عباس کیارستمی شاعر، نقاش، گرافیست، عکاس، طراح، فیلمنامه نویس، آهنگساز، نویسنده، طراح صحنه و لباس، تدوینگر، بازیگر، تهیه کننده و کارگردان ایرانی به سال 1319 در تهران چشم به جهان گشود.
از ساخت فیلم های تبلیغاتی آغاز کرد و به دعوت فیروز شیروانلو واحد سینمایی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را راه انداخت.
سپس به ساخت تیتراژ فیلم روی آورد. تیتراژ فیلم وسوسه شیطان ساخته محمد زرین دست نخستین اثر سینمایی او به شمار می رود. طراحی پوستر و ساخت تیتراژ فیلم های قیصر و رضا موتوری ساخته مسعود کیمیایی از مشهورترین کارهای او است.
کیارستمی کارگردانی را از ساخت فیلم کوتاه برای کودکان و نوجوانان آغاز کرد.
به سال 1352 رشته نقاشی را در دانشکده هنرهای زیبا به پایان رساند.
به سال 1352 فیلم نیمه بلند تجربه را به صورت سیاه و سفید کارگردانی کرد که مورد توجه جشنواره ایتالیا قرار گرفت.
به سال 1353 فیلم بلند مسافر را به صورت سیاه و سفید ساخت که بسیار از آن استقبال شد و مورد تشویق جشنواره تهران قرار گرفت. وی در نشان دادن ترس، احساس ضعف و حس مسوولیت در کودکان بسیار توانا ظاهر شد.
پس از انقلاب، شاعرانگی را وارد فیلمهایش کرد و سینمای شاعرانه را در برابر سینمای اکشن پی افکند. همین شاعرانگی، آثار او را جهانی کرد و باعث شد جنبه بصری فیلمهایش قوت بگیرد و درنتیجه قابل ترجمه به زبانهای دیگر هم باشد و در ترجمه، پیام فیلم مخدوش نشود.
کار او همچون شعر نو است، گویی باور کرده بودیم که شعر با وزن و قافیه گره خورده است و شعر نو این پندار را شکست؛ و در سینما نیز تکنولوژی را با هر فیلمی عجین دیده بودیم، و کیارستمی این باور را تغییر داد. حال هرکس با یک دوربین ساده نیز می تواند فیلم بسازد، و حتی وارد جرگه سینمای مؤلف شود.
همان گونه که شعر بی دروغ و بی نقاب را می پسندیم آثار او نیز بی فریب و نیرنگ است، پشت آن چیز دیگری نیست. همین است که می بینی، ساده و روشن، خوش و شفاف.
وی حقیقت جویی سرکش است که در برابر چیرگی تکنیک به پا خاسته. اگر سینمای اکشن و پرخشونت غرب و به ویژه آمریکا، تماشاچی را سر جایش در میخ کوب می کند، و در واقع، مخاطب را به گروگان می گیرد، او دوست می دارد که مخاطب، پای فیلم هایش تخمه بشکند، چای سر کشد و چرت بزند؛ ولی در عوض، مدت ها پس از دیدن فیلم، درگیر جادوی آن باشد.
خانه دوست کجاست نقطه عطفی در کارنامه او بود، تصاویر زیبای فیلم همچون تابلوهای نقاشی تاکیدی بر نقاش بودن کارگردانش بود. این فیلم کیارستمی را به جهانیان شناساند. او دست تنها بود همچون تک درخت هایی که در فیلم هایش ازجمله خانه دوست کجاست می بینیم و یکه و تنها، افتخارات زیادی را برای ایرانیان به ارمغان آورد.
سینمای ایران با او به جشنواره کن راه یافت. به سال 1369 بزرگداشت کیارستمی در جشنواره جهانی مونیخ برپا شد. به سال 1372 باز در جشنواره ریمینی مجلسی برای قدردانی از او برگزار شد و مروری بر آثار او در جشنواره دانکرک فرانسه و جشنواره وایادولید اسپانیا صورت پذیرفت. پس از این، وزارت فرهنگ فرانسه به جهت خدمات او به فرهنگ و هنر عنوان شوالیه رسمی را به او داد.
