امیر نادری داستان نویس، عکاس، نویسنده، تدوینگر، فیلمساز آگاه و کارگردان صادق سینمای ایران به سال 1324 در آبادان چشم به جهان گشود.
پدرش را پیش از ولادت و مادرش را در شش سالگی از دست داد. او به دلیل فقر، هیچ گاه توان تحصیل را نیافت و به کارهای خرد سرگرم شد.
از کودکی در تعزیه و تئاتر به ایفای نقش پرداخت. به سینما علاقه بسیار داشت، و برای کسب درآمد به تخمه فروشی در سینما روی آورد تا این که آپاراتچی شد. پس از مدتی به تهران هجرت کرد. در آن جا عکاسی را فراگرفت و عکس های او از سینماگران در مجله ستاره سینما به چاپ رسید.
آن گاه راهی لندن شد و عکاسی را برای مجلات آن جا ادامه داد اما با جیب خالی نمی توانست دوام بیاورد، گذشته از این، تجربه های او به ایران تعلق داشت و قابل هزینه کردن در انگلستان نبود. بنابراین به آغوش میهن بازگشت و نام او به عنوان عکاس فیلم های مشهوری چون بیگانه بیا، قیصر و رضا موتوری هر سه اثر مسعود کیمیایی، پنجره اثر جلال مقدم، وسوسه شیطان اثر محمد زرین دست، صمد و قالیچه حضرت سلیمان ساخته پرویز صیاد و حسن کچل اثر علی حاتمی به او اعتبار بخشید.
بیست و پنج ساله بود که نخستین فیلم خود را به نام خداحافظ رفیق کارگردانی کرد.
سپس فیلمنامه دادشاه را به نگارش درآورد که توقیف شد. به سال 1352 فیلمنامه تجربه را با عباس کیارستمی به نگارش درآورد که به کارگردانی کیارستمی به انجام رسید. او به فیلم های دهه چهل سینمای امریکا علاقه بسیار داشت و این علاقه در ساختمان تمام آثار نادری ریشه دواند.
تا سال 1354 کارگردانی داستان گو، واقعگرا و پرکار به شمار می رفت ولی از آن پس فاصله زمانی آثارش بیش از پیش شد، از داستان های آب و تابدار دراماتیک دوری کرد و به ساخت فیلم های ضد قصه و نامتعارف روی آورد. او به عمق رابطه آدم ها با جامعه، و سرنوشت آن ها در جریان عبور از تنگناهای زندگی می پرداخت و همواره از فقر و بدبختی و جیب های تارعنکبوت بسته سخن می گفت.
دیالوگ در فیلم های نادری نقش واسطه را دارد و هیچ گاه نخواسته است چیزی به فرهنگ کلمات بیفزاید. دونده او کم تر دیالوگ دارد و آب باد خاک بسیار کم تر و در انتظار اصلا دیالوگی نیست. موسیقی متن را نیز از فیلم انتظار به بعد کنار گذاشت.
فیلم های نادری، همگی چرک و غمناک و قهرمان گریز بودند و از باخت می گفتند، شخصیت های آفریده او کتک می خوردند و می لنگیدند و ما ایرانیان که همواره باخت را در سرتاسر زندگی خود می بینیم دوست داریم قهرمان های ما دست کم در سینما پیروز شوند و سپیدبخت از آب درآیند. هم چنین به جز در تنگسیر از هنرپیشه حرفه ای سود نجست. این بود که آثار نادری هیچ یک فروش خوبی نداشت و تنها توانست نظر زبدگان و نخبگان را به خود جلب کند.
چکیده تجربه های نادری در فیلم آب، باد، خاک تبلور یافت ولی توقیف شد. سرانجام بخش های زیادی از فیلم به تیغ قیچی گرفتار آمد و در جشنواره فجر به نمایش گذاشته شد. بعد از این بود که نادری خاک وطن را ترک گفت و در امریکا اقامت گزید.
به سال 2006 موزه ملی سینما در تورین ایتالیا نشستی را درباره امیر نادری برپا کرد. در حاشیه نشست نیز عکس ها و فیلم هایش به نمایش درآمد.
کسانی که بالن طلایی جشنواره نانت (سه قاره) را به دست آورده اند انگشت شمارند و در این میان امیر نادری توانسته است دوبار بالن طلایی را برای فیلم های دونده و آب باد خاک فراچنگ آورد به همین مناسبت به سال 2008 میلادی هم زمان با سی امین سالگرد برپایی جشنواره نانت از او قدردانی ویژه ای به عمل آمد.
او در سن شصت و هفت سالگی نیز هنوز دونده خوبی است و عشق به فیلم و دوربین و سینما را رها نکرده است و می خواهد فیلم ماه را پس از دو دهه تحقیق کارگردانی کند.
