Quantcast
Channel: شارژ ایرانسل و رایتل
Viewing all articles
Browse latest Browse all 464

نقد فیلم خاک و آتش

$
0
0

نویسنده، تدوین گر و کارگردان: مهدی صباغ زاده

بازی گران:

فریبرز عرب نیا در نقش جیند (جهاندار)

میترا حجار در نقش شرنگوک نامزد جیند

احمد نجفی در نقش کلنل کارنت کید

کاظم افرندنیا در نقش گرگین

فرامرز صدیقی در نقش عموی جیند

قاسم زارع در نقش ملا

مهدی میامی در نقش حافظ پسر گرگین

تاریخی: جنگ بلوچ ها با انگلیسی ها.

 

صباغزاده سال ها پیش فیلم نامه روباه و بلوچ را به نگارش درآورد که اکنون با نام خاک و آتش بر پرده سینماها نشست.

فیلم های سینمایی زیادی چهره منفی مردم سیستان و بلوچستان را نشان می دهند و خاک و آتش برای نخستین بار چهره مقاومت را در میان مردم این سرزمین می نمایاند.

داستان فیلم خاک و آتش به سال 1916 میلادی در سیستان و بلوچستان روی می دهد. زمانی که آلمان ها این سرزمین را ترک می گویند و به جای آن ها نیروهای انگلیسی می آیند. این نیروها از در دوستی وارد می شوند و با رییس قبیله نان و نمک می خورند. هدف آن ها ایجاد تلگراف خانه و احداث جاده است. طرح از آن ها و کار از مردم منطقه خواهد بود، پول هم می دهند.

اما آیا می توان انگلیسی ها را میهمان دانست؟

در این میان جوانی سنی مذهب به نام جی اند با حس غیرت و تعصب، اسلحه های بر جای مانده از آلمانی ها را بر می دارد و به کوه می زند. او می خواهد فرزندانش روی زمین پدری قد بکشند.

ملای ده نیز که از زیارت حج باز می گردد و پرچم انگلیس را بر فراز قلعه می بیند در مسجد اقامت می گزیند. پس از کسب تکلیف از آقایان مشهد می گوید: محاربه با اجنبی، بالعموم و با انگلیس بالخصوص واجب است.

جیند آرام آرام پیروانی می یابد و کارش بالا می گیرد. داستان فیلم واقعی نیست ولی شخصیت جنید بر پایه تاریخ شکل گرفته است. جیند خان یار احمد زهی یکی از سرداران شجاع بلوچستان در واپسین سال های قرن سیزدهم از سرحدات ایران که با حضور کمپانی هند شرقی بریتانیا به خطر افتاده بود در برابر استعمار بریتانیا دفاع کرد.

جیند بر قوای انگلیس می تازد و خسارت هایی را بر آن ها وارد می کند.

انگلیسی ها از اختلافات داخلی بهره می جویند. گرگین به همراه چندین نفر برای دستگیری جیند روانه می شوند ولی توفیقی به دست نمی آورند.

رییس قبیله که عموی جیند هم هست یکه و تنها روانه می شود تا مگر جیند را با حرف بر سر عقل بیاورد و تسلیم انگلیسی ها کند. گرگین دستیار او بر وی می شورد و وی را به قتل می رساند. وی این گونه قربانی سادگی و شرافتش می شود.

گرگین در سر هوای ریاست قبیله را دارد و پسرش نیز رقیب عشقی جیند به شمار می رود و در پی تصاحب شرنگوک دختر رییس قبیله است.

گرگین به ریاست قبیله می رسد و به انگلیسی ها قول می دهد جیند را دستگیر کند. در میان قبیله نیز شایع می کند که جیند قاتل رییس قبیله است. این گونه خون جیند، شیربهای شرنگوک می شود.

سرانجام گرگین با تجهیزات و نیروهای بیشتری به محل اقامت جیند حمله می برد. انگلیسی ها نیز نیروی کمکی می آورند و جیند را زیر آتش توپخانه می گیرند.

اما شرنگوک و مادر و دایه اش که در می یابند جیند قاتل عمویش نیست به او می پیوندند و علیه گرگین و انگلیسی ها می جنگند. سرانجام با کشته و زخمی شدن نیروهای زیادی از دو طرف، گرگین و فرمانده نیروهای انگلیسی به قتل می رسند. باقی نیروهای انگلیسی عقب نشینی می کنند ولی طوفان شن همگی آن ها را از پا در می آورد.

دیالوگ های فیلم، ادبی و موزون هستند ولی باز، نگاهی امروزی دارند. مثلا از رفتارهای مغایر با ایرانیت و اسلامیت سخن به میان می آید که به یقین، سابقه کاربرد آن به بیش از سی سال پیش نمی رسد.

این که دورویی انگلیسی ها آرام آرام روی نشان می دهد خوب است ولی ریتم فیلم را کند کرده، در حالی که موسیقی سنگین حماسی به گوش می رسد و نبردهای پی در پی پدید می آید.

جایی که انگلیسی ها عقب نشینی می کنند و فرمانده آن ها در پایین کوه کمین می گیرد تنها جایی است که تعلیق شکل می گیرد ولی در دیگر جاها تعلیقی دیده نمی شود، عشق میان جیند و شرنگوک به خوبی می توانست زمینه ای برای تعلیق باشد.

در جاهایی تنها صدای باد شنیده می شود ولی لباس و عمامه بازیگران تکان نمی خورد.

در بازی ها اغراق دیده می شود، تیرخوردن و کشته شدن بازیگران نیز باورپذیر نیست.

 اصفهان آن لاین


Viewing all articles
Browse latest Browse all 464

Trending Articles