طراح صحنه و لباس، نویسنده فیلمنامه و کارگردان:
دکتر علی رفیعی
برنامه ریز و دستیار کارگردان:
مانفرد اساعیلی
موسیقی: علی صمدپور
بازیگران:
مهدی هاشمی در نقش آقایوسف
هانیه توسلی در نقش رعنا دختر آقا یوسف
شاهرخ فروتنیان در نقش جعفر دوست آقایوسف
پگاه آهنگرانی در نقش دختر جعفر
صابر ابر در نقش سیروس
مریم سعادت در نقش ترگل
لادن مستوفی
ستاره اسکندری
فیلم آقا یوسف درباره عشق و تنهایی است.
آقایوسف دختر و پسری دارد. پسرش به خارج رفته و عروس و نوه اش را تنها گذاشته است.
آقایوسف دور از چشم عروس و دخترش به نظافت خانه های مردم می رود تا پولی به کف آورد و رفاه عروس و نوه و دخترش را فراهم آورد. او و دخترش روابط خوبی دارند به عکس دوستش که روابطش با دخترش بر هم خورده است. رعنا دختر نجیبی است درست خلاف آن چیزی که بین دختر و پسرهای این و آن می بیند.
آقا یوسف فراتر از یک پدر است و فراتر از یک کارگر. برای خانواده ها همدم می شود و حافظ اسرار مگوی فرزندان آن ها.
یک روز آقایوسف برای کار در خانه دکتر مهران نواب رفته است که از روی پیغام گیر متوجه می شود دخترش با دکتر رابطه دارد. همه حواس آقا یوسف جمع به دست آوردن پول و تامین مخارج زندگی بوده و از دخترش غفلت ورزیده. حال داستان دیرآمدن های شبانه و آرایش های دخترش را در می یابد. بدتر از همه این که دکتر مهران مردی زن باره است و قرار است با رعنا به خارج از کشور بروند. به راستی چرا رعنا جذب مردی با این ویژگی ها شده و چرا ماجرا را با پدرش در میان نگذاشته است.
آقایوسف با دخترش قهر می کند و چالشی بزرگ روی می نماید. آقا یوسف چیز یادی نمی خواهد فقط به احترام و آبرویش می اندیشد و حال از هم می پاشد و داغان می شود، چون همه هستی اش همین دخترش بود.
او هر روز برای خودشان و برای فرد ناشناس دیگری نان می خرد. به راستی او نیز معشوقه ای دارد که می خواهد با وی ازدواج کند؟ پس از کاوش روشن می شود که این گونه نیست و نان برای زن و مرد نابینایی برده می شود.
شگفتا که در زمان روی دادن این ماجراها و پیش آمدن سوء تفاهم ها باز احترام پدر و فرزندی حفظ می شود.
در این میان دکتر را چاقو می زنند. دوست آقایوسف در این ماجرا نقشی داشته چون از ماجرای رعنا با خبر شده است. بنابراین او را دستگیر می کنند و آقایوسف را به بازجویی می کشند. آقایوسف در کلانتری در می یابد که صدای دختری از معشوقه های دکتر شبیه دخترش است. چیزی از او را که در خانه دکتر برجای مانده به او می دهد و دختر می گیرد. دیگر دل آقایوسف قرص می شود که دخترش پاک است. اما به راستی واقعیت چیست؟ آقایوسف چه قدر از واقعیت دور افتاده است؟ این جا است که تعلیق های پی در پی مخاطب را با فیلم همراه می کند. آقایوسف به عروسش نیز شک دارد چون با مردی در پارک سلام و علیک می کند.
پس از این روشن می شود که دوست آقا یوسف بی گناه بوده و دیگران دکتر را چاقو زده اند.
یک روز که آقایوسف در خانه دکتر است معشوقه او زنگ می زند که به خانه بیاید. آقایوسف نمی خواهد با او رو به رو شود و از آن سو باز شباهت او با دختر آقا یوسف لرزه بر اندام مخاطب می اندازد.
دختر از بالا آقایوسف را می بیند که دارد در کوچه راه می سپارد و می رود.پشت تلفن می گوید: چقدر شبیه پدر من راه می رود. به راستی آدم ها چقدر شبیه یکدیگر توانند بود. راستی را چه تفاوتی می کند دختر آقایوسف یا این دختر...؟