Quantcast
Channel: شارژ ایرانسل و رایتل
Viewing all 464 articles
Browse latest View live

شعر برف از اخوان ثالث

$
0
0

پاسی از شب رفته بود و برف می بارید
چون پر افشانی پر بهای هزار افسانه از یادها رفته
باد چونان آمری مأمور و ناپیدا
بس پریشان حکم ها

می راند مجنون وار
بر سپاهی خسته و غمگین و آشفته
برف می بارید و ما خاموش
فارغ از تشویش
نرم نرمک راه می رفتیم
کوچه باغ ساکتی در پیش
هر به گامی چند گویی در مسیر ما چراغی بود
زاد سروی را به پیشانی
با فروغی غالبا افسرده و کم رنگ
گمشده در
ظلمت این برف کجبار زمستانی
برف می بارید و ما آرام
گاه تنها ، گاه با هم، راه می رفتیم
چه شکایت های غمگینی که می کردیم
با حکایت های شیرینی که می گفتیم
هیچ کس از ما نمی دانست
کز کدامین لحظه شب کرده بود این بادبرف آغاز
هم نمی دانست کاین راه خم
اندر خم
به کجامان می کشاند باز
برف می بارید و پیش از ما
دیگرانی همچو ما خشنود و ناخشنود
زیر این کج بار خامشبار، از این راه
رفته بودند و نشان پای هایشان بود

2

پاسی از شب رفته بود و همرهان بی شمار ما
گاه شنگ و شاد و بی پروا
گاه گویی
بیمناک از آبکند وحشتی پنهان
جای پا جویان
زیر این غمبار، درهمبار
سر به زیر افکنده و خاموش
راه می رفتند
وز قدم هایی که پیش از این
رفته بود این راه را، افسانه می گفتند
من بسان بره گرگی شیر مست، آزاده و آزاد
می سپردم راه و در هر گام
گرم
می خواندم سرودی تر
می فرستادم درودی شاد
این نثار شاهوار آسمانی را
که به هر سو بود و بر هر سر
راه بود و راه
این هر جایی افتاده این همزاد پای آدم خاکی
برف بود و برف این آشوفته پیغام این پیغام سرد پیری و پاکی
و سکوت ساکت آرام
که غم آور
بود و بی فرجام
راه می رفتم و من با خویشتن گهگاه می گفتم
کو ببینم، لولی ای لولی
این تویی آیا بدین شنگی و شنگولی
سالک این راه پر هول و دراز آهنگ؟
و من بودم
که بدین سان خستگی نشناس
چشم و دل هشیار
گوش خوابانده به دیوار سکوت، از بهر
نرمک سیلی صوتی
می سپردم راه و خوش بی خویشتن بودم


3
اینک از زیر چراغی می گذشتیم، آبگون نورش
مرده دل نزدیکش و دورش
و در این هنگام من دیدم
بر درخت گوژپشتی برگ و بارش برف
همنشین و غمگسارش برف
مانده دور از کاروان کوچ
لکلک اندوهگین با
خویش می زد حرف
بیکران وحشت انگیزی ست
وین سکوت پیر ساکت نیز
هیچ پیغامی نمی آرد
پشت ناپیدایی آن دورها شاید
گرمی و نور و نوا باشد
بال گرم آشنا باشد
لیک من، افسوس
مانده از ره سالخوردی سخت تنهایم
ناتوانی هام چون زنجیر بر پایم
ور به دشواری و شوق آغوش بگشایم به روی باد
همچو پروانه شکسته آسبادی کهنه و متروک
هیچ چرخی را نگرداند نشاط بال و پرهایم
آسمان تنگ است و بی روزن
بر زمین هم برف پوشانده ست رد پای کاروان ها را
عرصه سردرگمی ها مانده و بی در کجایی ها
باد چون
باران سوزن، آب چون آهن
بی نشانی ها فرو برده نشان ها را
یاد باد ایام سرشار برومندی
و نشاط یکه پروازی
که چه بشکوه و چه شیرین بود
کس نه جایی جسته پیش از من
من نه راهی رفته بعد از کس
بی نیاز از خفت آیین و ره جستن
آن که من در می نوشتم، راه
و آن
که من می کردم، آیین بود
اینک اما، آه
ای شب سنگین دل نامرد
لکلک اندوهگین با خلوت خود درد دل می کرد
باز می رفتیم و می بارید
جای پا جویان
هرکه پیش پای خود می دید
من ولی دیگر
شنگی و شنگولیم مرده
چابکی هام از درنگی سرد آزرده
شرمگین از رد پاهایی
که بر آن ها می نهادم پای
گاهگه با خویش می گفتم:
کی جدا خواهی شد از این گله های پیشواشان بز؟
کی دلیرت را درفش آسا فرستی پیش
تا گذارد جای پای از خویش؟