کارنامه امیر نادری را با هم مرور می کنیم:
1350: خداحافظ رفیق بر پایه داستانی واقعی. ماجرای سه دزد به نام های ناصر، خسرو و جلال که می خواهند با سرقت از یک جواهرفروشی، آخرین کار بزرگ خود را انجام دهند و از آن پس زندگی بی دردسری را دنبال کنند. اتاقی در هتل درست بالای سر جواهر فروشی می گیرند و جواهرات را از سقف مغازه می ربایند. اما خسرو نارو می زند، کیف جواهرها در قطار جا می ماند و هر سه هم دیگر را ناکار می کنند. فرهاد نیز ترانه جمعه خونین سروده شهیار قنبری را با موزیک اسفندیار منفردزاده می خواند: آدم از دست خودش خسته می شه / خنجر از پشت می زنه، اون که همراه منه.
1351: تنگنا بر پایه داستانی واقعی. سه برادر قمارباز به نام های اکبر، حسن و نبی بیلیارد را به علی خوش دست و رضا می بازند ولی از پرداخت پول خودداری می کنند. درگیر می شوند و علی دستش را به خون حسن می آلاید. علی می گریزد، باید شهر را ترک کند. برای سفر نیاز به مقداری پول دارد ولی آقا مصطفی کافه دار، رضا، محمود دوچرخه ساز، جلال دلال، آقا مرتضی کله پز و یوسف سیاه به او پشت می کنند و سرانجام لو می رود. علی خوش دست ادای دینی است به علی رضا زرین دست فیلمبردار همین فیلم. صدای فریدون فروغی که شعر شهیار قنبری را با آهنگ اسفندیار منفردزاده می خواند، تیره روزی شخصیت ها را پر رنگ تر می کند: دیگه دل با کسی نیست، دیگه فریادرسی نیست، مثه لاک پشت تو دلم قایم شدم....
1352: تنگسیر نخستین فیلم رنگی امیر نادری بر پایه داستان تنگسیر از صادق چوبک و داستان زار محمد نوشته رسول پرویزی ساخته شد. ابراهیم گلستان حق فیلم داستان تنگسیر را از چوبک گرفته بود ولی آن را به نادری واگذاشت. این، اولین و آخرین کار اقتباسی و ادبی نادری بود. اعلام: زایر محمد، ورزای سکینه، اسماعیل شاگرد آساتور، نایب امنیه، خالو، شهرو همسر زائر محمد، ابول گنده رجب، علی وکیل و شیخ ابوتراب. زار محمد همچون دهقانان ایرانی پول خود را به دست سرمایه داران می سپارد تا سودی دریافت کند ولی شهردار، قاضی، داروغه و تاجر شهر ادعا می کنند که پول او در جریان معاملات تجاری از میان رفته است. تنگسیر چوبک ماجرای یک انتقام شخصی است که نادری آن را به یک جریان پرشور مردمی تبدیل می کند ولی کم تر در دیالوگ ها دست می برد. فیلم در جشنواره سپاس ایران و جشنواره دهلی نو خوش درخشید.
1352: ساز دهنی، برای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، تدوین از سهراب شهیدثالث. عبدالله از قدرتی که با ساز دهنی به کف می آورد بر بچه هایی همچون امیرو فرمان می راند. سرانجام امیرو ساز را به قعر آب می فرستد. شک نیست که امیرو خود امیر نادری است.
1353: فیلم کوتاه انتظار، با تدوین کامران شیردل، برنده جایزه از جشنواره کن. بدون دیالوگ و بدون موسیقی متن. امیرو برای گرفتن یخ می رود و دلبسته دستان زیبای زنی می شود که از لای در به او یخ می دهد. بار دیگر امیرو دیوانه وار برای دیدار دست ها می دود ولی این بار دستان چروکیده و پیری از در بیرون می آید.
1354: مرثیه با تاثیر از انتری که لوطی اش مرده بود اثر صادق چوبک. توقیف شد و به سال 1357 به نمایش درآمد. دنیای حقیر انسانی به نام سیدنصرالله باقری که هشت سال از عمر را در زندان گذرانده است و اکنون جامعه وی را نمی پذیرد.
1357: ساخت ایران. مشت زنی به نام علی رمضانی به امریکا می رود و به جین دل می بازد. او در دام دلالان مسابقات مشتزنی می افتد. آن ها علی را به اوج شهرت می رسانند ولی یک روز از او می خواهند که ببازد. او چنین نمی کند و دلال ها بر وی خشم می گیرند. گوشش را می برند و معشوقه اش را می کشند. علی تفنگی تهیه می بیند، دلالان را می کشد و خود نیز به قتل می رسد. نادری این فیلم را در امریکا ساخت و برای نخستین بار به ژانر اکشن روی آورد. او با حال و هوای پس از انقلاب، فروش خوبی را از فیلم خود انتظار داشت ولی چنین نشد.
1357: برنده. چند نوجوان فلکه دوم بندرعباس که در ساحل گرم دریا بازی می کنند.
1359: جستجو. مستندی درباره جوانانی که در روزهای انقلاب به شهادت رسیدند و جسدشان پیدا نشد.
