ممتازی بود و با بورس به آمریکا اعزام شد. به سال 1333 پس از بازگشت به میهن در فرودگاه دستگیر و زندانی شد.

وی را به اعدام محکوم کردند ولی مجازات او با یک درجه تخفیف به حبس ابد تبدیل شد.

در زندان به تدریس زبان انگلیسی پرداخت. او که در آمریکا با ادبیات روز جهان آشنا شده بود و می دانست که صحنه ادبیات ایران خالی از یک رمان واقعی است بر این شد که زندگی آدم های کوچه و بازار و توده مردم را در قالب رمانی اجتماعی و تراژیک بریزد.

از این بیت حافظ نیز بسیار الهام گرفت:

پیرانه سرم عشق جوانی به سر افتاد

وان راز که در دل بنهفتم به در افتاد

اما نوشتن در زندان محدودیت هایی داشت، بنابراین یک دیکشنری برابرش می نهاد تا زندان بانان گمان کنند دارد کتابی را ترجمه می کند. حاصل این کار رمان شوهر آهو خانم بود که نخستین رمان واقعی به زبان فارسی به شمار می رود.

افغانی پس از تحمل پنج سال زندان مورد عفو ملوکانه قرار گرفت و در آبان 1337 آزاد شد.

حال باید به دنبال ناشری برای کتابش می گشت. شوهر آهو خانم رمان مفصلی بود و حال آن که مردم به رمانهای پاورقی عادت کرده بودند بنابراین هیچ ناشری زیر بار چاپ کتاب نرفت. افغانی با سرمایه شخصی کتاب هزار صفحه ای خود را در دو هزار نسخه به چاپ سپرد. این نخستین رمان بلند به زبان فارسی بود.

رقیق القلب شدن افغانی در زندان بر داستان او تاثیر بسیار نهاده و اثری رقیق را پدیدار ساخته است.

او با این رمان پا به صحنه ادبیات داستانی ایران گذارد و به شهرت رسید. به سال 1340 نیز جایزه بهترین رمان سال را به دست آورد. دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن، بزرگ علوی، نجف دریابندری و سیروس پرهام در مجلاتی چون راهنمای کتاب و یغما به ستایش از این اثر پرداختند.

مردم ایران، هما، خورشید، آهو، مامان خانم و مشهدی میران نانوا شخصیت های آفریده افغانی را افرادی واقعی یافتند و با آن ها ارتباط برقرار کردند. شخصیت های مثبت این کتاب اشخاص واقعی هستند که پدیدآورنده داستان با آن ها در زندگی خود سر و کار داشته است.

افغانی با رمانش به اعماق جامعه سرک می کشد و به نقد چند همسری می پردازد. قلم افغانی در توصیف بسیار قوی است. آهوخانم زنی ایرانی است که به ماشین تولید بچه، ارضاء کننده تمایلات جنسی مرد و مسوول پخت و پز رفت و رو است.

ده ها هزار از این رمان در مدت زمان اندکی به چاپ رسید و داوود ملاپور آن را به فیلمنامه تبدیل کرد.

فیلم شوهرآهوخانم به سال 1347 به کارگردانی داوود ملاپور و آربی آوانسیان بر پرده سینماها نشست.

غلام رضا سرکوب، اکبر مشکین، گیتی فروهر، فرخ لقا هوشمند، عدیله و مهری ودادیان در این فیلم سیاه و سفید به نقش آفرینی پرداختند.

پس از انقلاب شوهر آهو خانم در انتشارات امیرکبیر خمیر شد ولی باز به چاپ رسید.

افغانی پس از شوهرآهوخانم، رمان هشت صد صفحه ای شادکامان دره قره سو را نگاشت و به سال 1344 آن را با سرمایه شخصی به چاپ سپرد. در این اثر، تاثیر مرگ دو برادر و رویدادهای سیاسی کشور پس از دهه بیست را به روشنی می بینیم.

حکومت نیمی از شمارگان این رمان را خریداری کرد تا انتقادات افغانی از رژیم به دست مردم نیفتد.

افغانی پس از زندان در شرکتی ژاپنی به کار سرگرم شد تا در دام مطبوعات وقت گرفتار نشود.

او هم اکنون در آمریکا زندگی می کند و سبک رئال را دنبال می کند، آثارش در ایران مجوز چاپ ندارد بنابراین آثار خود را به زبان انگلیسی می نگارد.

 

از آثار او است:

بافته های رنج، 1361 / 1377، تهران: جاویدان، 702 ص / تهران: نگاه و زرین، 1367، 540ص.

بوته زار، 1372، تهران: موسسه انتشارات نگاه، 792 ص / 1379، تهران: سروای دانش، 792 ص.

پیمان، بی یاد تو هرگز (خاطرات زندان).

حاج الله باشی: نمایشنامه منظوم و فصل خوب سال: داستان، 1377، تهران: نگاه، 122 ص.

خداحافظ دخترم، 1377، تهران: جاویدان، 238 ص / 1380، تهران: سروای دانش، 238 ص.

دختر دایی پروین، 1377، تهران: جاویدان، 169 ص.

دکتر بکتاش، 1364، تهران: نگاه، 538 ص / چاپ چهارم 1368 / 1379، تهران: سروای دانش، 538 ص.

دنیای پدران و دنیای فرزندان.

زندگینامه خود، به زبان انگلیسی.

سیندخت، 1366، تهران: نگاه و زرین، 348 ص، چاپ اول 1357 / 1379، تهران: جاویدان، 488 ص.

شادکامان دره قره سو، 1345 / ویرایش دوم 1368، تهران: نگاه و زرین، 781 ص / چاپ اول 1347 / 1379، تهران: جاویدان، 934 ص.

شلغم میوه بهشته، 1364، تهران: نگاه، 180 ص / 1355، تهران: امیرکبیر / 1377، تهران: جاویدان، 211ص.

شوهر آهو خانم، 1340 / 1377، تهران: جاویدان، 811 ص / چاپ سیزدهم 1380 / 1372، تهران: نگاه، 778 ص.

صوفی صحنه، دزد کنگاور.

محکوم به اعدام، 1370، تهران: نگاه، 184 ص.

همسفرها، 1377، تهران: جاویدان، 369 ص / تهران: نگاه و زرین، 1367، 396ص.

 

فهرست منابع

«گفت و گو با علیمحمدافغانی»، بخارا، ش 71، شهریور 1388.

چهار سرو افسانه: پژوهشی در آثار و زندگی محمدعلی جمالزاده، صادق هدایت، دکتر سیمین دانشور و علی محمد افغانی، نوشته عیسی اربابی، با مقدمه ای از محمدعلی سپانلو، 1378، تهران: اوحدی.

کتاب شناسی ملی ایران.

تلخیص و نقد آثار علی محمد افغانی: شوهر آهوخانم، جعفر کازرونی، 1373، تهران: سهیل.

«گفت و گوی علی اصغر ضرابی با علیمحمد افغانی»، ماه نامه فردوسی.

 

 اصفهان آنلاین

دیدار با دکتر محمد سیاسی

$
0
0

محمد سیاسی شاعر، نویسنده، ادیب، محقق، مولف، روزنامه نگار، مترجم، مصحح، نقاش، داستان نویس، پزشک، مدرس و پژوهشگر ایرانی در بیست و دوم فروردین ماه سال 1311 در محله گلبهار اصفهان چشم به جهان گشود.

حسین مسرور (سخنیار) و محمد صدر هاشمی وی را به سرودن و نوشتن تشویق می کردند و او روزنامه نگاری را از نوجوانی آغاز کرد. نخستین مقالات او در روزنامه نقش جهان به مدیریت نورصادقی و روزنامه اصفهان به مدیریت امیرقلی امینی به چاپ رسید.

سپس به انجمن ادبی شیدا و انجمن کمال اسماعیل راه یافت و با استاد جلال الدین همایی، صغیر اصفهانی، علامه محمدباقر الفت، حسن بهنیا (متین)، بصیر، نوای اصفهانی، یکتای اصفهانی، رضا بهشتی متخلص به دریا و بسیاری دیگری آشنایی یافت.

هنوز دبیرستان را به انجام نرسانده بود که مادرش در کربلا جان سپرد و همان جا به خاک رفت. پس از این بود که فاطمه خانم را به مادرخواندگی خود برگزید.

در دوران نهضت ملی شدن صنعت نفت به جمع معترضان پیوست و به خاطر گرایش های آزادی خواهانه سه بار بازداشت شد، و به زندان شهربانی افتاد.

در دوران دبیرستان، مقدمات زبان عربی و علوم اسلامی را در حوزه علمیه اصفهان دنبال کرد.

پس از دیپلم رشته پزشکی را در دانشکده پزشکی اصفهان پی گرفت تا این که دانش آموخته شد و به تدریس در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان پرداخت.

مدیریت بیمارستان معتادان، سرپرستی پزشکی قانونی، مدیریت توان بخشی استان اصفهان و مدیریت دایره نظارت بر مواد مخدر ازجمله مسوولیت های او است.

همچنین پس از تشکیل کنگره ایرانشناسی به ریاست شادروان دکتر پرویز ناتل خانلری و دبیری استاد ایرج افشار به عضویت هیات مدیره کنگره برگزیده شد.

به سال 1334 با دخترعمویش خانم مهین زمانی پیمان زناشویی بست که حاصل آن الهه، آزاده، عاطفه و ارسلان هستند.

دکترسیاسی به سال 1339 انجمن ادبی اصفهان را پایه گذاری کرد که تا سال 1359 سه شنبه ها در منزل او برگزار می شد و پذیرای بزرگانی از ایران، هندوستان، پاکستان، افغانستان، تاجیکستان، مصر و انگلستان بود.

اشعار او بیشتر در قالب های سنتی است ولی در شعر نو نیز طبع آزمایی می کند. در شعر او تمایل به سبک اصفهانی به روشنی دیده می شود چنان که احمد گلچین معانی درباره او چنین سروده است:

خداوند سخن دکتر سیاسی

که در حکمت چو جالینوس ثانیست

غزل هایش به سبک اصفهانی

روان پرور چو آب زندگانیست

در شعر سیاسی، احساسات یک انسان آزادی خواه و عاشق موج می زند، عشق او به ایران و مردم ایران در غلتانی است که در جای جای آثارش به چشم می بینیم، آری او با عشق زنده است:

زندگی بی عاشقی در زنده بودن مردن است

زنده ام با عاشقی تا زندگانی کرده ام

از مشهورترین اشعار او می توان به فاجعه فین، آفرین بر هند نهرو آفرین و دلقک اشاره کرد که به زبان های روسی و انگلیسی نیز ترجمه شده است.

دکتر سیاسی به سال 1349 نماینده دولت ایران در کنگره مبارزه با مواد مخدر بود که به همت سازمان بهداشت جهانی در بانکوک برگزار شد.

در همین سال به دعوت خانم ایندیرا گاندی به هندوستان سفر کرد.

او به سال 1357 از سوی رژیم شاهنشاهی دستگیر و زندانی شد. به سال 1359 به آلمان رفت و در آنجا افزون بر زبان های عربی و انگلیسی با زبان آلمانی نیز آشنایی یافت.

پس از آن راهی آمریکا شد. آن گاه بورد تخصصی خود را در رشته طب گیاهی و سوزنی از دانشگاه سانتامونیکا در آمریکا دریافت کرد و ساکن ایالت مریلند شد. به سال 1373 به دلیل درگذشت پدرش به آغوش میهن بازگشت:

ای اصفهان دوباره به سوی تو آمدم

در بویه هوا و به بوی تو آمدم

نایی بدم بریده ز نیزار خویشتن

تا سر دهم نوا ز گلوی تو آمدم

او از آن زمان تاکنون در زادگاهش اصفهان اقامت دارد.

یک رباعی از او را با هم می خوانیم:

آن قدر بوسیدمش تا خسته شد

خسته از بوسیدن پیوسته شد

خواست گوید خسته گشتم، بر لبش

لب نهادم راه شکوه بسته شد

و یک شعر نو:

وقتی تو نیستی؛

از خویش؛

خسته می شوم.

وقتی تو نیستی؛

دل سرد و ساکتم؛

ساز شکسته می شوم.

وقتی تو نیستی؛

با صد دهن سخن؛

لب های بسته می شوم.