4
همچنان غمبار درهمبار می بارید
من ولیکن باز
شادمان بودم
دیگر اکنون از بزان و گوسپندان پرت
خویشتن هم گله بودم هم شبان بودم
بر بسیط برف پوش خلوت و هموار
تک و تنها با درفش خویش، خوش خوش پیش می رفتم
زیر پایم برف های پاک و دوشیزه
قژفژی خوش داشت
پام بذر نقش بکرش را
هر قدم در برف ها می کاشت
شهر
بکری برگرفتن از گل گنجینه های راز
هر قدم از خویش نقش تازه ای هشتن
چه خدایانه غروری در دلم می کشت و می انباشت

5
خوب یادم نیست
تا کجاها رفته بودم، خوب یادم نیست
این، که فریادی شنیدم، یا هوس کردم
که کنم رو باز پس، رو باز پس کردم
پیش چشمم
خفته اینک راه پیموده
پهندشت برف پوشی راه من بود
گام های من بر آن نقش من افزوده
چند گامی بازگشتم، برف می بارید
باز می گشتم
برف می بارید
جای پاها تازه بود اما
برف می بارید
باز می گشتم
برف می بارید
جای پاها دیده می شد،

لیک
برف می بارید
باز می گشتم
برف می بارید
جای پاها باز هم گویی
دیده می شد لیک
برف می بارید
باز می گشتم
برف می بارید
برف می بارید، می بارید، می بارید
جای پاهای مرا هم برف پوشانده ست



وبلاگ اصفهان آن لاین در پرشین بلاگ

 


زندگینامه عباس اقبال آشتیانی‏

$
0
0

عباس اقبال آشتیانی ادیب، شاعر، نویسنده، مترجم، پژوهشگر، روزنامه نگار، زندگی نامه نویس، تاریخ نگار، مصحح، منتقد، نسخه پژوه، کتاب شناس، مدرس و محقق ایرانی به سال 1275 در آشتیان چشم به جهان گشود و در بیست و یکم بهمن 1334 در پنجاه و نه سالگی در رم دیده از جهان فروبست.

خانواده‏ای تنگدست بود و از همان آغاز کودکی با فقر خو گرفت. وی درس به مکتب خانه رفت و در کنار درس به درودگری پرداخت. چهارده ساله بود که حاج شیخ مرتضی نجم آبادی وی و برادر بزرگ ترش را به از آشتیان به تهران فرستاد. اقبال پس از سه سال به سفارش ابوالحسن خان فروغی به مدرسه دارالفنون راه یافت.

پس از این، آموزگار زبان فارسی در دارالفنون شد و معاونت کتابخانه عمومی معارف را بر عهده گرفت.

پس از پایه گذاری دارالمعلمین عالی برای تدریس ادبیات، تاریخ و جغرافیا به آن جا فراخوانده شد.

آن گاه تدریس را در مدرسه نظام و مدرسه علوم سیاسی نیز بر عهده گرفت.

او به سال 1304 به عنوان منشی و مترجم هیات نظامی ایران راهی پاریس شد. اقامت او در پاریس فرصت خوبی فراهم آورد تا به یاری علامه محمد قزوینی به مطالعه نسخه‏های خطی و پژوهش در کتابخانه‏ها و موزه‏ها بپردازد. در این دوران لیسانس ادبیات را نیز در دانشگاه سوربن گذراند.

اقبال پس از این به آغوش میهن بازگشت و تدریس را ادامه داد. به پایمردی محمدعلی فروغی و علی اصغر حکمت در کنفرانس طرز نگهداری موزه‏های صنایع و تاریخ در مادرید شرکت جست و باز از آن جا روانه پاریس شد. در پاریس رساله‏ای نگاشت که در 21 اسفند 1314 به عنوان پایان نامه دکترای او در دانشگاه تهران پذیرفته شد.

اقبال به تهران بازگشت و به استادی دانشگاه برگزیده شد. استاد اقبال آشتیانی به سال 1317 به عضویت فرهنگستان ایران درآمد و آشکارا از شیوه کار فرهنگستان انتقاد کرد. هم چنین او از اعضای مجمع علمی عربی در دمشق بود.

