فیروزه مظفری کاریکاتوریست، تصویرگر، گرافیست، وبلاگ نویس و هنرمند ایرانی به سال 1349 در تهران چشم به جهان گشود.
همواره به طراحی علاقه نشان می داد ولی از آن هراس داشت. دفترچه طراحی او جزوه برادرش بود که او از طرف سفید کاغذها استفاده می جست. این دفتر را لای دیگر کتاب ها پنهان می کرد. خانواده نیز اصرار داشتند که در یک رشته آب و نان دار تحصیل کند. این شد که دیپلم تجربی گرفت و دو سال کنکور تجربی داد.
سرانجام لیسانس خود را در رشته گرافیک از دانشگاه تهران دریافت کرد ولی در گرافیک نیز زیاد موفق نبود. مدتی به تصویرسازی پرداخت. از مجلات کاریکاتور و نشریه مد که در خانه شان بود کپی برداری می کرد ولی جرات نداشت این ها را به کسی نشان دهد. همواره این علاقه خود را سرکوب می کرد تا این که تصمیم گرفت به خانه کاریکاتور برود.
کارهایش چنان زیبا و تازه بود که فکر کردند آمده است حالشان را بگیرد! به هرحال تشویق شد و به کاریکاتور چهره بیش از کاریکاتور موضوعی علاقه نشان داد. سپس به روزنامه ها معرفی شد. روزنامه شرق با دید تصویری خوبی که داشت، نخستین روزنامه ای بود که طرح هایش را به صورت حرفه ای به چاپ سپرد و به او بها داد.
این بود که در جشنواره کاریکاتور مطبوعاتی خوش درخشید.
آثار او جایزه نخست یازدهمین دوره جشنواره مطبوعات ایران، جایزه دوم دوازدهمین جشنواره مطبوعات ایران و جایزه دوم جشنواره سراسری کاریکاتور تنفس را به دست آورده است.
وی داوری چند مسابقه بین المللی کاریکاتور و عضویت در کمیته اجرایی ششمین دوسالانه کاریکاتور تهران را در کارنامه خود دارد.
زیاد اهل حرف زدن نیست، و منظورش را نمی تواند با حرف زدن برساند؛ بنابراین تصویرهایش گویاتر از آب در می آیند. با این حال از او درباره کاریکاتور اصفهان می پرسم.
می گوید:
خانم های کاریکاتوریست در اصفهان از باقی استان ها بیشتر است و این برایم هیجان انگیز است. دستتان درد نکند که دوست دارید کاریکاتور بکشید. خیلی ها می آیند و علاقه نشان می دهند ولی بعد جدا می شوند. من دوست دارم قلم به دستان زیادتر شوند. دوست دارم خارج از تهران نیز اتفاقاتی بیفتد و نشانه های آن را دارم می بینم.
جایگاه کاریکاتور کجا است؟
نمی توان گفت که جایگاه کاریکاتور در نمایشگاه یا مطبوعات یا جشنواره است. نبود مطبوعاتی که کاریکاتور چاپ کنند فضا را محدودتر می کند. همیشه می گویم تجربه چاپ را از مجله ها و بولتن ها شروع کنید و توقع نداشته باشید بروید سر وقت یک روزنامه با تیراژ بالا.
کاریکاتور زیر نویس دار را می پسندید؟
تجربه ای در روزنامه اعتماد ملی داشتم بعد که تیم عوض شد گفتند بیایید کاریکاتور دیالوگ دار را وارد صفحه آخر کنید. ابتدا گارد گرفتم چون بلد نبودم. به قریحه طنزگویی نیاز بود که فکر می کردم ندارم. بعضی ها متکی به همین دیالوگ ها شدند و به هرحال برای من هم تجربه ای بود.
یک کاریکاتوریست چگونه جنبه های طنز را کشف می کند؟
کاریکاتوریست باید یک سوتی از طرف ببیند وگرنه ما روان شناس نیستیم تنها خوب نگاه می کنیم.
نظر شما درباره ایده ورود آقایان ممنوع در مجله خط خطی چیست؟
با آن موافق نیستم چون ایده دست کاری شده ای است. خودم می خواستم کاریکاتور دنباله دار بکشم دیدم چقدر سخت است. طراحی های طنزی درباره مترو داشتم بعد دیدم فقط دخترها باید ببینند ولی اگر چاپ شود همه می بینند.