 

از آثار او است:

بی پناه، در برگیرنده سه داستان کوتاه، 1330، اصفهان: کتاب فروشی تایید.

سبک اصفهانی و تمثیل در شعر صائب و شاعران عصر صفوی، تهران: بنیاد موقوفات دکتر افشار، چاپ اول 1390.

چهل و چهل سالگی در تاریخ، ادب و فرهنگ ایران.

خلاصه تاریخ پزشکی ایران.

«تمثیل در شعر صائب»، صائب و سبک هندی، تهران: دانشگاه تهران.

طبیبان شاعر از قرن چهارم تا عصر حاضر، به کوشش دکتر علی یزدینژاد، با مقدمه دکتر محمدابراهیم باستانی پاریزی، تهران، میرماه، چاپ اول 1390.

«پزشکی در شاهنامه فردوسی»، مجله یغما.

پزشکی در شاهنامه و نوشدارو و افیون در ادبیات فارسی، به کوشش دکتر علی یزدی نژاد، تهران: میر ماه، چاپ اول 1389.

زندگی نامه و برگزیده اشعار میرزا عباس خان شیدای اصفهانی، اصفهان: اداره فرهنگ و هنر اصفهان.

یادگار سخنیار، برگزیده اشعار و زندگی نامه استاد حسین مسرور (سخنیار)، اصفهان: کتاب فروشی تایید.

سرود زنده رود، گزیده چهار دفتر شعر به نام های دیوار سکوت، در غربت غرب، بازگشت و سرود زنده رود دربرگیرنده اشعار دکتر محمد سیاسی در فاصله سال های 1333 تا 1382 است، به کوشش دکتر علی یزدی نژاد، تهران: میر ماه، چاپ اول 1389، 520ص، وزیری، مصور.

حسب حال، زندگی نامه خودنوشت.

خلیلی شاعر ایران و افغان، زندگی نامه و برگزیده اشعار زنده یاد خلیل الله خلیلی شاعر بزرگ افغانستان، تهران: بنیاد موقوفات دکتر افشار، چاپ اول 1389.

تصحیح دیوان کامل حکیم شفایی اصفهانی.

سفینه سیاسی، جنگ نظم و نثر.

یاد یاران خراسان و اصفهان، پنجاه سال مفاوضات ادبی شاعران خراسان و اصفهان.

مقالات در روزنامه های اصفهان، عرفان، پرخاش و نقش جهان ازجمله «با من به تیمارستان بیایید»، روزنامه نقش جهان.

اشعار در ماه نامه یغما، مجله سپید و سیاه، اطلاعات هفتگی، امید ایران، تهران مصور و فصل نامه نگین سخن.

«در برابر روان مادرم»، مجموعه مقالات در برابر، به کوشش دکتر سلیم نیساری، تهران: وزارت فرهنگ.

ترجمه مقالات روزنامه الهلال چاپ مصر برای روزنامه اصفهان.

سخنرانی و شعرخوانی در مجامع فرهنگی ایران و جهان ازجمله در انجمن حفاظت از آثار تاریخی، طبیعی و فرهنگی در اصفهان و کانون دوستداران فرهنگ ایران در واشنگتن.

 اصفهان آنلاین

سینماهای اصفهان و دیگر اخبار فرهنگی، هنری

$
0
0

سینما قدس، سالن شماره یک: اسب حیوان نجیبی است به کارگردانی عبدالرضا کاهانی.

سینما قدس، سالن شماره دو: در امتداد شهر به کارگردانی علی عطشانی.

سینما ایران: سی و سه روز به کارگردانی جمال شورجه.

سوره، صبح: تپلی / بعدازظهر و شب: یه حبه قند به کارگردانی رضا میرکریمی.

سینما ساحل: اخلاقتو خوب کن به کارگردانی سیدمسعود اطیابی.

سینما سپاهان: اخلاقتو خوب کن به کارگردانی سیدمسعود اطیابی.

سینما چهارباغ (خانواده): به کارگردانی حسین قاسمی جامی.

تالار هنر: نمایش ابریشم و آتش.

مجتمع فرشچیان: راه آبی ابریشم به کارگردانی محمدرضا بزرگ نیا.

 

فیلم مستند نقش نهان فیلمی تکان دهنده از وضعیت میراث فرهنگی اصفهان روز پنج شنبه پانزدهم دی ماه ساعت شش بعد از ظهر در تالار هنر اصفهان به نمایش در می آید.

 

شرکت فولاد مبارکه اصفهان به کسب رکورد روزانه صد ذوب رسید.

 

فولاد مبارکه اصفهان به عنوان سازمان دانشی برتر ایران برگزیده شد.

 

نمایشگاه نقاشی احمد منزوی روز جمعه نهم دی ماه در گالری آپادانا گشایش یافت و روز چهاردهم دی به کار خود پایان داد.

 

نمایشگاه نگارگری فاطمه یاوری دهم دی ماه در نگارخانه کوثر اصفهان آغاز به کار کرد. این نمایشگاه تا پانزدهم ماه برقرار است.

 

نمایشگاه گروه نقاشی ایمان قاسمیان در نگارخانه کتابخانه مرکزی شهرداری اصفهان برپا شد.

 

نمایشگاه گروهی هنرستان سمیه شهرضا در نگارخانه کتابخانه شهرداری اصفهان در حال برگزاری است.

 

نمایشگاه انفرادی عکس با عنوان ... زان باغ بی نشانه آثار مهندس سیدمصطفی جعفری روز جمعه دوم دی ماه ساعت 16 در گالری تکش گشایش یافت. این نمایشگاه تا روز شانزدهم دی برقرار خواهد بود.

 

بی مرز 2 نمایشگاه گروهی هنرمندان عکس، ویدئو آرت، نقاشی، چیدمان روز شنبه دهم دی ماه در موزه هنرهای معاصر اصفهان گشایش یافت. این نمایشگاه تا بیست و پنجم دی ادامه خواهد داشت.

 

نمایشگاه آثار مجسمه دکتر رضا یحیایی با نام دوالیته روز جمعه نهم دی ماه با سخنرانی دکتر محمدباقر ضیایی در گالری متن اصفهان گشایش یافت. این نمایشگاه تا روز بیست و ششم دی ماه ادامه خواهد داشت.

 

نشست تخصصی نقش مادی ها در شکل گیری اصفهان به همت پژوهشکده هنرهای سنتی و اسلامی عصر روز چهارشنبه پانزدهم دی ماه در مجتمع فرهنگی و هنری صائب اصفهان برگزار شد. در این جلسه خانم دکتر فرشته احمدی به ایراد سخن پرداخت. خانم دکتر مریم قاسمی سیچانی و آقایان اکبر زمانی و دکتر ارجمند نیز حضور داشتند.

اصفهان آنلاین

دیدار با احمد منزوی نقاش ایرانی

$
0
0

احمد منزویزاده نقاش، طراح، خوشنویس، مجسمه ساز، مدرس، عکاس، شاعر و هنرمند ایرانی به سال 1335 در سرلت احمدآباد اصفهان چشم به جهان گشود.

دیپلم خود را در رشته اتومکانیک از هنرستان فنی اصفهان گرفت. در تابستان سال 1360 در کلاس های آزاد طراحی، خوشنویسی و نقاشی هنرستان هنرهای زیبا شرکت کرد و از استادانی چون پرستو فروهر، سارا ایروانی، خانم زارع، فرشید ملکی، محمدابراهیم جعفری، حسینعلی ذابحی، حسین ماهر، همایون سلیمی، مهدی حسینی، جناب آیت الهی، علی اکبر میخک، سیدحسن عقیلی و دکتر اصغر جوانی بهره برد. این کلاس ها تاثیر ژرفی بر او نهاد و مسیر زندگی وی را به کلی تغییر داد. منزوی به سال 1368 وارد دانشگاه هنر شد و رشته نقاشی را پی گرفت.

پس از این به تجربه های شخصی روی آورد و تکنیک آب مرکب را دنبال کرد.

خطاطی را نزد آقایان صالحی، فروزنده و شادروان نصرالله معین ادامه داد و آن گاه از سیاه مشق های میرزا غلامرضا اصفهانی، میرحسین ترک و میرزا کاظم سرمشق گرفت. برای گذران زندگی نیز به تدریس هنر خوشنویسی روی آورد.

به سال 1370 آموزش مجسمه سازی را نزد استاد مرتضی نعمت اللهی آغاز کرد. از همین سال در نمایشگاه های گروهی نقاشی، مجسمه سازی و عکاسی در اصفهان، تهران و شیراز شرکت جست و نخستین نمایشگاه انفرادی از نقاشی های او به سال 1379 در آرت گالری برپا شد.

مجسمه های او در چهارمین بی ینال مجسمه سازی ایران نیز حضور داشت تا این که تابستان سال 1384 به نمایشگاه راه یافت.

بیست و سه تابلو و چند مجسمه او نیز دی ماه 1390 در گالری آپادانا به نمایش درآمد.

مجسمه ها کبوترهای سپیدرنگ بزرگ و کوچک از جنس گچ بودند. این ها وارانتی هم دارند! به این معنی که هر زمان به هر دلیلی دچار شکستگی شدند قابل تعویض با یک مجسمه سالم و نو هستند.

امسال در آثار نقاشی منزوی کارهای تازه ای را می بینیم؛ رنگ های اکرولیک که روی مقوای مهره دار کار شده اند. سبک کارها آبستره و انتزاعی و به دور از ساخت و ساز است و طبیعت گرایانه نیست.

احمد منزوی موضوعات خود را از محله های قدیمی اصفهان گرفته است، همان محله ای که در آن چشم به جهان گشود و همان محله هارونیه که پدربزرگش در آن می زیست و همان محله طوقچی که آن یکی پدربزرگش در آن خانه داشت.

او می گوید:

من تنها این رنگ ها را به روی کار مالیده ام ولی واسطه چیز دیگری است. راوی گاه حوض مسجد است یا شیشه و یا لکه آبی که بر روی زمین ریخته.

می خواستم فرم باشد و رنگ، از اصفهانی که بود و شهید شد.

در رویاهای آبی ات

اگر به من رسیدی

سلامم را به خودت برسان.

 

فهرست منابع

گفت و گوی نگارنده با احمد منزوی در گالری آپادانا.

صفحه احمد منزوی در فیس بوک.

سایت احمد منزوی.

 

درباره استاد احمد منزوی فرزند آقابزرگ تهرانی نیز یک مطلب به همراه عکسی زیبا داریم:

دیدار با احمد منزوی پژوهشگر نسخه های خطی.

اصفهان آنلاین

نقد اسب حیوان نجیبی است

$
0
0

اسب حیوان نجیبیست

نویسنده و کارگردان: عبدالرضا کاهانی

موسیقی: کارن همایونفر

بازیگران:

رضا عطاران در نقش بهروز شکیبا (جمال خسروجردی)

حبیب رضایی در نقش مسعود

پارسا پیروزفر در نقش برزو

کارن همایونفر در نقش پیمان

مهتاب کرامتی

باران کوثری

مهران احمدی

بابک حمیدیان

ماهایا پطروسیان

اشکان خطیبی

پانته آ بهرام

احمد مهرانفر

مانی باغبانی

بابک حمیدیان

 

عبدالرضا کاهانی کارگردانی است که آرام آرام دوربینش سمت و سوی طنز به خود گرفته است. او اکنون در این کار خود به صورت جدی تری طنز را دنبال می کند. طنزی تراژیک که بیننده را هم می خنداند و هم به شدت درگیر خود می کند. اسب حیوان نجیبی است حکایت آدم های روزگار ما است حکایت خودمان است که در لاک خود خزیده ایم ولی ناگهان در دل شب حاضریم دور هم جمع شویم و بخندیم یا به هم ناسزا بگوییم.

بهروز شکیبا مامور نیروی انتظامی از صاحب یک پارتی مقداری پول می گیرد تا گزارش آن ها را ندهد. سپس به مسعود که مست شده است گیر می دهد و از او دویست هزار تومان پول طلب می کند ولی او پولی ندارد. بنابراین وی را وا می دارد که از هر جا شده است پول بگیرد. او به سراغ دوستان و آشنایش می رود ولی هیچ کدام پولی ندارند، مسعود به همه آن ها هم بدهکار است، آن ها دنبال مسعود راه می افتند تا برایش پول جور کنند ولی باز کاری از پیش نمی برند، هرجا می روند تیرشان به سنگ می خورد، کسی که خواهرش را عروس کرده آن ها را به منزل آقای مرادی سردفتردار می برد ولی آقای مرادی نیز همان هنگام همسرش را از دست داده است.