سپس انجمن نشر آثار ایران را پایه گذاری کرد که عهده دار نشر متون کهن فارسی و احیای آثار تاریخی و ادبی گذشتگان بود.

عباس اقبال به نگارش مقالات سودمند با زبان ساده سرگرم شد و مطالب خود در زمینه‏های ادبی، تاریخی و اجتماعی را در مجله‏هایی چون بهار، دانشکده، مهر، ایرانشهر، ارمغان، یغما، فروغ و تربیت انتشار داد. تا پیش از او چیزنویسی در مطبوعات رایج بود ولی اقبال توانست آغازگر مقاله‏نویسی به معنای فنی کلمه باشد.

در شهریورماه سال 1323 نخستین شماره از مجله ادبی و تاریخی یادگار را توسط موسسه اطلاعات در تهران منتشر کرد تا این که در خردادماه سال 1328 در شماره پنجاهم تعطیل شد.

یادگار در طول دوران حیات خود توانست شیوه جدید تحقیق علمی را در تاریخ‏نویسی و تصحیح متون در میان پژوهشگران رواج دهد و مقالات بزرگانی همچون محمد قزوینی، عبدالحسین نوایی، قاسم غنی و سیدحسن تقی زاده را در معرفی میراث فرهنگی و هنری ایرانیان و شناساندن فرهنگ مردم و آداب و عادات بومی ایران منتشر کند.

برای خرسند کردن اقبال، چندین مقام وزارتی به وی پیشنهاد شد ولی نپذیرفت. علی اصغر حکمت در این زمان رایزنی فرهنگی را در وزارت خارجه پایه گذاری کرد و اقبال، رایزن فرهنگی ایران در آنکارا پایتخت ترکیه شد. در بهار 1333 در کنگره هزاره ابن سینا در تهران حضور یافت و سخنرانی او مورد توجه قرار گرفت.

وی رایزنی فرهنگی ایران در ایتالیا را نیز برعهده گرفت و ماموریت هایی در آلمان، فرانسه، واتیکان، عراق، سوری، لبنان و مصر انجام داد. عباس اقبال سرانجام در شهر رم درگذشت در حالی که هنوز مجرد بود.

سایت‏های اینترنتی و ازجمله ویکی پدیا تاریخ درگذشت اقبال را 21 آبان و دکتر باقر عاقلی در روزشمار تاریخ ایران 24 بهمن ثبت کرده‏اند که اشتباه است.

پیکرش به تهران حمل و در آستانه حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) در کنار ابوالفتوح رازی و علامه قزوینی به خاک سپرده شد.

اقبال در تاریخ‏نویسی شیوه امانت‏داری تاریخ‏نویسان قدیم ایرانی و اسلامی را با روش انتقادی تاریخ نگاران غربی همراه کرد. همچنین شیوه پرتکلف تاریخ نگاران عصر قاجار را به کلی ترک گفت و تاریخ را ساده و درست و استوار و دلنشین تحریر کرد.

هدف او آگاه ساختن ایرانیان از سابقه درخشان کشور اجدادی خود و وضع جغرافیایی سرزمین ایران است.

 

از آثار او است:

تصحیح شاهنامه فردوسی، با همکاری سعید نفیسی، 1314.

دوره تاریخ عمومی برای سال اول دبیرستان که تا مدت‏ها در دوره متوسطه تدریس می‏شد و بعد از این نیز مولفان کتاب‏های درسی از کار او تقلید کردند.

تصحیح معالم‏العلماء، 1313.

تصحیح تتمه‏الیتیمة، 1313.

تصحیح طبقات‏الشعراء فی مدح الخلفاء و الوزرا، ابن متعز، 1317.

تصحیح دیوان امیر معزی، تهران، 1319.

تصحیح لغت فرس، اسدی طوسی، تهران، 1320.

تصحیح انیس العشاق، شرف‏الدین رامی، 1325.

تصحیح تاریخ نو، جهانگیر میرزا، 1327.

تصحیح شد الازار فی حط الوزار عن زوار المزار، معین الدین جنید شیرازی، با محمد قزوینی، تهران، 1328.

تصحیح المضاف الی بدایع‏الازمان فی وقایع کرمان، افضل‏الدین کرمانی، 1331.

تصحیح شرح قصیده عینیه ابن سینا در احوال نفس، 1334.

تصحیح ذیل بر سیرالعباد سنایی، 1334.