او هم اکنون کارگردان جهانی شده ایرانی به شمار می رود که بیشترین جوایز بین المللی را به خود اختصاص داده و بلکه در غرب شناخته شده تر از ایران است.
وی کار تازه ای را در سینمای ایران آغاز کرده و به رهبری آن سرگرم شده است.
کیومرث پوراحمد، جعفر پناهی، حسن یکتاپناه، بهمن قبادی، بهرام کاظمی و فرزندش بهمن کیارستمی دستیاری او را تجربه کرده اند. پرویز شهبازی، مانی حقیقی، علی رضا رییسیان و رضا میرکریمی از کارگردانانی هستند که آشکارا راه کیارستمی را دنبال می کنند.
اکنون عباس کیارستمی فیلمساز مولف و صاحب سبکی است، دغدغه داستان پردازی ندارد هرچند که ضد قصه هم نیست. او وطنی است اما در وطن کم تر کسی است که او را به درستی بشناسد و درک کرده باشد، به راستی از میان انبوه فیلم های او ما چند عنوان از آن ها را به تماشا نشسته ایم.
کسی او را نمی شناسد اما او تک تک ما را شناخته است. او فرهنگ شرقی را از ژاپن گرفته تا خاورمیانه و انسان شرقی را با تمام زاویه ها و ابعداد روحش به درستی می شناسد. فیلم های او نیز به شناخت و درک بهتر ما از یکدیگر یاری می رساند.
وی محیط و طبیعت را با شخصیت قهرمانانش پیوند می دهد. ابتدا لوکیشین را می بیند و بررسی می کند و بر پایه آن پیش می رود نه این که چیزی در فیلم نامه بنویسد و آن را درست کند.
وی سنگین حرف می زند اما ابزارش ساده است. کادر او همراه آدمهای فیلمش زندگی می کند و تحمل غلو و زیاده گویی را ندارد.
سینمای کیارستمی نقاشی است، شعر است، و از همه مهم تر سینمای زندگی است، او وظیفه خود می داند که زندگی را تبلیغ کند، از فلسفه بازی دوری گزیند و چیزهایی را نشانمان دهد، چیزهای بسیار ساده ای که به سادگی از کنار آن ها رد می شویم و نمی بینیم.
وی اجزای زندگی را ملموس و دست یافتنی و باورکردنی می نمایاند و اصلا دوربین هم برای او یکی از اعضای زندگی است و بنابراین آن را به تماشاگر نشان می دهد. پس چه نیاز به فیلترهای متنوع، به نورهای عجیب و مصنوعی و ریل و کرین و تراولینگ؟ او با یک دوربین دیجیتال هم توان ساخت بهترین فیلم ها را دارد.
او فیلم را به سادگی پر می کند و آن را ساده می نمایاند، ولی اهل پیمودن راه های دشوار نیز هست:
استفاده از کودکان به صورت وسیع و به عنوان نقش اول و قهرمان داستان، بهره گیری از سبک مستندگونه و مستندنما.
نشان دادن نماهای زیبا و طبیعی و روستایی به عنوان لوکیشین و مکالمه شخصیت ها در خودرو از ویژگی های آثار او و بازی گرفتن طبیعی از هنرپیشه های مشهور و بازی سینمایی گرفتن از آماتورها، نابازی گران و نیروهای محلی، حرفه او است.
او به بازی ستاره ها در فیلمهایش اعتقادی ندارد، و نابازیگران را به خدمت می گیرد و یا به صورت طبیعی از بازیگران بازی می گیرد. مصطفی طاری، محمدعلی کشاورز و شهره آغداشلو مشهورترین کسانی هستند که در آثار او حضور دارند. وی همایون ارشادی را وارد دنیای سینما کرد.
شاید او را بتوان با یاسوجیرو ازو سنجید، کارگردانی ژاپنی که او هم استاد بازی گرفتن از بازیگران غیر حرفه ای است.