سرانجام شکیبا او را می رساند و کمی به او پول دستی می دهد. شکیبا یک جفت کفش را هم که از خانه دوست مسعود برداشته است به دوست پیمان می بخشد.

در کل، هیچ چیز فیلم منطقی نیست، حتی روابط نیز بی اندازه بیهوده است و همین ما را به خنده می اندازد. طنزهای کلامی و شوخی ها نیز همین بی معنایی و بیهودگی را می رساند و خوش بختانه کم تر از دایره ادب بیرون می شود. البته فیلم هرچه پیش تر می رود، مخاطب می بیند در پس هر خنده آخر گریه ای است، کم کم پرده بر می افتد و در پس آن شوخی ها، سیاهی و پوچی نمایان می شود. این را شماری از تماشاگران نمی پسندند و به ناچار سالن سینما را ترک می کنند.

تا این جا بیننده با این که می داند شکیبا یک مامور واقعی نیست وگرنه این فیلم مجوز پخش نمی گرفت ولی درگیر داستان می شود. شکیبا یک مامور به تمام معنا است ریش دارد، موتور و بی سیم و کارت نیروی انتظامی دارد و باتوم به کمر می بندد. ولی همه این ها جعلی است، همه زندگی او در زیر زمین یک کله پزی خلاصه می شود. او خود مجرمی است که دو روز به مرخصی آمده ولی اخلاقی دارد که حتی اگر ولش کنند او کسی را ول نمی کند.

دوست دارد گیر بدهد حالا به سنگ در خانه مردم که لق شده یا فرمان کج موتور، یا بند کفش کسی که باز مانده یا دکمه پیراهن یک مامور واقعی که افتاده است. او خودش لهجه دارد آن وقت دیگری را دارای لهجه شهرستانی می داند.

همه آدم های فیلم به گونه ای درگیری دارند، درگیری خانوادگی و درگیری با خود چنان که برزو موهای سرش را می کند، همسر سابق برزو که رسما معتاد شده و دختر کارمند آموزشگاه که خود را همسر مدیر می پندارد. آن راننده که وسواس دارد و... این ها چون درگیری دارند خود را محکوم می بینند. هیچ کس به نیروی انتظامی زنگ نمی زند ببیند این واقعا مامور هست یا خیر و کسی به نیروی انتظامی گزارش نمی دهد که مامور شما در حال باجگیری است، اصلا انگار بهترین راه رهایی همین باج دادن است. وقت هایی هم هست که امکان گریختن وجود دارد ولی همه دوست دارند در این مهلکه باشند چون به هر حال بهتر از در خانه نشستن و سیگار کشیدن و خودخوری است.

حضور بابک حمیدیان و حبیب رضایی و قرض تو قرض و به دنبال پول بودن تا حدی یادآور فیلم بی پولی است. هم چنین آغاز شدن فیلم با گیر دادن به یک پارتی، ما را به یاد فیلم شیش و بش نیز می اندازد.

رضا عطاران در نقش شکیبا به واقع کاری نو و تازه و کاملا جدای از نقش های تکراری سینمایی و تلویزیونی به شمار می رود و به حق جایزه نقش اول را از خانه سینما ربوده است.

 اصفهان آنلاین

دیدار با مهندس ایمان قاسمیان

$
0
0

ایمان قاسمیان نقاش، مدرس و هنرمند ایرانی به سال 1366 در شیراز چشم به جهان گشود.

تحصیلات خود را در رشته عمران پی گرفت و هنر را نزد استاد کاتوزیان دنبال کرد.

به سال 1379 به نقاشی روی آورد و پس از این به تدریس در کانون فراگیری تخصصی آموزشگاه هنری بسته نگار سپاهان پرداخت. این آموزشگاه از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با معیارهای سنتی و کلاسیک به عنوان آموزشگاه برگزیده شناخته شد.

قاسمیان در جشنواره بین المللی دانشگاه هنر سوره تهران، جشنواره بین المللی در انتظار صبح، جشنواره سراسری آموزشگاه های آزاد، جشنواره هنرهای تجسمی فجر و سال های 1387 و 1388 در جشنواره سراسری کریمه اهل بیت (ع) مقام برتر را به دست آورد.

او هم اکنون به تدریس خلاقیت ذهنی کودکان و نوجوانان می پردازد و کارشناس واحد تجسمی آزمون های سازمان فنی و حرفه ای کل استان اصفهان است.

مدیریت کارگروه تخصصی هنر گروه فن آوران و مبتکران، مدیریت کارگروه هنر در مجمع عالی نخبگان اصفهان، مدیریت کارگروه تخصصی گسترش اقتصاد ملل آسیا و سرپرستی گروه نقاشان نیروانا نیز برعهده او است.

وی به سال 1387 گروه نقاشان واقعگرا را پایه گذاری کرد. این گروه اعضای ثابت و متغیری دارد که با تکنیک های گوناگون به نقاشی در سبک های رئال، هایپر رئال و سوررئال سرگرم اند.

ازجمله نمایشگاه های او می توان به این ها اشاره داشت:

همراه جمعی از هنرجویان، کتابخانه مرکزی شهرداری اصفهان، 1386.

فرهنگسرای نیاوران، تهران 1387.

خانه هنرمندان اصفهان، 1387.

شبستان نجمه خاتون، قم، 1387.

همراه جمعی از هنرجویان، کتابخانه مرکزی شهرداری اصفهان، 1387.

شبستان نجمه خاتون، قم، 1388.

همراه جمعی از هنرجویان، کتابخانه مرکزی شهرداری، اصفهان، 1388.

دانشگاه هنر سوره، تهران، 1388.

دانشگاه هنر سوره، تهران، 1389.

گالری آپادانا، اصفهان، 1389.

گالری خانه نقش، اصفهان، 1390.

موزه هنرهای معاصر اصفهان، 1390.

پژوهشکده صائب، اصفهان، 1390.

همراه جمعی از هنرجویان (فریدون جاویدی، ریحانه صفایی فرد، راحله صفائی فرد، ریحانه محمودی، هاشم جعفری، فاطمه شفیعی، فاطمه فولادی، سمانه امیدزاد، سمیه امینی، الهام امیدی و آرزو ثابتی)، کتابخانه مرکزی شهرداری اصفهان، 1390.

 اصفهان آنلاین


دیدار با حسین تحویلیان

$
0
0

حسین تحویلیان نقاش، طراح، وبلاگ نویس، مدرس، نمایش نامه نویس، کارگردان تئاتر، نویسنده و هنرمند ایرانی در دی ماه 1340 در اصفهان چشم به جهان گشود.

به سال 1360 دیپلم خود را در رشته تجربی دریافت کرد.

پس از این وارد مرکز تربیت معلم باهنر تهران شد و به سال 1362 فوق دیپلم گرفت. سال بعد به استخدام آموزش و پرورش درآمد و به تدریس پرداخت.

به سال 1370 با خانم مهناز محمدی پیمان زناشویی بست و در همین سال کارشناسی خود را در رشته نقاشی از دانشگاه هنر تهران دریافت کرد.

1377 به همراه جمعی دیگر انجمن نقاشان اصفهان را پایه گذاری کرد و به سال 1378 آموزشگاه خصوصی خود را گشود.

در بهمن ماه 1379 با ارائه پایان نامه خود با نام دیو در نگارگری ایرانی به راهنمایی دکتر احمد نادعلیان کارشناسی ارشد رشته نقاشی را از دانشگاه آزاد تهران واحد مرکز دریافت کرد.

1379 به عضویت هیات مدیره انجمن صنفی آموزشگاه های استان اصفهان و سال 1381 به عضویت هیات مدیره انجمن هنرمندان نقاش اصفهان درآمد.

به سال 1382 به ریاست انجمن هنرمندان نقاش اصفهان رسید و به سال 1384 مدیریت گروه هنر مراکز تربیت معلم استان اصفهان را برعهده گرفت.

طرح کلاس مربی گری هنر کودکان از سال ها پیش در ذهنش شکل گرفت تا این که آن را به مرحله اجرا درآورد.

1389 دبیر علمی همایش ملی علمی و کاربردی گرافیک محیطی و مبلمان شهری بود و همین سال به عنوان مدرس نمونه کشوری برگزیده شد.

وی هم اکنون مدیر گروه رشته گرافیک دانشگاه علمی کاربردی مرکز مبارکه است.

آثار او تاکنون جایزه های را برایش به ارمغان آورده اند که شماری از آن ها به این قرار است:

1380: دریافت لوح سپاس از نخستین سالیانه نقاشی معاصر اصفهان.

1380: لوح سپاس مقاله برتر در همایش انجمن صنفی آموزشگاه های هنرهای تجسمی اصفهان.

1385: مقاله برگزیده استادان در همایش تاثیر آموزش هنر بر دانش آموزان.

1386: لوح سپاس از چهارمین نمایشگاه قرآن کریم مهر.

 

از نمایشگاه های او می توان به این موارد اشاره داشت:

نمایشگاه نقاشی در گالری شاجانیان، اصفهان، 1373.

شرکت در نمایشگاه گروهی، نگارخانه کوثر اصفهان، 1375.

نمایشگاه نقاشی در نگار خانه کوثر اصفهان، 1377.

نمایشگاه گروهی موزه هنرهای معاصر اصفهان، 1378.

شرکت در نمایشگاه گفت و گوی تمدن ها، موزه هنرهای معاصر اصفهان، 1379.

نمایشگاه گروهی نقاشی، اراک، 1379.

برگزاری نمایشگاه سه نفره در خانه جوان اصفهان، 1380.

نمایشگاه نقاشی در موزه هنرهای معاصر اصفهان، 1381.

شرکت در دومین سالیانه نقاشی معاصر اصفهان، 1382.

نمایشگاه نقاشی در موزه هنرهای معاصر اصفهان، گروه گدار، شهریور 1382.

نمایشگاه نقاشی در موزه هنرهای معاصر اصفهان، گروه گدار، 1383.

شرکت در سومین سالانه نقاشی معاصر اصفهان، 1383.

نمایشگاه گروهی نقاشی، فرهنگ سرای بهمن تهران، 1383.

نمایشگاه نقاشی در موزه هنرهای معاصر اصفهان، گروه گدار، 1384.

نمایشگاه نقاشی در نگارخانه کوثر اصفهان، 1385.

شرکت در نمایشگاه نقاشی پیامبر اعظم (ص)، موزه هنرهای معاصر اصفهان، 1385.

نمایشگاه نقاشی و ویدئو آرت در نقش خانه حوزه هنری اصفهان، دی 1386.

شرکت در نمایشگاه نقاشی در بحرین، 1386.

نمایشگاه نقاشی و ویدئو آرت در موزه هنرهای معاصر اصفهان با عنوان پرواز، آبان 1387.

شرکت در نمایشگاه گروهی موزه هنرهای معاصر اصفهان، 1388.

نمایش ویدئو آرت رویا در گالری آپادانای اصفهان، شهریور 1390.

نمایشگاهی با عنوان «گاه»، بیست و شش تابلوی نقاشی، گالری آپادانا، اصفهان، دی 1390. این تابلوهای مدرن در حس و حال موسیقی و هم زمان با نواختن دستگاه های موسیقی ایرانی پدید آمده اند. به تابلوها که دقیق شویم می بینیم که طرح ها همگی برگرفته از موسیقی ایرانی است. این ها از آب مرکب آغاز می شود و به آکرولیک می انجامد. خطهای نازک اثر آب مرکب است و ضخامت ها با رنگ اکرولیک ایجاد شده.

 

از آثار او است:

نویسندگی و کارگردانی نمایش ناپدری، اصفهان، 1366.

نویسندگی و کارگردانی نمایش عروسکی بام حصیری، 1368.

نویسندگی و کارگردانی نمایش گلبهار، اجرا در سطح شهر و بخش تلویزیونی، 1375.

نویسندگی بخشی از مجموعه چهارصد دقیقه ای چهل تکه و کارگردانی هنری این مجموعه برای شبکه تلویزیونی اصفهان، 1376.

رضا عباسی، سخنرانی در مرکز اصفهان شناسی و خانه ملل، 1385.