خاندان نوبختی، 1311.

جغرافیای آسیا، آفریقا، اقیانوسیه برای سال اول دبیرستان، تهران، 1328.

تاریخ ایران بعد از اسلام، 1318.

مطالعاتی درباره بحرین و جزایر و سواحل خلیج فارس، 1328.

تاریخ جواهر در ایران، 1340، فرهنگ ایران زمین، جلد 9.

قابوس وشمگیر زیاری، 1342.

یادداشت‏های ژنرال تره‏زل، 1308.

تصحیح ترجمه محاسن اصفهان، حسین بن ابی‏الرضا آوی، تهران: مجله یادگار، 1328.

تصحیح بیان الادیان در شرح ادیان و مذاهب جاهلی و اسلامی، اثر ابوالمعالی محمد حسینی علوی، تهران، 1312 / به اهتمام محمد دبیرسیاقی، 1375، تهران: روزنه، هشت + 131 ص. چهار باب نخست به تصحیح عباس اقبال و باب پنجم به اهتمام محمدتقی دانش‏پژوه است.

تاریخ مفصل ایران از استیلای مغول تا اعلان مشروطیت، تهران، 1312.

تاریخ مفصل ایران از صدر اسلام تا انقراض قاجاریه، 1347.

تاریخ مفصل ایران از استیلای مغول تا اعلان مشروطیت، 1312.

تاریخ ایران از آغاز تا انقراض ساسانیان: با مقدمه و فهارس، تالیف حسن پیرنیا مشیرالدوله، تاریخ مفصل ایران از صدر اسلام تا انقراض قاجاریه، تالیف عباس اقبال آشتیانی، با حواشی و تجدید نظر و فهارس به کوشش محمد دبیرسیاقی، 1375، تهران: خیام، دو جلد در یک مجلد / چاپ هشتم پاییز 1376 / چاپ نهم 1380 / تهران: بهزاد، 1380، 1023ص.

تاریخ مفصل ایران از صدر اسلام تا انقراض قاجاریه، تهران: خیام، 1346.

بوستان سعدی از روی نسخه تصحیح شده محمدعلی فروغی (ذکاءالملک)، مقدمه و شرح حال از عباس اقبال آشتیانی، 1371، تهران: جاویدان، سی و یکم + 263 ص / چاپ دوم 1374 / 1377، تهران: دنیای دانش.

تاریخ ایران از استیلای مغول تا انقراض قاجاریه و سلطنت پهلوی برای سال پنجم دبیرستانها، 1332، تهران: شرکت مطبوعات، 232 ص.

تاریخ ایران از ظهور اسلام تا حمله مغول برای سال چهارم دبیرستان‏ها طبق آخرین برنامه مصوب شورای عالی فرهنگ، 1330، تهران: علمی، 192ص.

تاریخ ایران برای کلاس چهارم دبیرستانها، 1323، تهران: وزارت فرهنگ، 394 ص.

تاریخ ایران پس از اسلام: از صدر اسلام تا انقراض قاجاریه، عباس اقبال آشتیانی / دوره پهلوی، باقر عاقلی، 1380، تهران: نشر نامک، 846 ص.

تاریخ ایران قبل از اسلام، تالیف حسن پیرنیا (مشیرالدوله)، تاریخ ایران پس از اسلام، تالیف عباس اقبال آشتیانی، باقر عاقلی، 1380، تهران: نشر نامک، 304 + 846 ص / چاپ دوم 1382.

تاریخ کامل ایران (از گذشته تا به امروز) از آغاز تا انقراض قاجاریه، حسن پیرنیا، عباس اقبال آشتیانی، به انضمام تاریخ پیشدادیان و سلسله پهلوی تا عصر حاضر، به اهتمام سعید قانعی، 1381، تهران: آبفام، 4 ج (1600 ص).

تاریخ مغول از حمله چنگیز تا تشکیل دولت تیموری، 1364، تهران: امیرکبیر، پنجاه و پنج + 624 ص / چاپ اول 1312 تا چهارم، 1356 / چاپ هفتم 1379 / 1381، تهران: هرمس، 1760 ص، به عنوان جلد نخست کتاب تاریخ مفصل ایران: از استیلای مغول تا اعلان مشروطیت. ملاحت طلایی به سال 1377 این کتاب را به صورت صوتی عرضه کرد.

تاریخ مغول و اوایل ایام تیموری، 1376، تهران: نشر نامک، دو جلد در یک مجلد (بیست و چهار + 654 ص) / چاپ دوم 1380.

