نویسنده و کارگردان: تهمینه میلانی
موسیقی: ناصر چشم آذر
تهیه کنند: محمد نیک بین
1387
بازی گران:
لادن مستوفی در نقش زیبا یا زیور رییس باند
رضا عطاران در نقش علی دوست زیبا
بهاره افشاری در نقش لیلا دخترعموی زیبا
مهناز افشار در نقش سارا
افسانه فیروز آذر در نقش مریم هاتف خواهر مهناز
الناز فیروز آذر در نقش مهناز همسر حمید زارعی
حامد بهداد در نقش حمید زارعی همسر مهناز
شهره لرستانی در نقش زندانی
فلور نظری در نقش زن همسایه
غلام حسین لطفی در نقش کارگردان
اکبر عبدی در نقش حبیب تاجر اصفهانی
سیاوش تهمورث در نقش اسد یورقانچی
محمد نیک بین در نقش مهندس
احمد مهرانفر در نقش کامران
مهدی فقیه در نقش راننده
محمدرضا شریفی نیا در نقش شاعر
چهار زن می خواهند تسویه حساب کنند، یک تسویه حساب زنانه با مردان.
زیبا از همسرش به خاطر علاقه به دوستش جدا شده و دست به خودکشی زده است تا به علی برسد.
لیلا دخترعموی زیبا معتاد است. در چهارده سالگی به زور زن یک مرد مسن شده است. یک بار هم با یک افغانی بوده و فرزندی نامشروع یافته است. پدربزرگشان دستور داده که به آن پسر گرسنگی بدهند تا بمیرد تا نسل افغانی در خانواده آن ها نباشد.
سارا دختری در رفاه بوده ولی در نوجوانی مورد تجاوز شوهر مادرش قرار گرفته و از خانه فرار کرده است. او دچار بیماری روانی است.
پس هریک از این زنان داستانی دارند و برای تسویه حساب با مردان انگیزه های خود را دارند. تسویه حساب اینان جنبه کمیک پیدا می کند ولی به راستی هنگامی که سارا داستان خود را تعریف می کند، قلب تماشاچی جریحه دار می شود.
زیبا، لیلا، سارا و مریم از زندان آزاد می شوند و در خانه پزشکی که به خارج رفته است پناه می گیرند. هر روز مردی را به تور می زنند و پس از شکنجه کردن و جر و بحث با او پولی از وی می گیرند و سرکیسه اش می کنند. در این میان هم هنرمند هست و هم تاجر. هم شاعر و هم کارگردان. هم اصفهانی و هم مشهدی و هم تهرانی. هم زن و بچه دار هم داماد. هم جوان و هم پیر. هم مذهبی و هم غیر مذهبی. البته تک و توک آدم حسابی هم پیدا می شود ولی به هرحال جامعه مردان انگار همه مثل هم هستند، دوست دارند خانم زیبای کنار خیابان را سوار کنند و با او دوست شوند.
مهناز خواهر مریم با حمید که یک سرباز فراری است ازدواج کرده و فرزندی دارد. حمید کم درآمد است و شغل خود را از دست می دهد. او می داند که از پس هزینه های بچه برنخواهد آمد. سرانجام در یک درگیری به بچه آسیب می رساند. مریم سر می رسد و خواهرش را به بیمارستان می رساند تا از سقط او جلوگیری شود. حمید هم به پلیس زنگ می زند و باند تسویه حساب به ریاست زیبا را لو می دهد.
سارا پس از خبر فوت شوهر مادرش به خانه خودشان بازگشته و باند آن ها سه نفری شده است. پلیس درصدد دستگیری آن ها بر می آید. لیلا و زیبا برای این که پلیس را سرگرم کنند به مریم می گویند پیاده شو این جا راه در رو دارد و حال آن که راه در رویی نیست. مریم می داند پیاده شدن از اتومبیل همان و دستگیر شدن همان. سرانجام پیاده و دستگیر می شود. لیلا و زیبا وارد اتوبان می شوند و در آن جا با یک کامیون تصادف می کنند و می میرند.
سرنوشت مریم بر اثر کمک به خواهرش و تلاش برای زنده ماندن بچه خواهرش از مرگ نجات می یابد و زندانی می شود.
شک نیست که تسویه حساب فیلمی علیه مردا ناست ولی به هرحال خانم میلانی با زرنگی هایی از قید شعارهای فمینیست ها رهیده و افزون بر این توانسته است مجوز بگیرد.
تسویه حساب را می توان پرجرات ترین اثر خانم میلانی تاکنون دانست. منتقدانی چند تسویه حساب را توهین به سنت های الهی و کارگردان آن را در پی ترویج عقاید زن سالارانه معرفی کردند. ولی میلانی از عصبیت هایی می گوید که بر اثر رفتار ظالمانه مردان شکل می گیرد. رفتار مردان با زنان و استفاده ابزاری از آنان برای رختشویی و تعویض پوشک بچه دیگر مناسب جامعه امروز نیست و جنبش زنان را برخواهد انگیخت.
ضمنا هشدار خوبی است به جوانان که هر خانمی را سوار نکنند.