کتاب کار مربی هنر کودک، موسسه انتشاراتی مداد سفید، 1389. در این کتاب در کنار توضیح کارهایی که مربی باید انجام دهد. تمرین های اجرایی نیز پیش بینی شده است. این اثر می تواند نیازهای تدریس و فعالیت های مربی را در کلاس برطرف کند.

مکتب نقاشی صفوی اصفهان، به ویرایش شهناز خواجه، اصفهان: طوبی نصف جهان، سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان، 1387. این کتاب درباره نقاشی ایرانی به ویژه آثار هنرمندان عصر صفوی است. زندگی و آثار رضا عباسی و سایر نقاشان در این کتاب بررسی شده است.

دیدن یک بار دیگر، اصفهان: طوبی نصف جهان، 1387.

بازشناسی فرم، اصفهان: طوبی نصف جهان، 1387.

 

و شماری از مقالات:

«نگاهی به شیوه های آموزش هنرهای تجسمی»، آموزه، 1381.

«نقاشی کودکان را جدی بگیرند»، رورنامه اصفهان امروز، 1386.

«نگارگری»، مجله شهروند، 1385.

«چهارمین سالیانه نقاشی معاصر اصفهان»، تندیس، آذر 1383، ش 39، ص 3.

 

فهرست منابع

گفت و گوی نگارنده با استاد تحویلیان در گالری آپادانا.

وبلاگ حسین تحویلیان در بلاگ فا.

 اصفهان آنلاین

آرشیو مطبوعات

$
0
0

آرشیو مطبوعات و مرکز اسناد اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان اصفهان ازجمله گنجینه های ارزشمند نشریات کشور در دوره های قاجار، پهلوی و جمهوری اسلامی به شمار می رود. این آرشیو به سال 1373 بر پایه جراید کتابخانه فرهنگ اصفهان پایه گذاری شد.

آن گاه مطبوعات دیگری بر آن افزوده شد به گونه ای که شمار نشریات به صد هزار جلد رسید.

چند سالی این آرشیو در کتابخانه ابن مسکویه اصفهان برپا بود و سپس به مجتمع فرهنگی و هنری صائب انتقال داده شد.

مجموعه صائب فضایی بهتر و گسترده تر برای این آرشیو ارجمند به شمار می رود ولی سوگمندانه نقل و انتقال مطبوعات به شکل درستی صورت نگرفت و مدت ها بسته های مطبوعات در فضایی نامناسب رها شد.

خوش بختانه هم اکنون فعالیت های زیادی برای دسته بندی و گندزدایی مطبوعات قدیمی آرشیو صورت پذیرفته است که جای سپاس گزاری دارد ولی کمبودها همچنان بسیار است.

از مطبوعات قدیمی تصویربرداری شده است تا اصل آن ها در اختیار مراجعه کننندگان قرار نگیرد ولی بخش دیجیتال آرشیو به لحاظ امکانات فنی پیشرفته و گسترده نیست.

هم چنین آرشیو از داشتن یک تابلو در ورودی مجموعه صائب بی نصیب مانده و حال آن که در این مدت خودروهای گران قیمتی برای اداره کل خریداری شده است.

اطلاع رسانی درباره آرشیو نیز بسیار ضعیف بوده و همین، پیوند با دانشجویان و دانشگاهیان را بریده است. معرفی آرشیو می تواند خواستاران و پژوهشگران بیشتری را به خود جلب کند.

بخش مطبوعات موزه ای نیز در این آرشیو می تواند شکل بگیرد به عنوان مثال اصل مجله فکاهی ملانصرالدین چاپ سال 1324 ق در تفلیس و اصل دست خط شادروان امیرقلی امینی که چند مجله را به کتابخانه هدیه کرده برای مراجعه کنندگان دیدنی و آموزنده است.

در نظر گرفتن بخشی برای مرمت و صحافی مطبوعات نیز بسیار ضروری است.

انتظار می رود مسوولان در استاندارد شدن و بهبود این فضا هرچه بیشتر بکوشند.

 

 اصفهان آنلاین

سی داستان از پیمان پورشکیبایی

$
0
0

سی داستان برای تصویرگران کتاب کودک

داستان سرا: پیمان پورشکیبایی

تهران: جوان امروز

چاپ اول پاییز 1390

75 صفحه، جیبی

هزار و صد نسخه، دو هزار و هفت صد تومان

 

کتاب حاضر، سی داستان شعرگونه و آموزنده برای کودکان است که جهت استفاده طراحان خوش قریحه کشور که رویای داستان پردازان را با مداد و رنگ به تصویر می کشند به بازار نشر آمده. ده عنوان از این داستان ها تصویرگری شده و از سوی انتشارات جوان امروز به چاپ رسیده است و این انتشارات، برای چاپ عنوان های بعدی نیز آمادگی دارد.

اشعار داستانی کتاب همگی پایه ای ملودیک دارند، بنابراین باید آن ها را درست خواند وگرنه ریتم و ضرباهنگ از دست می شود.

نام داستان های کتاب چنین است:

برکه و اسب آبی.

کانگی تپل.

اسب دریایی و خشکی.

موش باقالی فروش.

پنجه سفید و خواب.

قورقوری پرصدا.

پیله و پروانه.

پدرام و زنبور و گل شیپوری.

پدرام و توپ.

خر و آسیاب.

خر کوچولو و پنجره.

حپلی پیتزاخور.

اسب دانای سفید.

فیفیلی و مار زرد.

زبرا و خال خالی در سفر.

ماجرای پلنگ و گوزن.

موش کور و تونل.

کلاغ و موش و سنجاب.

دارکوب نوک دراز.

خانم قو و ابرها.

دارکوب و کاکتوس.

کلاغ تنبل.

جوجه تیغی و دانه ها.

سنجاقک و کار خوب.

ماهی کوچولو و کوسه.

خال چشم پاکوتاه.

تپلی زبر و زرنگ.

مارمالی با وزوزی.

خال خالی گردن دراز.

بلبل حسود.

 

داستان زیبای خپلی پیتزاخور را با هم می خوانیم:

یکی بود یکی نبود

زیر گنبد کبود

درون شهری قشنگ

با درخت های سه رنگ

شهری داشتند حیوان ها

خوش بودند و با وفا

گاو بقالی می کرد

خر حمالی می کرد

پنیر و سرشیر و ماست

کره و دوغ رو به راست

آقا روباه زرنگ

پیتزایی داشت دو سه رنگ

موشی آن جا دست فروش

لواشک چه پرفروش

آلوچه با قرقوروت

زغال اخته یا که توت

دوست و هم بازی بودند

خیلی ناز نازی بودند

گربه ای بود خپلی

دیگری بود پپلی

خپلی وقت ناهار

پیتزا می خورد بعد کار

دو تا نوشابه می خورد

یکی با خودش می برد

پپلی سرشیر و دوغ

نمی گفت هرگز دروغ

کره با عسل می خورد

شیر و با خودش می برد

دو سه ماهی که گذشت

حپلی چاق و پلشت

دندان ها کرم زده بود

دست و پاها خسته بود

راه می رفت یک ورکی

پیتزا می خورد زورکی

پپلی سالم و خوب

می خوابید وقت غروب

دندان هایش مثل صدف

سفید انگاری که برف

راه می رفت خیلی قشنگ

چابک و فرز و زرنگ

خپلی مریض سخت

خوابید آن جا زیر تخت

شد حسابی چاق و چاق

بردنش با یک الاغ

بزی جان دکتر شهر

گفت دارد چاقی خطر

گر که پیتزا بخوری

کی توانی بدوی

ماندگاری زیر تخت

کار تو همیشه سخت

خپلی گریه می کرد

همه اش ناله می کرد

بزی جان دکتر شهر

گفت برو کوه و کمر

روزی پنج بار تو حالا

برو از کوه تو بالا

خوراکی شیر و پنیر

نخوری پیتزا خمیر

هرگز نوشابه نخور

گاهی آب میوه بخور

خپلی خوب گوش می کرد

هیچ فراموش نمی کرد

خپلی پس از سه ماه

حال او شد رو به راه

نه دگر پیتزا می خورد

نه او نوشابه می برد

باز در این شهر قشنگ

درخت های رنگارنگ

خر حمالی می کرد

گاو بقالی می کرد

کار روباه چه کساد

بست دکان و رفت ز یاد

شیر و دوغ پنیر و ماست

قصه هست دروغ و راست

 اصفهان آنلاین

دیدار با عباس میرزایی

$
0
0

قدیم حال پنجره ها بهتر بود

بازتاب نور بود و فرش خشتی

با آواز بنان و صفحه قمرالملوک

عصر به عصر شربت سکنجبین بود و کاهو

با نغمه قناری و ردیف شمعدانی ها

ماهی ها برای گربه ها می خندیدند و ته حوض قایم می شدند

بوی کاهگل خیس هوش از سر ما می برد

وقتی هوش می رفت، عاشقی به جایش می آمد و شعر

شعر داروی مسکن بود

قدیم کبوترها بیشتر بودند

هوایی بود که بشود نفس کشید

و کسانی که بشود دوستشان داشت

حالا گلوی پنجره ها خشک است

چشمانشان می سوزد و مدام سرفه می کنند

این شعر از عباس میرزائی نقاش، مدرس، شاعر و هنرمند ایرانی است که به سال 1358 در اصفهان چشم به جهان گشوده.

پیش تر کارهای او در نمایشگاه های گروهی به چشم می خورد:

1381 و 1382 در موزه هنرهای معاصر اصفهان.

1382 و 1389 در فرهنگستان هنر.

1390 در گالری مریم هرندی و فرهنگسرای فرشچیان.

هم چنین نمایشگاه های انفرادی او را به سال 1381 و 1383 در موزه هنرهای معاصر اصفهان، به سال 1385 در گالری پاسارگاد، به سال 1387 و 1389 در نقش خانه حوزه هنری اصفهان و امسال در گالری آپادانا شاهد بودیم.

و حال نمایشگاه ابتکاری و بی سابقه «قدیم حال پنجره ها» بهتر بود را در گالری تکش برپا کرده که تا بیست و هشتم دی ماه برقرار است.

نمایشگاه عبارت است از چند پنجره و در گنجه که میرزایی بر روی آن ها نقش هایی انداخته، طرح هایی کشیده و شعرهایی نوشته است.

یک پنجره گره چینی شمسه متعلق به اوائل قاجار، یک پنجره گره چینی خورشیدی و یک پنجره اوایل پهلوی توجه ها را بیشتر به خود می کشند.

عباس میرزایی از کودکی به نقاشی علاقه داشت و در چهارده سالگی در کلاس های آزاد دانشکده هنر پردیس شروع به یادگیری طراحی کرد. به سال 1372 وارد هنرستان شهید محمد منتظری شد و رشته گرافیک را دنبال کرد. به سال 1377 در دانشکده تربیت معلم باهنر به ادامه تحصیل پرداخت و به سال 1379 فوق دیپلم خود را در رشته هنرهای تجسمی دریافت کرد.

وی هم اکنون در انجمن نقاشان اصفهان عضویت دارد و رشته هنرهای تجسمی را در مقطع لیسانس و در دانشکده تربیت معلم باهنر پی گیر شده است.

از استادانش که جویا می شوم قلم و دفتر را از دستم می ستاند و این نام ها را در آن یادداشت می کند:

مرحوم یزدانی، محمد خلیلی، حسین تحویلیان و محمدی راد.

میرزایی پانزده سال تجربه در نقاشی و هیجده سال فعالیت تجربی در زمینه هنر را مهم ترین بخش زندگی خود می داند. کشف و شهود و جست و جو در تکنیک ها و خواص گوناگون مواد و انرژی هریک از مواد که روی هر بستری اثری دارند باعث آمده است که او ارتباط مفهومی آثار در پیوند با تکنیک های مختلف را به خوبی بشناسد. او این گونه بدون خراش دادن و تراشیدن سطح پنجره ها، نقش هایی به ظرافت مینیاتور را بر روی آن ها می آفریند.

او ابتدا پنجره های درب و داغان را مرمت کرده، گرد تنهایی را از روی آن ها زدوده و سپس نقش هایی را متناسب با حال و هوای پنجره ها ایجاد کرده است. این نقش ها همان هایی هستند که در دل پنجره ها وجود داشته ولی به خواب عمیقی فرو رفته بوده است. خاطره هایی که پشت این پنجره ها است باز به دست هنرآفرین میرزایی مرور و زنده شده است.