تاریخ مفصل ایران، تالیف حسن پیرنیا (مشیرالدوله)، عباس اقبال آشتیانی، تصحیح، تحشیه و تعلیقات میترا مهرآبادی، 1379، تهران: افسون، 2 ج.

تاریخ عمومی و ایران برای سال چهارم دبیرستانها، 1333، تهران: شرکت مطبوعات، 237 ص / 1318، تهران: شرکت مطبوعات، 585 ص.

تاریخ مختصر کشورهای بزرگ اروپا و استقلال کشورهای متحده امریکا برای سال چهارم دبیرستانها، 1329، تهران: شرکت مطبوعات، 124 ص.

تاریخ ایران و اروپا برای سال دوم دبیرستانها، 1332، تهران: بنگاه مطبوعات سعادت، 196 ص.

تاریخ ایران و عمومی برای سال سوم دبیرستان، تالیف عباس آشتیانی، 1332، تهران: شرکت مطبوعات، 192 ص.

تصحیح تاریخ طبرستان، بهاءالدین محمد بن حسن بن اسفندیار کاتب، تهران، 1320 / به اهتمام محمد رمضانی، 1366، تهران: پدیده، 2 ج، ج‏1. از ابتدای بنیاد طبرستان تا استیلای آل‏زیار؛ ج‏2. در ابتدای دولت آل‏وشمگیر و آل‏بویه و مدت استیلای ایشان بر طبرستان.

تاریخ عالم در قرون معاصر به ضمیمه تاریخ مختصر جنگهای بین‏المللی اول و دوم برای سال پنجم دبیرستانها، 1329، تهران: شرکت مطبوعات، 110 ص.

تصحیح تبصرةالعوام فی معرفة مقالات الانام، منسوب به مرتضی بن داعی حسنی رازی، تهران: چاپ خانه مجلس، 1313 / 1364، تهران: اساطیر، 295 ص / چاپ سوم 1379.

تصحیح تجارب‏السلف در تواریخ خلفا و وزرای ایشان، هندوشاه بن سنجر صاحبی نخجوانی، تهران: اقبال، 1313 / تهران: طهوری، 1344، ید + 364ص..

تصحیح حدائق‏السحر فی دقائق‏الشعر، محمد عمری کاتب بلخی معروف به رشیدالدین وطواط، به‏انضمام مقدمه و حواشی و سه فهرست، تهران، 1309 / 1362، تهران: سنایی و طهوری.

دوره تاریخ عمومی برای سال اول متوسطه شامل تاریخ ایران (سه سلسله سلوکی و اشکانی و ساسانی) و عرب و روم، 1305، تهران: کتابخانه علمیه اسلامیه و علمی و کاوه و معرفت و ایران، 252 ص.

دوره تاریخ عمومی برای سال دوم مدارس متوسطه، 1310، تهران: شرکت مطبوعات و کتابخانه کاوه، 293 ص / 1315.

دوره تاریخ عمومی برای سال سوم دبیرستانها شامل قرون وسطی و جدید و معاصر و تاریخ ایران از صفاریان تا اول مشروطه، 1309 / 1315، تهران: شرکت مطبوعات و کتابخانه کاوه، 460 ص / 1316 / 1342، تهران: محمد رمضانی.

دوره تاریخ عمومی براساس سال اول دبیرستانها شامل دوره ماقبل تاریخ و تاریخ مصر و کلده و آشور و فنیقیه و ایران و یونان، 1311 / 1314، تهران: شرکت مطبوعات و کتابخانه کاوه، 244 ص / 1315 / 1317 / 1333، تهران: بنگاه مطبوعات سعادت، 204ص.

دوره جغرافیا برای سال اول دبیرستانها شامل مقدمات جغرافیا و جغرافیای قطبین و امریکا و اقیانوسیه، تهران: شرکت مطبوعات، 174 ص.

تصحیح روزنامه میرزا محمد کلانتر فارس، شامل وقایع قسمتهای جنوبی ایران از سال 1142 تا 1199 هجری قمری، 1325 / 1362، تهران: سنایی و طهوری، ک + 127 ص.

تصحیح سمط العلی للحضرة العلیا در تاریخ قراختائیان کرمان که در فاصله 715 - 720 قمری نوشته شده، ناصرالدین منشی کرمانی، تهران، 1328، تحت نظر محمد قزوینی، 1362، تهران: اساطیر، ل + 148 ص.