کیارستمی با نابازیگران، معاشرت می کند، آن ها در فیلم یا دیالوگ های خود را می گویند و یا دیالوگ هایی را که به آن باور دارند.
روبرتو روسولینی و فدریکو فلینی از پیشتازان سبک نئورئالیسم نیز بر کیارستمی تاثیر گذاشته اند.
وی به صدا اهمیت بسیاری می دهد. افکت و دیالوگ، بخشی از بار دراماتیک آثارش را به دوش می کشد.
کیارستمی، سراغ مواردی نمی رود که بخواهد آن ها را دروغین نشان دهد، بنابراین کمتر دچار ممیزی شده و همواره سانسور را دور زده است. ولی دو سانسور شگفت در آثار او گفتنی است:
وزارت آموزش و پرورش شاهنشاهی می خواست بخشی از فیلم کیارستمی که زنان با حجاب حضور داشتند حذف شود، کیارستمی مخالفت کرد، و فیلم توقیف شد. او پس از چندی صحنه ها را بدون حجاب فیلمبرداری کرد که انقلاب روی داد و به دلیل وجود زنان بی حجاب در آن، فیلم دوباره توقیف شد!
وزیر آموزش و پرورش بخش هایی از فیلم معلم را برای نمایش در حضور شاه نامناسب دانست. کیارستمی حاضر به حذف آن موارد نشد ولی دست وزیر را به عنوان تهیه کننده برای این کار باز گذاشت. گنجی وزیر وقت گفت: من کسی نیستم که اثری از شما را گزینش کنم و این گونه فیلم معلم برای ابد بایگانی شد.
در میان آثار او چیزی که به کار نمایش در سینماهای ایران باشد نیست، یا کوتاه اند و یا مستندنما. آن چه هم به نمایش درآمده توفیقی در گیشه نداشته است همانند زیر درختان زیتون. همین در دسترس نبودن آثار او در سینما باعث شده که او با این که پرکار است ولی بکر بماند و آثارش شبه زیرزمینی باشند.
از آثار کیا رستمی است:
1347: تیتراژ فیلم وسوسه شیطان اثر محمد زرین دست.
1347: نقاشی های کتاب من حرفی دارم که فقط شما بچه ها باور می کنید اثر احمدرضا احمدی.
1348: تیتراژ قیصر به کارگردانی مسعود کیمیایی.
1349: تیتراژ رضا موتوری به کارگردانی مسعود کیمیایی.
1349: تیتراژ پنجره به کارگردانی جلال مقدم.
1349: کارگردانی فیلم کوتاه نان و کوچه. جعفر پناهی فیلم دوست را بر پایه این فیلم ساخت.
1351: تیتراژ حکیم باشی به کارگردانی پرویز نوری.
1351: کارگردانی فیلم کوتاه زنگ تفریح بر پایه نوشته ای از مسعود مدنی.
1352: کارگردانی تجربه بر پایه طرحی از امیر نادری.
1353: کارگردانی فیلم کوتاه دو راه حل برای یک مساله.
1353: کارگردانی مسافر. نخستین فیلم بلند کیارستمی بر پایه نوشته ای از حسن رفیعی.
1354: کارگردانی منم می تونم.
1355: کارگردانی رنگ ها.
1355: کارگردانی مستند کاخ جهان نما که به نمایش درنیامد.
1355: کارگردانی لباس برای عروسی بر پایه نوشته ای از پرویز دوایی.
1356: کارگردانی فیلم کوتاه بزرگداشت معلم که به نمایش درنیامد.
1356: کارگردانی گزارش. گزارش کاملی از دست و پا زدن طبقه متوسط در بن بست زندگی اجتماعی است. نخستین فیلم به دور از دنیای کودکان با این حال بازی خوب یک کودک دو ساله به ما یادآوری می کند که سازنده فیلم کیست. سیروس طاهباز، هوشنگ گلشیری، فرخ غفاری، هژیر داریوش، آیدین آغداشلو، پرویز کیمیاوی، مسعود کیمیایی، داریوش مهرجویی، مرتضی ممیز، بهرام ری پور، میهن بهرامی و کامران شیردل این اثر را ستودند.