نهایت خواسته او ماورایی بودن موسیقی، رویایی بودن نقاشی و خیال انگیز بودن شعر است؛ بنابراین نقش های او با تک رنگ قهوه ای است تا آن ها را هرچه بیشتر از مادیت دور کند و به ماورا پیوند زند.

میرزایی از سال 1376 به این سو شعرهای زیادی گفته است و مرا میهمان یکی از آن ها می کند:

دیشب کبوتری در دلم رویید

عشق نامیدمش

فردا طفلک دست و پا بریده مرا می خواند

که مرا چه نامیدی که این گونه پرپر شدم.

 

 اصفهان آنلاین

دانلود گزارش یک آدم ربایی

تازه های فرهنگ و هنر

$
0
0

مسجد جامع عتیق اصفهان نوشته مهدی بنیادی از سوی انتشارات کتاب آبان به چاپ رسید.

 

تئاتر آمیزقلمدون کاری از گروه تئاتر پژوهش اثر اکبر رادی به کارگردانی رضا کشانی از روز دوازدهم دی ماه به روی صحنه رفت. رادمهر کشانی، فاطمه محمودی و بهاره مهدوی در این تئاتر بازی می کنند. علاقه مندان برای دیدن این نمایش زیبا تا بیست و یکم دی ماه هر روز ساعت شش و نیم بعد از ظهر می توانند به مجتمع فرشچیان بروند.

 

نمایشگاه نقاشی خط روز پنج شنبه پانزدهم دی ماه در خانه نقش اصفهان با همکاری گالری ساربان و با حضور استاد احمد آریا منش گشایش یافت. در این نمایشگاه آثار علی رضا سعادتمند، بهرام حنفی، هادی روشن ضمیر، احمد آریامنش، پیام پیروی و علی رضا محبی به نمایش درآمده است. مراسم اختتامیه روز بیست و هشتم دی ماه با حضور هادی روشنضمیر انجام خواهد شد.

 

نخستین مسابقه چکیده نویسی با نام بهترین رمانی که خوانده ام برگزار می شود. دست بالا پنج چکیده از پنج رمانی که خوانده اید به صورت جداگانه بر روی یک روی کاغذ آ چهار با قلم سیزده فراهم آورید و تا اول بهمن ماه 1390 به کتابخانه میرداماد در خیابان شیخ صدوق شمالی، خیابان نیکبخت و یا دیگر کتابخانه های سازمان فرهنگی و تفریحی شهرداری اصفهان تحویل دهید. به ده مجموعه چکیده برتر، جوایز ارزنده ای داده خواهد شد.

 

سرانه هزینه عمرانی هر شهروند اصفهانی صد و هفتاد و دو هزار تومان برآورد شد.

 

آموزشگاه صدر اصفهان دوره های آموزش زبان و ادبیات فارسی برگزار می کند. نخستین دوره، ویژه شناخت شاهنامه و فردوسی بزرگ است.

 

حامیان مستند نقش نهان به کارگردانی محمد معماریان با صدور بیانیه ای از به نمایش درنیامدن این فیلم در تالار هنر اصفهان انتقاد کردند.

 

بیست و پنجم تا بیست و نهم دی ماه نمایشگاه عکس در تو آثار عکاس هنرمند پایا زمانیان در گالری کوثر اصفهان به نمایش درخواهد آمد.

 

نمایشگاه نقاشی خانم لیلا اصفهانی زاده پانزدهم دی ماه در خانه هنرمندان اصفهان برپا شد. این نمایشگاه تا روز بیست و دوم دی ماه ادامه خواهد داشت.

 

نمایشگاه آثار آب رنگ، پاستل و مداد رنگ دانشجویان کارشناسی هنر مرکز تربیت معلم حضرت قاطمه زهرا سلام الله علیها زیر نظر استاد عباس بهنیا در نگارخانه کتابخانه مرکزی شهرداری اصفهان از هفدهم تا بیست و دوم دی ماه برقرار است. نام هنرمندان شرکت کننده در این نمایشگاه عبارت است از:

خانم ها زهره جزی، فریبا حسینی، سمیه حیدری، عاطفه ذکاوتمند، معصومه عبداللهی، مریم عزیزی، مریم مشتاقی، لیلا معین، نفیسه معین الدینی، معصومه واحدی، مرضیه وکیل زاده و نفیسه همامی.

 

آثار نقاشی کیانا محبوب شانزدهم دی ماه در گالری خانه نقش گشایش یافت. این نمایشگاه تا بیست و یکم دی ماه 1390 ادامه خواهد داشت.

 

نمایشگاه نقاشی علی باباعلی، هفدهم تا بیست و دوم دی ماه، نگارخانه کوثر.

 

قدیم حال پنجره ها بهتر بود، نمایشگاه آثار نقاشی عباس میرزایی گشایش جمعه شانزدهم تا بیست و هشتم دی ماه، گالری تکش.

 

نمایشگاه نقاشی حسین تحویلیان، شانزدهم تا بیست و یکم دی ماه در گالری آپادانا.

 

نمایشگاه نقاشی نازیلا میاندوآبی هفدهم تا بیست و دوم دی ماه در گالری کتابخانه مرکزی شهرداری اصفهان. خانم میان دوآبی متولد 1362 در اصفهان است او دیپلم گرافیک و لیسانس مترجمی زبان انگلیسی دارد. تدریس در آموزشگاه زبان و هنر و پژوهش، فکر جوان و گالری گلبرگ ازجمله فعالیت های او است. نقاشی های او پیش از این به سال 1378 به صورت انفرادی در گالری کوثر و به سال 1387 به صورت گروهی در کتابخانه مرکزی شهرداری به نمایش درآمده بود.

 

 اصفهان آنلاین

شعر امیرکبیر

$
0
0

امیرکبیر در بیستم دی ماه به شهادت رسید. به این مناسبت شعر فاجعه فین سروده دکتر محمد سیاسی شاعر و پزشک اصفهانی را درباره امیرکبیر می آوریم:

شبی وحشت فزای و دهشت آمیز

شبی چون روز محشر هول انگیز

شبی در ظلمت آن محو، خورشید

شبی بر هم زن بنیان امید

شبی آبستن یک صبح خونین

شبی زاینده صد فتنه و کین

شبی مانند مستی رفته از هوش

ز مستی شمع مه را کرده خاموش

چراغ اختران بر طاق افلاک

شده خاموش در آن شام غمناک

به هرجا گشته ظلمت سایه گستر

سیاهی کرده گیتی را مسخر

گرفته ظلمت از مه تا به ماهی

نهان گیتی در امواج سیاهی

بر آن وحشت سرای تار و تیره

سکوت مرگباری گشته چیره

نه از مرغی به گوش آید نوایی

نه از نایی، نوای آشنایی

نه شوری نه نشاطی نه نویدی

نه تابان اختر عشق و امیدی

نه آهنگ درای کاروانی

نه آوایی ز نای ساربانی

در آن شام سیاه مرگ آور

در آن وحشت سرای هول پرور

فراز بادپایی راه پیما

سواری برق سیر و آتش آسا

سر و رو بسته با تعجیل افزون

همی پیمود راه دشت و هامون

ز تهران با سواری چند چون خویش

سوی کاشان روان با بیم و تشویش

که تا در خون کشاند پیکری را

زند بر هم اساس کشوری را

اسیر پاکباز سرفرازی

به میدان رشادت یکه تازی

اسیری دردمند و زار و خسته

خطا گفتم که شیری دست بسته

اسیری کز نبوغ دانش و هوش

جهانی را کشیده حلقه در گوش

جهانی را اسیر خویش کرده

اسیر فکر دوراندیش کرده

شده از مرگ و نیرنگ حسودان

اسیر اما اسیر جهل سلطان

به باغ فین کنون غمگین و خسته

به حمام اندرون تنها نشسته

کی است این بسته بر زنجیر تقدیر؟

اسیر روبه ایام چون شیر!

امیری با شرف مردی کبیر است

که در چنگال نامردان اسیر است

به تعجیل آمد از ره قاصد شاه

روان شد جانب حمام از راه

چو چشمش بر امیر افتاد از شرم

به زیر افکند سر را آن بی آزرم

به دستش نامه سربسته ای بود

به او داد و نقاب از چهره بگشود

به صد امید آن میر خردمند

نظر بر نامه تقدیر افکند

ولی ناگاه با اندوه و افسوس

نظر بگرفت از آن نومید و مایوس

خطوط چهره اش در هم فروشد

بنای آرزویش زیر و رو شد

به خود می گفت با لحنی غم آلود

عجب! پس خلعت شاهانه این بود

به قتلم داده فرمان، شاه قاجار

به پاداش صداقت آخر کار

به ظاهر گرچه لب بر شکوه نگشود

زبان حال او در باطن این بود:

که ای بیدادگر، آخر ز پستی

نمک خوردی نمکدان را شکستی

گناه من به جز خدمت دگر چیست؟

سزای خدمت شاهان جز این نیست

به جای حق شناسی با کلانتر

چه کرد آن گاوریش کم تر از خر

ز قتل موحش قائم مقام است

محمد شاه را گر ننگ، نام است

کنون هم ناصر الدین شاه قاجار

به تحریک دغل کاران دربار

قدم در راه اسلافش نهاده

مرا نیز این چنین پاداش داده

کمر بسته است خسرو بر هلاکم

که تا بر خاک ریزد خون پاکم

نریزد تا که خونم بر سر خاک

نگردد سینه اش از کینه ام پاک

چو خونم را بریزد خشم سلطان

ز خون دانی چه بندد نقش؟ ایران!

چو باید مرد آخر دیر یا زود

نباید تن به ننگ عجز، آلود

اگر مردی، کنون مردانه جان ده

به پای شمع چون پروانه جان ده

چو دید از مردن او را چاره ای نیست

نه ترسید و نه لرزید و نه بگریست

چنان مردانگی از خود نشان داد

که وقت مرگ هم مردانه جان داد

بگفت ای ناسپاس پست مکار

که ماموری ز سوی شاه قاجار

پی اجرای امر شهریاری

اگر در کشتنم تعجیل داری

بده انجام، ماموریت خویش

مرا نبود ز مردن، بیم و تشویش

چو بر او بسته شد هر راه چاره

به رگ زن کرد با انگشت، اشاره

ز جا برخاست رگ زن با دلی تنگ

رگش بگسست و خونش ریخت بر سنگ

چنانش موج می زد خون ز اندام

که خونین شد در و دیوار حمام

ز بازویش عقیق ناب می ریخت

عقیق ناب چون سیلاب می ریخت

فتاده با تنی از تیغ خسته

دو بازو بسته و رگ ها گسسته

ز بس خون رفت از او رفت از هوش

لب از گفتار بست و گشت خاموش

بدین سان گر بماند گردش کار

شود تاریخ در هر دوره تکرار!

اسفند ماه 1342، اصفهان.

 

 اصفهان آنلاین


دیدار با عبدالمهدی رجایی

$
0
0

عبدالمهدی رجائی تاریخ نگار، نویسنده، اصفهان شناس، پژوهشگر، مولف، مصحح، مدرس و محقق ایرانی در چهاردهم مهرماه سال 1350 در بهبهان چشم به جهان گشود.

به سال 1369 دیپلم علوم تجربی را در هندیجان گرفت و راهی تهران شد. در دانشگاه تهران رشته زبان و ادبیات فارسی را پی گرفت و به سال 1375 موفق به دریافت درجه لیسانس شد.

سال 1377 به عنوان کتابدار به استخدام دانشگاه اصفهان درآمد و هم چنین به تدریس زبان و ادبیات فارسی و علوم اجتماعی در مدرسه های اصفهان سرگرم شد.

آن گاه در رشته تاریخ گرایش ایران دوره اسلامی در دانشگاه تهران به ادامه تحصیل پرداخت. به سال 1378 با ارائه پایان نامه خود با عنوان مشکلات اقتصادی ایران از دیدگاه روزنامه اختر به راهنمایی دکتر ایرج ناصری، فوق لیسانس خود را گرفت.

وی به سال 1388 در دوره دکتری تاریخ گرایش تاریخ محلی در دانشگاه اصفهان پذیرفته شد.

