کارگردان: شهرام اسدی
نویسندگان: محسن دامادی و حجت قاسم زاده اصل
موسیقی: مجید انتظامی
خواننده: سالار عقیلی
خوشنویسی: اسرافیل شیرچی
بازی گران:
علی نصیریان در نقش شیخ بهایی
خسرو شکیبایی در نقش پدر شیخ بهایی
ژاله علو در نقش همسر شیخ بهایی
علی دهکردی در نقش شاه عباس کبیر
فریدون سورانی در نقش آهنگر روستای شیخ بهایی
دانیال حکیمی در نقش ابراهیم
چنگیز وثوقی در نقش ماکان بیک
فاطمه گودرزی
اسماعیل شنگله
آتش تقی پور
عباس امیری
کورش تهامی
جمشید گرگین
رحیم نوروزی
فاضل اجبوری
محمود بنفشه خواه
فرخ نعمتی
1381 تا 1387
سریال شیخ بهایی از سریال های تاریخی است که به زندگی یکی از دانشمندان عصر صوفی می پردازد و گوشه ای از تاریخ عصر حکومت صفویان را به تصویر می کشد.
محسن دامادی نویسنده این سریال، از سال ها پیش مطالعاتی درباره شیخ بهایی داشت و کتابی را از سوی دفتر پژوهش های فرهنگی به سال 1381 درباره شیخ بهایی به چاپ سپرد.
این نقطه قوتی است که نویسنده سناریو مطالعات دامنه داری در زمینه مورد نظر داشته باشد.
سریال در دو تکه روایت می شود، ابتدا زندگی شیخ بهایی را از نوجوانی می بینیم و آن گاه پس از هجرت از جبل عامل به قزوین، از سیزده سالگی شیخ بهایی به شصت و هشت سالگی او و زمانی که پدرزنش شیخ منشار شیخ الاسلام بزرگ درگذشت پرش می کند.
این تکه دوم به لحاظ ساختار و روایت، تفاوت های زیادی با بخش نخست دارد.
در بخش نخست، پرداختن به جزییات که پیوند مستقیمی با شیخ بهایی ندارد، به بیننده نوید می دهد که سریال به آرامی پیش خواهد رفت و به صورت مفصل زندگی شیخ را باز خواهد کرد. ولی این پرش ناگهانی با فاصله زیاد، چیز غریبی است.
میان سالی شیخ پوشیده می ماند، و تنها کهن سالی او به نمایش گذارده می شود. کارگردان، عظمت کار شیخ را به ما می نمایاند که با آن همه دانش و معلومات چگونه به چانه زنی با ارباب قدرت سرگرم می شود و آن ها را به سوی فرهنگ و دوری از جنگ و خون ریزی فرا می خواند. همان چیزی که مایه برتری علمی و فرهنگی ایران در آن دوران را فراهم آورد.
ورود به زندگی شیخ بهایی و نشان دادن زندگی خصوصی او اقدامی جسورانه است و در این زمینه خوب هم از عهده برآمده اند.
موسیقی سریال از آثار برتر مجید انتظامی است و گاه دیالوگ ها به پایان می رسد و تنها همین موسیقی است که برای ما روایت می کند.
صداها دوبله شده است تا تاثیرگذارتر باشد و صداهای آشنا نباشد.
بازی با چشم را از سوی مرحوم شکیبایی و نصیریان می بینیم. علی دهکردی در نقش شاه عباس یکی از بهترین بازی های خود را به نمایش می گذارد. شاه عباس این سریال، یک شاه کاخ نشین است و گاه در فضای آزاد هم می پلکد ولی وی را در رزم و بزم نمی بینیم و دهکردی این کمبود تحرک را با بازی چشمی به خوبی جبران کرده است. به ویژه آن جا که به درویش چشمک می زند و درویش سخنش را عوض می کند و در شادمانی رو به رو شدن با شیخ بهایی و در خشم گرفتن بر یکی از نقطویان.
یکی از کاستی ها این است که خانه شیخ بهایی و خانه میرزا رفیع هر دو متعلق به عصر قاجاری است نه عصر صفوی و این جا است که ارزش آثار علی حاتمی و شناخت او از معماری برایمان روشن می شود.
هنگام سخنرانی شاه عباس از فراز عالی قاپو به گونه ای برنامه ریزی شده که فضای سبز و حوض میدان نقش جهان که آن زمان نبوده است نمایش داده نشود ولی مسجد شیخ لطف الله را می بینیم و حال آن که میرزا رفیع تاجر وزیر اصفهان از مدرسه خواجه ملک می گوید. مدرسه ای که به جای مسجد شیخ لطف الله قرار داشت.
با همه این ها سریال شیخ بهایی کار خوبی از آب درآمده است و دلیل آن توجه کارگردان به موسیقی و معماری در کنار دیگر عناصر است. یکی از دلایلی که میان سالی شیخ بیان نمی شود همین معماری است. چراکه دوران جوانی شیخ در قروین می گذرد حال آن که آثار تاریخی قزوین کشش بصری لازم برای یک سریال را ندارند.
اعلام:
شیخ بهایی
شیخ عزالدین پدر شیخ بهایی
شیخ زین الدین علی شهید ثانی.
اوربان بیگ، نسقچی سلطان آناتولی
ماکان بیگ که به دست ابراهیم کشته می شود.
سلطان آناطولی که نشان داده نمی شود.
ابراهیم قاصد شیخ عزالدین
عمه حلیمه.
ملامحمد منجم باشی.
کلانتر اصفهان.
علی محمد فرزند کلانتر اصفهان که امین شیخ بهایی می شود.
داروغه اصفهان که با وزیر اصفهان علیه شاه عباس متحد می شود.
میرعماد.
علی رضا عباسی.
رستم پاشا که شیخ زین الدین را برای مناظره روانه دربار سلطان می کند و چون شیخ زین الدین به شهادت می رسد سلطان او را می کشد.
اورمان پاشا که به جای رستم پاشا می آید.
رابعه، دختری که عثمانی ها می خواهند او را بربایند.
درویش کوچک قلندر و درویش خسرو، از روسای نقطویه. درویش خسرو در قزوین تکیه ای دارد. او درصدد است شاه را به سمت خود بکشاند و از علما دور کند. شاه عباس از او در اندیشه می شود و درنتیجه همگی را می کشد. میرزا رفیع وزیر اصفهان که از نقطویه است و علیه شاه عباس و شیخ بهایی فعالیت می کند. تنها مرید درویش خسرو که او را زنده دیده و از قتل عام نقطویه جان به دربرده است.
میرزا طالب خان صدر اعظم.
امام قلی خان.