1360: جستجوی دوم. داستان و تدوین از بهرام بیضایی، سیاه و سفید. درباره حمله عراق به خرمشهر و آواره شدن مردم با بازی مردم خوزستان در نقش خودشان.
1364: دونده، با تدوین بهرام بیضایی. از تاثیرگذارترین فیلمهای ایرانی که امیر نادری آن را با رجوع به ضمیر خود کارگردانی کرد، به گونه ای که می توان گفت او در تمام فیلم حضور دارد. تلاش یک نوجوان بی خانمان برای امرار معاش در این فیلم به نمایش در می آید. او را به خود واگذاشته اند. امیرو روی یک کشتی زنگ زده با یک جوجه زندگی می کند و با فروش بطری و واکس زدن، تکه نانی به کف می آورد، زندگی او منجلابی بویناک و دردآور است ولی زاری نمی کند و ناله سر نمی دهد و با تلاش و کوشش، مسیر زندگی خود را تغییر می دهد. مقاومت و اتکای به نفس در سراسر فیلم موج می زند. امیرو سرانجام لزوم آموزش را احساس می کند و برای آموختن به مدرسه می رود، الفبا را تند تند فرا می گیرد و در همان لحظه هواپیمایی بر فراز آسمان دیده می شود که نشان از اوج گیری امیرو دارد. دونده نخستین فیلم ایرانی است که پس از انقلاب به خارج از کشور صادر شد. این فیلم جایزه نخست جشنواره سه قاره و جشنواره ملبورن را به دست آورد و در جشنواره های لندن، توکیو، هنک کنگ، سان فرانسیسکو، سیدنی، مونترال و لوکارنو به نمایش درآمد.
1366: آب باد خاک. برنده جایزه نخست فستیوال های نانت، دمشق، فیلم فوکودا و جیفونی، نمایش داده شده در جشنواره های لوکارنو، مونترال، تورنتو، نیویورک و سان فرانسیسکو. رنگ های خالص و تند در این فیلم نادری به اوج خود رسید تا جایی که می توان آن را با آثار امپرسیونیست ها سنجید. پسرکی بلوچ دو سال برای کار به شهر می رود و در این مدت دستمزد خود را برای پدرش می فرستد. او با شنیدن خبر خشک شدن دریاچه به زادگاهش باز می گردد. هرکسی به سویی رفته است، پسرک نوزادی را می یابد ولی کسی آن را نمی پذیرد، قهر طبیعت عاطفه ها را نیز خشکانده است. او در پی اعضای خانواده می افتد. مردم دسته دسته کوچ می کنند و او می خواهد با یافتن آب، مردم را از کوچ باز دارد. با کلنگ به جان زمین خشک و سوزان می افتد، او وارد عالم رویا می شود، آب فوران می کند و فیلم به انجام می رسد. دیالوگهای فیلم بسیار اندک است.
1997: آ، بی، سی... منهتن. برنده جایزه از فستیوال اوینیون.
2002: ماراتن.
2005: دیوار صوتی. برنده جایزه منتقدان روبرتو روسولینی از جشنواره فیلم رم و جایزه عصای سفید از فستیوال تورین.
2008: وگاس، بر پایه یک داستان واقعی. نامزد دریافت شیر طلایی جشنواره ونیز و برنده جایزه انجمن فیلم سازان جوان ایتالیا.
2011: کات، شرکت در جشنواره فیلم ونیز.
سمفونی دهم، درباره بچه سرخ پوستی که می خواهد سمفونی دهم بتهوون را تکمیل کند. این سمفونی ستم های امریکا بر سرخ پوستان را بازگو می کند.
فهرست منابع
معرفی و نقد آثار فیلم های امیر نادری، غلام حیدری، تهران: سهیل، چاپ نخست زمستان 1370 با مطالبی از کیومرث پوراحمد، اسماعیل جمشیدی، علی رضا زرین دست، احمد طالبی نژاد، زاون قوکاسیان، نجف دریابندری، پرویز دوایی، جواد طوسی، بهمن مقصودلو، بهروز مقصودلو، تهماسب صلح جو، شهناز مرادی، فرنچسکو بونو، محمود اسدی، مانی پتگر، محمد بهارلو، احمدرضا احمدی، جمشید اکرمی، رضا سهرابی، هوشنگ گلمکانی، محمد تهامی نژاد، محمد قمری، مسعود پورمحمد، امید روحانی، محمد شهبا، محسن سیف، ایرج صابری، ایرج کریمی، جهان بخش نورایی، خسرو دهقان، محمد شکیبی، احمد جعفری، شهرام جعفری نژاد، پرتو مهتدی، آنتونیو شرکا و ابراهیم نامجویان.
آرشیو فیلم های محمدرضا زادهوش.
«خسته نباشی رفیق....»، پرویز دوایی، سپید و سیاه، ش 12، چهارشنبه 5 آبان 1350.