مدیریت گنجینه نسخه های خطی دانشگاه اصفهان و مدیریت کتابخانه تخصصی الهیات و فلسفه در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان ازجمله مسوولیت های او به شمار می رود.

علاقه او بیشتر به روزنامه های قدیمی و زمینه مطالعاتش تاریخ مشروطه است.

 

از آثار او است:

تاریخ اجتماعی اصفهان در عصر ظل السلطان (از نگاه روزنامه فرهنگ اصفهان)، اصفهان: دانشگاه اصفهان، چاپ اول 1383، غ + 379 ص، وزیری، مصور.

تاریخ مشروطیت اصفهان، به ویرایش شهناز خواجه، اصفهان: مرکز اصفهان شناسی و خانه ملل وابسته به سازمان فرهنگی و تفریحی شهرداری اصفهان، چاپ اول زمستان 1385، 536ص، وزیری، مصور.

اصفهان از انقلاب مشروطه تا جنگ جهانی اول (گزیده جراید)، اصفهان: دانشگاه اصفهان، چاپ اول 1386، 470 ص، وزیری، مصور.

تحولات عمران و مدیریت شهری اصفهان در دوره پهلوی اول (1300 تا 1320)، اصفهان: مرکز اصفهان شناسی و خانه ملل وابسته به سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان، چاپ اول 1387.

تصحیح و تدوین یادداشت های سفر اصفهان سال 1303 (خاطرات علی جواهر کلام)، نشر دژنپشت.

سیری در شهرنگاری های عصر قاجار، شیراز: نوید شیراز.

فهرست روزنامه اخگر، اصفهان: مرکز اصفهان شناسی و خانه ملل، وابسته به سازمان فرهنگی و تفریحی شهرداری اصفهان.

 

و شماری از مقالات:

مطالب گوناگون در روزنامه های اصفهان زیبا و نسل فردا.

«برجیس صاحب که بود؟ (نقش یک کارگزار خارجی در روزنامه وقایع اتفاقیه)، فصل نامه رسانه، سال 10، ش 3، تابستان 1378.

«نقد روزنامه اختر»، فصل نامه رسانه، سال 11، ش 3، پاییز 1379.

«نقش روزنامه وقایع اتفاقیه در انتقال آموزه های جدید سیاسی به جامعه ایران»، فصل نامه رسانه، سال 11، ش 5.

«معرفی، نقد و بررسی روزنامه فرهنگ اصفهان»، فصل نامه رسانه، سال 12، ش 1، بهار 1380.

«یادی از دومین بهار مطبوعات اصفهان»، فصلنامه رسانه، سال 14، ش 3، پاییز 1382.

«نقش دولت و مردم در اقتصاد از نگاه روزنامه اختر»، فصل نامه فرهنگ اصفهان، ش 21، پاییز 1380.

«راه ها در ایران از نگاه روزنامه اختر»، فصلنامه فرهنگ اصفهان، ش 22، زمستان 1380.

«ظل السلطان و خاندان او از نگاه روزنامه های عصر مشروطیت اصفهان»، فصل نامه فرهنگ اصفهان، ش 27 و 28، بهار و تابستان 1383.

«قافله مستدام عشاق شهر فیروزه ای (نگاهی به اصفهان شناسان و آثار آن ها)، فصل نامه فرهنگ اصفهان، ش 33 و 34، زمستان 1385.

«آیت الله حاج آقا نورالله نجفی اصفهان در آیینه روزنامه های عصر مشروطیت»، فصل نامه تاریخ معاصر ایران ش 30، سال 8، تابستان 1383.

«التزام نامه حکومتی ظل السلطان (نشر یک سند)»، فصل نامه تاریخ معاصر ایران، ش 35، زمستان 1384.

«اندیشه و عمل اقتصادی در اصفهان عصر مشروطیت»، مجموعه مقالات همایش تبین آراء و بزرگداشت هشتادمین سالگرد نهضت آیت الله حاج آقا نورالله اصفهانی، اصفهان: سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان، تابستان 1384.

«از کاروانسرا تا مهمانسرا (سرنوشت یک موقوفه در اصفهان)»، فصل نامه میراث جاویدان، سال 12، ش 47 و 48، پاییز و زمستان 1383.

«انجمن ایالتی و خواسته های جمعی مردم اصفهان»، فصل نامه مطالعات تاریخی، سال 2، ش 6، بهار 1384.

«سرگذشت ظل السلطان پس از مشروطیت»، فصل نامه مطالعات تاریخی، سال 3، ش 10، زمستان 1384.

«اصفهان از انقلاب مشروطه تا استبداد صغیر»، فصل نامه زنده رود، ش 32، پاییز 1383.

«میرزا تقی خان حکیم باشی»، فصل نامه زنده رود، ش 33، زمستان 1383.

«فهرست روزنامه های اصفهان در دومین بهار مطبوعات / فصلنامه حسنات، شماره 1، بهار 1383

«مدارس هراتی و روزگار برپایی آن ها»، یادواره پنجاهمین سال تاسیس دبیرستان هراتی، اصفهان: سازمان آموزش و پرورش استان اصفهان، 1384.

«نقش روزنامه فرهنگ اصفهان در ایجاد مدارس جدید و گسترش آموزش در آن عصر»، کتاب سیر تحول آموزش و پرورش، اصفهان: سازمان آموزش و پرورش استان اصفهان، چاپ اول 1383.

«وطن دوم مشروطه (محورهای هدایت و رهبری عتبات در انقلاب مشروطیت ایران)، فصل نامه زمانه، سال چهارم، ش 35، مرداد 1384.

«تلگراف و انقلاب مشروطیت ایران»، مجله حافظ، ش 17، مرداد 1384.

«از هیات نظاری تا انجمن ولایتی (نگاهی به چگونگی شکل گیری و فعالیت انجمن های ایالتی و ولایتی در مشروطه)، ماه نامه زمانه، سال پنجم، ش 47، مرداد 1385.

«نگاهی به وضعیت آثار تاریخی اصفهان در دوره مشروطیت»، فصل نامه فرهنگ اصفهان، ش 31، بهار 1385.

«نگاهی به تحولات کودتای 28 مرداد در اصفهان»، فصل نامه تاریخ معاصر ایران، سال دهم، ش 37، بهار 1385.

«گاهشماری تحولات مشروطیت اصفهان»، مجموعه مقالات همایش اصفهان مشروطه اصیل ایرانی، اصفهان: سازمان فرهنگی و تفریحی شهرداری اصفهان، چاپ اول 1385.

«روزنامه ناقور (گنجینه ای از عصر مشروطیت)»، با همکاری دکتر احمد شعبانی، مجموعه مقالات همایش اصفهان مشروطه اصیل ایرانی، اصفهان: سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان، چاپ اول 1385.

«آسیب شناسی فرهنگی اجتماعی جامعه ایران عصر مشروطه، فصل نامه تاریخ معاصر ایران، سال 11، ش 44، زمستان 1386.

«فضای اجتماعی اصفهان پس از مشروطه (از نگاه مقالات روزنامه های آن دوران)، فصلنامه فرهنگ اصفهان، ش 37 و 38، پاییز و زمستان 1386.

«پل های اصفهان در عصر ماشین»، مجله دانش نما، سال شانزدهم، دوره سوم، شماره 161 و 162، مهر و آبان 1387، ص 69 تا 83.

«مدارس نوین در اصفهان»، مجله دانش نما، سال شانزدهم، دوره سوم، ش 164، بهمن 1387.

«زاینده رود اصفهان در عصر قاجار»، مجله دانش نما، سال هیجدهم، ش 174 و 175، آبان و آذر 1388.

«از فتح اصفهان تا فتح تهران (بررسی نقش ایل بختیاری و انجمن اصفهان در انقلاب مشروطه)»، مجموعه مقالات همایش ملی جامعه بختیاری و تحولات ایران، چاپ اول 1387.

«تربیت نامه میرزا تقی خان حکیم باشی»، پژوهش های ایران شناسی، جلد 19.

«قرائت خانه های اصفهان در عصر مشروطیت»، مجموعه مقالات همایش بین المللی اصفهان در پهنه تاریخ ایران و جهان اسلام، جلد دوم، چاپ اول 1385.

«اداره خانه به دوش (سیر مکان گزینی شهرداری اصفهان)، مجموعه مقالات همایش یک صدمین سالگرد بلدیه ها، چاپ اول 1388.

«گاه شمار تحولات عمران و مدیریت شهری اصفهان در دوره پهلوی اول»، مجموعه مقالات همایش یک صدمین سالگرد بلدیه ها، چاپ اول 1388.

«سیری در روزنامه ها و نشریات شهرداری اصفهان از آغاز تا کنون»، مجموعه مقالات همایش یک صدمین سالگرد بلدیه ها، چاپ اول، 1388.

«گفتمان های رایج در مقالات روزنامه های اصفهان پس از مشروطه»، نامه تاریخ پژوهان، سال 5، ش 17، بهار 1388.

«اصفهان از نگاه جغرافی نویسان مسلمان (سده سوم تا هشتم)، گنجینه اسناد، سال 19، دفتر چهارم، ش 76، زمستان 1388.

«شکل گیری عدلیه اصفهان و چالش های آن در عصر مشروطه»، با همکاری دکتر لقمان دهقان نیری، فصل نامه رهیافت تاریخی، سال دوم، ش 3، زمستان 1389.

«تحلیل و توصیف نظام مدیریت شهری اصفهان در صدر مشروطه»، تحقیقات تاریخ اجتماعی، سال 1، ش 1، بهار و تابستان 1390.

«فراز و فرود صنایع نساجی اصفهان»، مجموعه مقالات یک صد و بیست و هفتمین سال تاسیس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران، 1390، تهران: اندیکا.

«تاریخچه بیمارستان های جدید شهراصفهان»، با همکاری دکتر مرتضی نورایی، مجله اطلاعات سلامت.

«نگاهی به عملکرد علمای عتبات در انقلاب مشروطیت»، مجموعه مقالات کنگره بین المللی بزرگداشت آخوند خراسانی، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، قم، آذر 1390.

 

مقالات در همایش های ملی و بین المللی:

همایش بزرگداشت یک صدمین سالگرد مشروطیت ایران، ستاد نکوداشت مشروطیت و دانشگاه تهران، تهران، بهار 1384، پذیرش سه مقاله.

همایش تبیین آرا و بزرگداشت هشتادمین سالگرد نهضت آیت الله حاج آقا نورالله اصفهانی، سازمان رفاهی تفریحی شهرداری اصفهان، تابستان 1384، اصفهان، پذیرش یک مقاله.

همایش یک صدمین سالگرد مشروطیت، مجلس شورای اسلامی و موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، تهران، تابستان 1385، پذیریش یک مقاله.

همایش اصفهان مشروطه اصیل ایرانی، مرکز اصفهان شناسی و موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، اصفهان، مرداد 1386، پذیرش دو مقاله.

همایش بین المللی اصفهان در پهنه تاریخ ایران و جهان اسلام، دانشگاه اصفهان، آذرماه 1385، پذیرش یک مقاله.

همایش یک صدمین سالگرد تاسیس بلدیه ها، مرکز اصفهان شناسی، اصفهان، تابستان 1386، پذیرش سه مقاله.

همایش جامعه بختیاری و تحولات ایران از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی، دانشگاه آزاد مسجد سلیمان، مسجد سلیمان، اسفند 1387، پذیرش یک مقاله.

کارگاه آموزشی تاریخ محلی، دانشکده ادبیات دانشگاه اصفهان، اصفهان، خرداد 1389، پذیرش یک مقاله.

همایش یک صد و بیست و هفتمین سالگرد تاسیس اتاق های بازرگانی، وزارت صنایع و معادن، دی 1389، تهران، پذیرش و ارائه یک مقاله.

همایش ایران و استعمار انگلیس، موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، تهران، اسفند 1389. پذیرش یک مقاله.

هفتمین همایش ملی خلیج همیشه فارس، جهاد دانشگاهی، قشم، اردیبهشت 1390، پذیرش یک مقاله.

کنگره بین المللی بزرگداشت آخوند ملا محمدکاظم خراسانی، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، قم، آذر 1390. پذیرش و ارائه یک مقاله.

همایش ایران و جنگ جهانی دوم، سازمان اسناد و کتابخانه ملی، تهران، شهریور 1390. پذیرش یک مقاله.

