تهیه کننده، نویسنده و کارگردان: ابراهیم حاتمی کیا
انتخاب بازیگر و بازی گردان: حبیب رضایی
موسیقی: فردین خلعتبری
بازی گران:
حمید فرخ نژاد
خزر معصومی
کورش تهامی
فرهاد قائمیان
مهرداد ضیایی
رضا بابک
1383، اکران: 1388
برنگ ارغوان یک تریلر سیاسی است ژانری که در ایران کم مانند است. پیدا است کارگردانی که در راهی نرفته گام نهد باید جرات و جسارت و صبر و حوصله بسیار داشته باشد. اگر می بینیم که این فیلم به سمت و سوی گزارش می رود و اگر سال ها در توقیف می ماند به همین خاطر است.
به رنگ ارغوان مضمونی انسانی دارد و به ویژه از این جهت قابل ستایش است. ماموری که نمی تواند تنها حرف شنوی کند، معنی عشق پدر و دختر را می فهمد و خود نیز کمی عاشق می شود. یکی از همکلاسی های ارغوان نیز عاشق او و در واقع رقیب ستاری است. ستاری مجبور می شود این عاشق ارغوان را شکنجه و تخلیه اطلاعاتی کند و به این خاطر دچار عذاب وجدان می شود.
یک مامور اطلاعاتی به نام ستاری خود را دانشجو جا می زند و سوژه ای به نام ارغوان را در نظر می گیرد. ارغوان، دختر دانشجویی در روستایی دورافتاده است. پدر دختر پیش تر در یک تصادف ساختگی ناپدید شده است. او در یکی از گروهک ها در حال فعالیت است ولی حال می خواهد دخترش را یک بار هم که شده است پیش از مرگ ببیند. ماموران خواستار دستگیری او هستند. همکاران او نیز می خواهند وی را بکشند تا چیزی لو نرود.
ستاری با نام رمز شهاب، سنش بالا است و دانشجویان حتم می کنند که او سهمیه ای است. ستاری می شلد و خود را به خنگ بازی می زند تا کسی به او شک نکند.
پدر دختر نمی داند که دخترش می ماند تا او را ببیند یا می رود. دختر می ماند. ستاری مامور اطلاعاتی بدون دستور مرکز وارد عمل می شود، دختر را از خانه بیرون می کشد و خود با اعضای گروهک که خواستار حذف پدر دختر هستند درگیر می شود.
یکی از اعضای گروهک کشته می شود و دیگری می گریزد. ستاری نیز زخمی می شود. ارغوان که به خانه باز می گردد با جنازه ای رو به رو می شود و از ستاری می خواهد که جنازه را دفن کند. ستاری جنازه را تحویل آمبولانسی می دهد و باز می گردد.
این صحنه ها که ستاری خود را به نفهمی و نادانی می زند در حالی که خود قاتل طرف است جذابیت بالایی دارد. از دیگر صحنه های پرکشش هنگامی است که ستاری از مرکز درخواست انجام عملیات و دخالت را دارد ولی پیامش دیر ارسال می شود و پاسخ نیز بسیار دیر به دستش می رسد. اوج دیگر فیلم هنگامی است که ستاری پیامی را می خواهد بفرستد ولی ارسال نمی کند اما بالادستی ها این پیام را نیز می خوانند!
از صحنه های به یاد ماندنی فیلم، زمانی است که ستاری را از قهوه خانه بیرون می اندازند. او ناگهان شفق پدر ارغوان را می بیند که از شیشه قهوه خانه دخترش را می نگرد. پس از این رویارویی شفق و ستاری را می بینیم، ستاری او را دستگیر می کند ولی ناگهان شفق دست به اسلحه می برد و ستاری را می کشد. پس از این در می یابیم که این یک توهم بود. شفق رد می شود بدون این که ستاری را ببیند.
پدر ارغوان به او زنگ می زند و می فهمد که تلفن ها کنترل است. ارغوان نیز متوجه می شود که ستاری مامور است. ارغوان زمانی به ستاری به خاطر دفن جنازه یافت شده در منزل خود مدیون بود ولی حال از او متنفر می شود. ستاری به او می گوید که ما خواستار دستگیری پدرت هستیم ولی همکاران پدرت می خواهند او را ترور کنند.
مرکز از ستاری می خواهد که ماموریتش را پایان بخشد و بازگردد ولی او می ماند و امکان دیدار پدر و دختر را فراهم می کند. درگیری بزرگی میان نیروهای دولتی و ضد انقلاب برپا می شود، پدر، دخترش را می بیند و کشته می شود. ستاری نیز دستگیر می شود.
پس از این، ستاری را با دوربینی روی دوش می بینیم. ظاهرا او از زندان آزاد شده و به خبرنگاری روی آورده و به دنبال عشقش آمده است و به او چشمک می زند.
دانشجویان در اعتراض به قطع درخت جنگل برای عبور جاده، طناب دار به گردن خویش آویخته اند. با قطع هر درخت، دانشجویی خواهد مرد و یکی از دانشجویان همان دختر سوژه است. در همین حال، ماموری دیگر در حال شناسایی ستاری است و روز از نو و روزی از نو.
ارغوان را در آغاز فیلم با طنابی بر گردن دیده بودیم و حال که ارغوان طناب دار را بر گردنش می آویزد گمان می بریم که نکند او اعدام خواهد شد.
صحنه های مربوط به کلاس درس دانشجویان در فضای آزاد و اختلاط پسر و دختر در قهوه خانه آزاردهنده و کلیشه ای هستند ولی بیان زندگی دو نسل مبارز از پدر ارغوان تا دختر که به مبارزات محیط زیستی کشانده شده است زیبا می نماید و می دانیم که حاتمی کیا در زمینه نمایاندن شکاف نسل ها استاد است. چنان که در آژانس شیشه ای مچ انداختن پدر و پس را دیدیم، در به نام پدر گرفتاری نسل نو در دام نسل گذشته را مشاهده کردیم و شورش پسران علیه پدران را در موج مرده به نظاره نشستیم.
چند نمونه از فیلم های خارجی درباره تضاد وظیفه با عشق و نشان دادن زندگی یک مامور اطلاعاتی را سراغ داریم ولی کار حاتمی کیا در ایران یکه تاز است. افزون بر این، در به رنگ ارغوان آمیخته شدن وظایف دینی با وظایف شغلی را می بینیم. تدوین فیلم نیز به گونه ای صورت گرفته است که نصب دوربین و ابزار اطلاعاتی را در میان وضو گرفتن و نماز خواندن ستاری مشاهده می کنیم.