1356: فیلم نامه سه چهره از یک مبصر.
1357: کارگردانی راه حل یک. آخرین فیلم کیارستمی پیش از انقلاب.
1358: کارگردانی قضیه شکل اول شکل دوم.
1359: کارگردانی دندان درد. درباره بهداشت دهان و دندان.
1360: کارگردانی با ترتیب، بی ترتیب. درباره رعایت نظم در مدرسه.
1361: کارگردانی همسرایان بر پایه نوشته ای از محمدجواد کهنمویی.
1362: کارگردانی همشهری. درباره ترافیک در شهر.
1363: کارگردانی اولی ها. درباره دانش آموزانی که برای نختسین بار به مدرسه می روند.
1363: کارگردانی سریال ترس که به نمایش درنیامد.
1363: داستان زندگی پرثمر و با افتخار مداد قرمز، تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، 18ص.
1363: رنگ ها، تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، 94ص.
1365: کارگردانی خانه دوست کجاست با نگاهی به کتاب چرا خانم معلم گریه کرد. نام فیلم برگرفته از شعر سهراب سپهری است. برنده پلنگ برنز از جشنواره لوکارنو.
1365: فیلم نامه کلید که به دست ابراهیم فروزش کارگردانی شد.
1366: کارگردانی سفر مخفیانه.
1368: کارگردانی کلوزآپ نمای نزدیک با بازی خودش.
1369: کارگردانی مشق شب با بازی خودش.
1370: کارگردانی زندگی و دیگر هیچ یا: و زندگی ادامه دارد. درباره جریان زندگی پس از زلزله رودبار. برنده جایزه روبرتو روسولینی از جشنواره کن.
1372: کارگردانی زیر درختان زیتون.
1372: کارگردانی سفری به دیار مسافر.
1373: فیلمنامه بادکنک سفید که آن را جعفر پناهی کارگردانی کرد.
1373: فیلم نامه سفر به کارگردانی علی رضا رییسیان. خانواده ای در پی جایی هستند، تا این که تصادف می کنند و از ادامه راه باز می مانند. فردا صبح که از خواب بیدار می شوند می بینند این جا همان جایی است که به دنبالش بودند.
1374: برپایی نمایشگاه عکس در لوکارنو.
1374: کارگردانی یک فیلم صد ثانیه ای از چهل فیلم به یاد صدمین سال ساخت دوربین سینماتوگراف به دست آگوست لومیر. زنی در پیغام گیر تلفن، مردی را به شام دعوت می کند، دست مرد، تاوه تخم مرغ را که پیش تر شاهد نیمرو شدنش بودیم از روی شعله بر می دارد.
1375: کارگردانی سفر به صبح یا کسوف.
1377: کارگردانی بید و باد.
1378: کارگردانی باد ما را خواهد برد. نام فیلم برگرفته از شعر فروغ فرخ زاد است.
1378: کارگردانی طعم گیلاس.
1378: انتشار مجموعه سروده ها با نام همراه با باد، تهران: هنر ایران، 234ص.
1379: کارگردانی ای بی سی افریقا با بازی خودش.
1379: انتشار مجموعه عکس ها، تهران: هنر ایران، 252ص.
1380: کارگردانی ده.
1380: طرح ایستگاه متروک که به دست علی رضا رییسیان کارگردانی شد.
1381: فیلم نامه طلای سرخ که به دست جعفر پناهی کارگردانی شد.
1382: کارگردانی پنج.
1383: کارگردانی بلیت ها.
1383: کارگردانی ده روی ده.
1384: کارگردانی جاده های کیارستمی.
1384: کارگردانی نامه ها و راه ها با بازی خودش.
1384: فیلم نامه کارگردان مشغول کارند به کارگردانی مانی حقیقی.