 

 

اصفهان آنلاین 

رادیو اصفهان

$
0
0

این جا اصفهان است صدایی....

پژواک این واژه ها ساعت چهار بعد از ظهر روز بیستم دی ماه سال 1328 در فضای اصفهان طنین انداز شد.

آری مردم اصفهان نیز صاحب رادیو شده بودند.

استودیوی رادیو در تالار تیموری در کنار چهل ستون بود. همین تالاری که اکنون موزه تاریخ طبیعی است.

به سال 1333 رادیو را به پادگان فرح آباد بردند تا حفاظت بیشتری از آن صورت پذیرد و در تظاهرات ها مورد تهاجم قرار نگیرد. در امرداد 1334 رادیو اصفهان در کنار سینما شهر فرهنگ آن زمان و سینما قدس فعلی انتقال یافت.

شادروان استاد رضا ارحام صدر، سیدمهدی روضاتی، حسین توصیفیان، حسین خاتم ساز، آذر پژوهش و پریچهر استراک نخستین گویندگان رادیواصفهان بودند.

حسین غزالی نیز به عنوان نخستین تهیه کننده رادیو اصفهان به تنظیم برنامه ها پرداخت.

یکی از برنامه های شنیدنی رادیو اصفهان برنامه آشنا داند صدای آشنا با اجرای شادروان استاد عبدالحسین سپنتا و آواز استاد تاج اصفهانی و کارگردانی سرهنگ محمود زاهدی بود.

در آن زمان نوار کاست نبود و امکانات ضبط برنامه وجود نداشت بنابراین برنامه ها به صورت مستقیم و زنده پخش می شد. در میان برنامه نیز تمام موسیقی ها به صورت زنده در استادیو نواخته می شد. پس از این که دستگاه های پیشرفته تری برای رادیو اصفهان خریداری شد تنها امکان ضبط موسیقی فراهم شد و باز صدای گویندگان، زنده زنده بود.

رادیو اصفهان در ابتدا تنها یک ساعت برنامه داشت و بعد زمان برنامه ها به دو ساعت افزایش پیدا کرد. به سال 1337 با پیشرفته تر شدن تجهیزات برنامه ها چهار ساعت و سپس شش ساعت شد. به سال 1341 برنامه های رادیو اصفهان بازهم زیادتر شد و به شانزده ساعت رسید.

به سال 1350 ساختمان رادیو در بوستان سعدی مورد بهره برداری قرار گرفت و تا کنون نیز در همین نقطه قرار دارد. این گونه رادیو اصفهان از خانه به دوشی نجات پیدا کرد:

تالار تیموری، ساختمان جنب سینما شهر فرنگ، پادگان فرح آباد، خیابان بی سیم و خیابان آذر، زمانی پذیرای فرستنده های رادیو اصفهان بودند.

از همین سال 1350 بود که برنامه های رادیو در اصفهان به هیجده ساعت رسید و پس از مدتی بیست و چهار ساعته شد.

 

 

 اصفهان آنلاین

دیدار با مرجان ریاحی

$
0
0

مرجان ریاحی نویسنده، شاعر، کارگردان، نمایش نامه نویس، مستندساز، فیلم نامه نویس و داستان نویس ایرانی در هفتم اردیبهشت ماه سال 1349 در اصفهان چشم به جهان گشود.

در هشت سالگی نخستین داستان کوتاه خود به نام دخترک زیبا و در یازده سالگی نخستین رمان خود به نام شهر عروسک ها را نگاشت.

پس از دیپلم، رشته مدیریت بازرگانی را در دانشگاه تهران و فیلمنامه نویسی حرفه ای را در مرکز آموزش فیلمسازی دنبال کرد.

او در تهیه سه فیلم نیز همکاری داشته است:

فیلم بلند داستانی وقتی سفر کردیم به کارگردانی مهدی برقعی.

نم آهنگ در پایان به کارگردانی شادروان علی مصطفوی.

به همین سادگی به کارگردانی سیدرضامیرکریمی.

مرجان ریاحی در حال حاضر ساکن اصفهان است و ادبیات داستانی دل مشغولی اصلی او به شمار می رود.

به ادبیات نمایشی نیز علاقه بسیار دارد ولی نبود تهیه کننده در عرصه تئاتر باعث آمده است که او اندکی از این عرصه فاصله بگیرد.

 

از آثار او است:

اشاره ها، مجموعه داستان های کوتاه، تهران: مشیانه، 1378، از مجموعه کتاب های نقش جهان.

نامه، مجموعه ای از سه داستان نیمه بلند، 1378 که قرار بود از سوی انتشارات مشیانه در تهران در 134 صفحه رقعی به چاپ برسد ولی اجازه انتشار نیافت.

کمی پیش از شروع، رمان، 1384 که اجازه انتشار نیافت.

یک کتاب قشنگ، داستانی برای کودکان، شهریور 1385.

پرچینی از اقاقیا، رمان، تهران: مرکز، 1387.

زرافه سفید، داستانی برای کودکان، 1388.

مربع داستانی برای نوجوانان، تهران: تیمورزاده، 1390.

برداشت آزاد، نمایشنامه، تهران: قطره، 1388.

مسافر زوریخ، شعر، اسفند 1389.

 

آثاری از او نیز به همراه آثار از نویسندگان به چاپ رسیده است:

میمهانی آینه، نیویورک، اگوست 2000م. مجموعه داستان های زنان نویسنده ایرانی بعد از انقلاب اسلامی. گردآوری و انتخاب: دکتر شعله وطن آبادی و دکتر محمد مهدی خرمی. داستان شرکت کننده: نامه های جنگ. این مجموعه داستان به سال 2001 جایزه بهترین گردآوری را از سوی منتقدان آمریکا به دست آورد.

دریایی دیگر کرانه ای دیگر. مجموعه داستان های نویسندگان ایرانی با موضوع مهاجرت. نیویورک. 2004. گرد آوری و انتخاب: دکتر محمدمهدی خرمی و دکتر شعله وطن آبادی. داستان شرکت کننده: به دنبال یک بوسه.

شرکت در مجموعه داستان های نویسندگان ایرانی، 2004، ترکیه، با عنوان آنتولوژی قصه، شرکت با مجموعه ای از داستان های کوتاه.

جنگ های سهراب، مجموعه داستان نیویورک، 2008، گردآورنده دکتر محمدمهدی خرمی شرکت با داستان صبح، ساعت هشت و نیم.

یوسف، داستان های برگزیده دومین جایزه ادبی یوسف، نشر صریر، 1386، داستان شرکت کننده: نامه های جنگ.

مجموعه داستان های سومین جایزه ادبی اصفهان، 1384، داستان شرکت کننده: زرافه سفید.

بدون عنوان، مجموعه داستان های شرکت کننده در دومین جشنواره داستانی کوتاه کوتاه اینترنتی دفاع مقدس، کاشان، امرداد 1388، با داستان موزه صلح.

حتا یک نگاه دزدکی حنا، مجموعه داستان های شرکت کننده در سومین جشنواره اینترنتی داستان های کوتاه کوتاه دفاع مقدس، کاشان 1389، با داستان عموی من، عموی ابراهیم.

وای های کانو، مجموعه داستان های شرکت کننده در چهارمین جشنواره اینترنتی داستان های کوتاه کوتاه دفاع مقدس، کاشان، 1390، با داستان بیست و پنج.

فرشته بی ادب، مجموعه داستان، ناشر: میراث اهل قلم، 1390، با داستان چشم های آبی برادرم.

و چاپ ده ها داستان کوتاه در جراید کشور از 1368 تا 1380.

 

در زمینه فیلم سازی:

آن سوی دیگر، داستانی، 1381، ده دقیقه.

عشق در پس کوچه ها، 1382، بیست و شش دقیقه، مستند.

عشق در پس کوچه ها، سریال سیزده قسمتی، 1382، مستند.

زندگی در زنده رود، 1383، پنج دقیقه، مستند.

فرزند ماه، 1383، سی و سه دقیقه، مستند.

زاینده رود، 1383، بیست و پنج دقیقه، مستند صنعتی.

حمل و نقل رهشاد سپاهان، مستند صنعتی، 1383.

دعای باران، داستانی، 1384، بیست و چهار دقیقه.

سیر بهبود زندگی در چادگان، 1387، مستند صنعتی.

 

در زمینه نمایش:

برداشت آزاد، 1379، این نمایش نامه را ساناز زمانی دانش آموخته تئاتر کارگردانی کرد و در پانزدهمین جشنواره تئاتر دانشجویی کشور به سال 1390 شرکت داد.

رقص در جعبه، 1387.

بازی مداد و مداد پاک کن، 1387، کارگردان: مجتبی حجازی.

ستاره باران، 1388.

تو آدمی، 1388، به کارگردانی مرجان ریاحی، اجرای دانش آموزی در سال 1388، رتبه سوم منطقه سه آموزش و پرورش اصفهان و نمایش نامه خوانی در تالار سوره در آبان 1388.

یک نخ سیگار بخریم 1388، نمایش نامه خوانی از سوی جمعی از معلولان اصفهان و کارگردانی مرجان ریاحی به سال 1390.

تا آن کرانه دیگر، 1388.

باغی در زیر زمین، 1388 در همین سال مرجان ریاحی آن را کارگردانی کرد و در سالن شماره دوی مجتمع فرهنگی و هنری استاد فرشچیان به مدت یک هفته در آبان ماه 1389 اجرا شد.

شمعی روشن کن، 1389، این نمایش برای معلولان نوشته شد.

کارگردانی و تنظیم نمایش دریا پری کاکل زری، 1384، رتبه دوم دانش آموزی منطقه سه اصفهان.

کارگردانی و تنظیم نمایش کفش های قرمز، 1385، رتبه دوم دانش آموزی منطقه سه.

فرمان سوم در حال تالیف.

گل صد پر، 1390، برای نوجوانان.

کلمات جادویی، 1390، برای کودکان.

 

آثار او تا کنون جایزه های را نیز به دست آورده اند:

رتبه نخست برای داستان کوتاه فانی، جشنواره باران، لرستان، 1381.

رتبه نخست برای داستان کوتاه نامه های جنگ، جشنواره سراسری ادبی سایه سار نخل، آبادان، 1381.

رتبه نخست برای داستان نامه های جنگ، همایش سراسری ادبیات تخصصی ماه و مهر، 1383، شیراز.

رتبه دوم برای نمایشنامه برداشت آزاد، شهر کرد، ویژه مسابقه سراسری نویسندگی، زمستان 1383.

رتبه نخست برای نمایشنامه برداشت آزاد، اصفهان، جشنواره سراسری نمایشنامه نویسی تالار هنر، پاییز 1384.

رتبه نخست فیلم نامه نویسی، سومین جشنواره سراسری فیلم کوتاه خوزستان، اهواز، مهر 1384، برای فیلم دعای باران.

رتبه نخست همایش ادبی سوختگان وصل (پشت پلک آسمان)، خرداد 1384، دانشگاه تهران برای داستان کوتاه نامه های جنگ.

رتبه سوم برای داستان زرافه سفید، سومین جایزه ادبی اصفهان، دی 1384، در بخش ادبیات کودک و نوجوان.

قدردانی در حوزه داستان کوتاه برای داستان فانی چهارمین جایزه ادبی اصفهان، دی 1385.

قدردانی کانون فیلم نامه نویسان فینانو از فیلم نامه زندگی یک خواب است، دی 1385، قم.

رتبه نخست برای داستان صبح ساعت هشت و نیم، دومین همایش بالاتر از زلالی، اصفهان، اسفند 1385.

رتبه نخست برای یک کتاب قشنگ در همایش خادمان فرهنگ مکتوب، اصفهان، آبان 1385.

رتبه نخست برای یک کتاب قشنگ برترین کتاب حوزه کودک و نوجوان در پنجمین جایزه ادبی اصفهان، دی 1386.

رتبه سوم داستان کوتاه برای داستان کوتاه محبوب من در شهر دیگری است، پنجمین جایزه ادبی اصفهان، دی 1386.

رتبه دوم در جشنواره سراسری شعر آب، تیر 1386، برای شعر هراس، تهران.

رتبه پنجم در دومین جایزه ادبی سراسری یوسف، برای داستان نامه های جنگ، تهران، پاییز 1386.

قدردانی از فیلم نامه زندگی یک خواب است، جشنواره سراسری باب رحمت، تبریز، زمستان 1386.

رتبه نخست فیلم نامه نویسی برای فیلم نامه آمده از خواب، جشنواره سراسری آیینه و آفتاب، اصفهان، آذر 1386.

رتبه اول برای داستان به دنبال یک بوسه در جشنواره سراسری فرهنگی ادبی صلح، تهران، اسفند 1386.

رتبه سوم برای داستان باغ تفرج در دومین جشنواره داستان های ایرانی، مشهد، زمستان 1387.

قدردانی در دومین جشنواره نمایشنامه نویسی کودکان و نوجوانان فرهنگسرای هنر برای نمایشنامه بازی مداد و مداد پاک کن.

رتبه دوم دومین جشنواره سراسری داستان های کوتاه کوتاه اینترنتی، کاشان، امرداد 1388، برای داستان کوتاه موزه صلح.

بهترین فیلم نامه برای فیلم نامه رد پای گل در پنجمین جشنواره ملی طلای سرخ، قاینات، 1389.

 

جایزه ها در زمینه ادبیات نمایشی:

رتبه دوم برای نمایشنامه برداشت آزاد، شهر کرد، زمستان 1383.

رتبه نخست برای نمایشنامه برداشت آزاد، اصفهان، پاییز 1384.

 

جایزه ها در زمینه فیلمسازی:

بهترین فیلم بخش جنبی دومین جشنواره فیلم های کوتاه اصفهان، اردیبهشت 1383 برای فیلم زندگی در زنده رود.

بهترین فیلم جشنواره یک روز بدون آب، اصفهان، تابستان 1383، برای فیلم زندگی در زنده رود.

بهترین فیلم جشنواره کیفیت، تهران، پاییز 1384، برای فیلم فرزند ماه.

بهترین فیلم نامه نویس، سومین جشنواره سراسری فیلم کوتاه خوزستان، اهواز، مهر ماه 1384، برای فیلم دعای باران.

فیلم برگزیده، دومین جشنواره ملی طلای سرخ، قائنات، آبان 1384، برای فیلم دعای باران.

بهترین فیلم در مسابقه زیباترین و نازیباترین جلوه های نصف جهان، اصفهان، زمستان 1384، برای فیلم زندگی در زنده رود.

رتبه نخست برای فیلمنامه آمده از خواب، جشنواره سراسری آیینه و آفتاب، اصفهان، آذر ماه 1386.

 

 اصفهان آنلاین

تئاتر باران که بیاید با هم خیس می شویم

$
0
0

نمایش باران که بیاید با هم خیس می شویم به همت انجمن هنرهای نمایشی و با همکاری بنیاد حفظ و نشر آثار دفاع مقدس به روز شانزدهم دی ماه در تالار هنر وابسته به سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان روی صحنه رفت.

این نمایش کاری از گروه هنری میعاد جوان و برگزیده سیزدهمین جشنواره بین المللی تئاتر مقاومت است. متن را آرش منصوری نوشته و پویان عطائی کارگردانی کرده است. این تئاتر دو بازیگر دارد که هر دو اهل نجف آبادند؛ امیر مرادی در نقش شریف و سیدجواد نوریان در نقش ناصر.

امین پناهی و بهزاد محسنی دستیاران کارگردان هستند، علی پیرنجم الدین مدیریت صحنه و سعید مصلحی گریم را بر عهده دارد. امین پناهی آهنگسازی کرده و نام گروه نوازندگان چنین است:

سعید عبد یزدان (تار باس)

حامد قلمزن (کیبورد).

امین پناهی (سه تار و آوا).

جلیل عالی پور دستیار اجرایی، حامد گیوه چیان تدارکات و مژگان ملکوتی طراحی پوستر و بروشور را عهده دار شده است. طراحی صحنه و لباس و نور نیز بر دوش کارگردان است.

ناصر، جوانی شیعه و ایرانی و شریف مردی میان سال، سنی مذهب و اهل عراق است. این دو سالیانی است که در کنار یکدیگر هستند ولی امروز روز پایانی است. ناصر یک بسیجی است که برای دفاع از خاک میهن به جبهه رفته و شریف نیز یک عراقی میهن دوست است. شریف پیش تر عاشق دختری بوده که او را یک فرمانده ارتش ایران گرفته است. شریف در آن زمان بسیار از زندگی سرخورده ولی ازدواج کرده است و دو فرزند دارد؛ یک پسر و یک دختر.

ناصر و شریف که دو ملیت و دو مذهب دارند دائم با یکدیگر پرخاش می کنند و دست به یقه می شوند. سرانجام دست به اسلحه می برند و همدیگر را می کشند؛ ولی می بینند که خونی از آن ها ریخته نشد و بازهم زنده اند!

در این جا تماشاگر در می یابد که به واقع این دو، سال ها پیش همدیگر را کشته اند و این جا زیر خروارها خاک رفته اند.

گروه تجسس جلو می آیند و سرانجام آن ها را می یابند و صلوات می فرستند. در لحظات آخر فاش می شود که مادر ناصر همان معشوقه شریف بوده و ناصر نیز در واقع پسر شریف است. شریف برای دیدار دوباره فرزندش به نیروهای بعثی پیوسته و....

از زیبایی های نمایش، وصف کوچه آشتی کنان از زبان شریف است. می گوید که در بصره کوچه ای بود که مقداری از آن تنگ می شد. شریف به گونه ای تنظیم کرده بود که در این جا با معشوقه اش رو به رو شود ولی عشق او تمام کوچه را دنده عقب بازگشته بود.

دیگر این که ناصر از ماهی های قرمز حوض می گوید که هر سه ثانیه ذهنشان خالی می شود. با این رفرش است که می توانند دوباره خاطرات جمع کنند، جهان برایشان تازه می شود تا این که یک روز خوراک گربه بشوند! انسان ها نیز خواهی نخواهی دچار فراموشی هستند و باید هم فراموشکار باشند. مذهب و ملیت هیچ یک نمی توانند تعیین کننده باشند. انسانیت، فصل اشتراکی است که باید بدان توجه داشت و این گونه است که این دو دشمن خونی، این جا با یکدیگر کنار آمده اند. از سوی دیگر جنگ رویدادی است که در آن حلوا قسمت نمی کنند و چه بسا پدر و فرزند را در برابر هم می نهد، گلوله خشن است و شوخی ندارد. گاه ممکن است از تفنگ پدری بیرون آید و سینه فرزندش را بدرد و یا از اسلحه فرزندی شلیک شود و جان پدر را بستاند.

گروه تجسس به هنگام یافتن جسدها چند ماهی قرمز می بینند و این تجانس خوبی با آن داستان ذهن سه ثانیه ای ماهی ها است.

از دیالوگ های خوب نمایش، سخن شریف است که می گوید پسرم عرق می خورد ولی نمی داند که دارد آبرویش را سر می کشد و من هم نمی توانم به او بگویم آخر پدر سگ نخور.

از دیالوگ های خوب ناصر این است که می گوید به جنگ رفتم چون با دیوان حافظ خوش بودم و نمی خواستم بعدها برای رفتن سر قبر حافظ ویزا بگیرم.

ناصر می گوید دلم می خواست روز اعدام صدام زنده بودم و شریف می گوید صدام تا حالا صد تا کفن پوشانده است ولی من هنوز این جا مانده ام.

شریف از ماهی خوشش نمی آمده و از پولک ها و بویش متنفر بوده ولی چون معشوقه اش ماهی خور بوده او هم به ماهی علاقه مند شده و این برای تداعی کردن زندگی یک عراقی است که در کنار اروند رود زندگی می کند و ماهی می خورد.

ناصر و شریف هر دو رزمنده ای هستند که برای میهنشان جنگیده اند ولی اکنون ناصر را با احترام از خاک بیرون می کشند و افرادی از جنازه او نیز استقبال می کنند در حالی که جنازه شریف، به عنوان یک متجاوز از خاک بیرون آورده می شود. آن را ایرانی ها که دشمن او هستند دفن خواهند کرد چون حتی در عراق میهن خودش نیز کسی جویای او نیست. این جا است که تفاوت ها روشن می شود چون ایران برای دفاع رفته بود و عراق برای حمله، ایران، کوچه های آشتی کنان بصره را برهم نریخته بود ولی عراق شهرهای مرزی ایران را زیر و زبر کرده.

از شیرین کاری های نمایش، ساده بودن صحنه است. در صحنه هیچ زیرانداز و کف پوشی نیست و رنگ سیاه سنگ های سالن، تاریک بودن گور را برای تماشاگر تداعی می کنند. فقط و فقط در صحنه چهار صندوق دیده می شود که دو بازیگر گاه روی آن ها دراز می کشند و گاه به کمک آن چیزی را ترسیم می کنند.

لحظه ای که آن دو با یکدیگر درگیر می شوند ناصر کلاشینکف خود را بر می دارد و شلیک می کند. اسلحه پشت یکی از همین صندوق ها چنان پنهان شده بود که تاکنون آن را ندیده بودیم.

خاک صحنه باعث می شود که بازیگران هر زمانی خود را تکان می دهند مقداری خاک از لباسشان برخیزد و بر زمین ریزد و چرخش نور روی گرد و غبار معلق در هوا زیباست.

بازی چشمی بازیگران به هنگام خشم و نفرت و یادآوری عشق های گذشته، بسیار با روند داستان مناسبت دارد. از بخش های با نمک بازی، قولنج انگشتان را گرفتن و صدای ظریف تق تق آن ها، دراز و نشست رفتن و مالش دادن کمر ناصر با پاهای شریف اشت.

اجرای نمایش هر روز از ساعت شش و نیم بعد از ظهر آغاز می شود و تا بیست و سوم دی ماه در تالار هنر اصفهان ادامه خواهد داشت.

 اصفهان آنلاین

فاطمه یاوری مینیاتوریست ایرانی

$
0
0

فاطمه یاوری نقاش، نگارگر و مینیاتوریست ایرانی متولد اصفهان است.

از کودکی به نقاشی علاقه داشت. هنگامی که همه خواب بودند فرصت را برای نقاشی غنیمت می شمرد. در هنرستان ایران رشته معماری و نقشه کشی را دنبال کرد. آن گاه به خاطر عرفانی که در ادبیات فارسی هست به دنیای ادبیات کشیده شد. رشته ادبیات را در دانشگاه پیام نور اصفهان پی گرفت و لیسانس گرفت. ولی چون آموزش دانشگاه را کاستی هایی دید و قانع نشد.

در کارهای او اشعاری از سهراب سپهری و حافظ شیرازی را می بینیم که به خط زیبای سیدمجید همایونی خوشنویسی شده است. افزون بر این بیشتر موضوعات نقاشی او برگرفته از عرفان و ادبیات فارسی است.

پس از این تذهیب را فراگرفت ولی به دلیل تکراری که دارد آن را به دور از خلاقیت یافت و رها کرد.

نگارگری را از محمدحسین آقارخ، رضا بدرالسماء و مصری پور آموخت و دیگر تکنیک ها را رها کرد.

در آثار یاوری ترکیبی از رنگ های اکرولیک و خوشنویسی را می بینیم. تابلوهایی از او نیز یادگار سفر به یزد و کاشان است که آثار تاریخی این دو شهر را در بر می گیرد.

وی تاکنون پانزده نمایشگاه برگزار کرده است که ازجمله می توان به این ها اشاره داشت:

موزه هنرهای معاصر اصفهان.

آموزشگاه فرهنگی و هنری سخن.

نگارخانه کتابخانه مرکزی شهرداری اصفهان.

مجتمع فرشچیان.

فرهنگ سرای کوثر.

گالری کوثر، دی 1390، چهل و یک تابلو.

آثاری از او به سال 1385 در جشنواره هنرهای تجسمی جوانان و به سال 1387 در جشنواره رضوی برگزیده شد.

او تدریس در آموزشگاه ارچنگ را در کارنامه خود دارد و هم اکنون به تدریس نقاشی کودک در کارگاه خصوصی خود سرگرم است.

امام رضا (ع) ضامن آهو و حضرت زکریا و یحیی از موضوعات مذهبی هستند که در میان آثارش چشم را می نوازد. او می گوید: دوست دارم توفیق پیدا کنم و بتوانم سختی های زندگی ائمه (ع) را به تصویر بکشم.

 

 اصفهان آنلاین

Viewing all 464 articles
Browse latest View live


<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>