1384: گرگی در کمین: برگزیده اشعار همراه با ترجمه انگلیسی، با ترجمه کریم امامی و مایکل بیرد، تهران: سخن.
1385: چیدمان هفت چنار، برگزیده چهارمین جشن تصویر ایران. این چیدمان هم اکنون در خانه هنرمندان ایران نگاه داری می شود.
1386: کارگردانی کارگردانی کجاست جای رسیدن؟
1386: کارگردانی رومئوی من کجاست، اپیزودی از مجموعه هرکس سینمای خوش.
1386: تیتراژ به همین سادگی اثر رضا میرکریمی.
1387: کارگردانی شیرین.
1387: حافظ به روایت عباس کیارستمی، تهران: فرزان روز.
1388: کارگردانی کپی برابر اصل.
1389: طراحی پوستر یه حبه قند به کارگردانی رضا میرکریمی.
1389: عکاسی درختان و کلاغ ها، تهران: نظر.
1389: سعدی از دست خویشتن فریاد، تهران: نیلوفر.
1389: آب: گزیده نگری اشعار نیما، تهران: نظر.
1390: مثل یک عاشق.
1390، دیوار، تهران: نظر، با ترجمه ناهید فروغان و سهراب مهدوی و مقدمه یوسف اسحاق پور.
1390: آتش در باد: جزیی از کلیات شمس، تهران: نظر، دو جلد.
کیارستمی باز در سن بالای هفتاد به کار خود در داخل و خارج از کشور ادامه می دهد. ما تنها چیزی که برای او می خواهیم موفقیت است، و چیزی که به نوبه خود از او می خواهم این که جایم را در آن مناطق باصفایی که برای فیلم برداری می رود، خالی کند.
فهرست منابع
مجموعه مقالات در نقد و معرفی آثار عباس کیارستمی، به کوشش زاون قوکاسیان، تهران: دیدار، چاپ نخست زمستان 1375، با مطالبی از رامین جهانبگلو، میهن بهرامی، کامبوزیا پرتوی، علیرضا رییسیان، برت ربهاندل، الهام خاکسار، احمد طالبی نژاد، محمدسعید محصصی، فردریک ریچارد، جمشید ارجمند، مسعود اوحدی، فرهاد خردمند، براشینسکی، رضا مهیمن، احمد بیگدلی، جمشید اکرمی، عزیزالله حاجی مشهدی، مجید اسلامی، جواد طوسی، هوشنگ گلمکانی، محمد شکیبی، علی خدایی، هوشنگ آزادی ور، حسن ملکی، باربارا دوسک، سلیم نصیب، دبورا یانگ، ژان میشل فرودون، محسن مخملباف، شاهرخ دولکو، شارل تسون، محمد تهامی نژاد، برنارد ژانن، روبرت ریشتر، همایون پایور و عبدالله تربیت.
طرحی از دوست، نگاهی به زندگی و آثار فیلمساز اندیشمند عباس کیارستمی، نوشته محمد شعبانی پیرپشته، به ویرایش احمدرضا اسعدی (پیرداد)، تهران: روزنه، چاپ نخست 1376.
خانه دوست کجاست؟، کیومرث پوراحمد، به همراه نظر تماشاگران و نظر منتقدان: ایرج کریمی، احمد طالبی نژاد، مجید محمدی، هوشنگ آزادی ور، هوشنگ گلمکانی، ابوالحسن داودی، علی رضا متولی، ت محجوب، کمال امین، فریدون صدیقی، بهزاد رحیمیان، مسعود فراستی، نازنین مفخم، تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، چاپ نخست بهمن 1368.
آرشیو فیلم محمدرضا زادهوش.
عباس کیارستمی فیلمساز رئالیست، ایرج کریمی، تهران: آهو، چاپ نخست، 1365.
عباس کیارستمی، نوشته برونو روبرتی، رم، 1996م.
فیلم عباس کیارستمی، ساخته ژان پیر لیموزین، در سینمای زمان ما، 1994م.
روز اول نمایش کلوزآپ، ساخته نانی مورتی، 1995م.