ترجمه سه سال در دربار ایران از 1306 تا 1309 قمری، خاطرات دکتر ژوآنس فووریه پزشک ویژه ناصرالدین شاه قاجار، تهران: علمی، 1326، 325ص / 1362، تهران: دنیای کتاب / با مقدمه و تصحیحات و حواشی همایون شهیدی، 1380، تهران: گزارش فرهنگ و تاریخ، 446 ص / چاپ چهارم 1381.

تصحیح سیاست‏نامه، خواجه نظام‏الملک، 1320 / چاپ دوم 1372 / 1379، تهران: اساطیر، یو + 299 ص / چاپ چهارم 1380.

شرح حال عبدالله بن مقفع، 1306 / به انضمام زندگینامه اقبال آشتیانی، به قلم استاد ایرج افشار و مکتوب استاد منیوی به عباس اقبال در نقد کتاب، به اهتمام عبدالکریم جزیره دار، 1382، تهران: اساطیر، 128 ص.

شعر و موسیقی در ایران قدیم، آرتور کریستین سن، 1363، تهران: هنر و فرهنگ، 60ص / 1366، تهران: هیرمند، 136 ص.

ترجمه طبقات سلاطین اسلام، نوشته استانلی لین‏پول، تهران: کتابخانه مهر، 1312، با جداول تاریخی و نسب‏های ایشان به ضمیمه مقدمات تاریخی راجع به هر سلسله / 1380، تهران: افراسیاب، یط + 343ص / 1380، تهران: افسون، 339 ص / تهران: دنیای کتاب، 1363.

تصحیح عتبةالکتبه، مجموعه مراسلات دیوان سلطان سنجر، بقلم مویدالدوله منتجب الدین بدیع اتابک الجوینی، با همکاری محمد قزوینی، تهران: شرکت سهامی چاپ، 1329.

کلیات تاریخ تمدن جدید برای سال ششم دبیرستانها شامل تاریخ تمدن جدید در اروپا و ایران، 1325، تهران: کتابخانه علی‏اکبر علمی، ب + 364 + 74 ص / 1320، تهران: وزارت فرهنگ، 364 ص.

کلیات جغرافیای اقتصادی برای دوره دوم ادبی دبیرستانها، 1330، تهران: کتابفروشی و چاپخانه علی‏اکبر علمی، 225 ص / 1315، تهران: شرکت چاپ رنگین، ح + 221 ص.

کلیات جغرافیای اقتصادی و تجارتی ایران و انگلیس و فرانسه و آلمان برای سال چهارم دبیرستانها، 1318، تهران: شرکت مطبوعات، 219 ص.

کلیات جغرافیای اقتصادی و تجارتی ایتالیا - لهستان - روسیه - ژاپن و کشورهای متحد امریکا برای سال پنجم دبیرستانها، 1328، تهران: شرکت مطبوعات، 97 ص / 1319، تهران: شرکت مطبوعات، 108 ص.

تصحیح کلیات عبید زاکانی: شامل قصائد، غزلیات، قطعات، رباعیات و عشاقنامه، تهران، 1321 / 1371، تهران: طلوع، 208 ص / 1375، 190ص / شرح و تعبیر و ترجمه لغات و آیات و عبارات عربی از پرویز اتابکی، 1343، تهران: زوار، چهارم + چهل و یک + 333 ص / تهران: بنیاد نشر کتاب، سی و هشت + 333ص / 1376، تهران: پیک فرهنگ، 298 ص / چاپ دوم 1380.

کلیات علم جغرافیا شامل تاریخ اکتشافات جغرافیایی و تاریخ علم جغرافیا، جغرافیای طبیعی - جغرافیای انسانی. جغرافیای اقتصادی برای سال چهارم متوسطه، 1312، طهران: شرکت مطبوعات، 247 ص / 1314.

ترجمه ماموریت ژنرال گاردان در ایران در دوره امپراطوری اول فرانسه متضمن اسناد تاریخی، تالیف کنت آلفرد دوگاردان، تهران، 1310 / به کوشش همایون شهیدی، 1380، تهران: گزارش فرهنگ و تاریخ، 267 ص / 1362، تهران: نگاه، 206ص.

تصحیح مجمع‏التواریخ: در تاریخ انقراض صفویه و وقایع بعد تا سال 1207 هجری قمری، محمدخلیل مرعشی صفوی، 1328 / 1362، تهران: کتابخانه سنائی و طهوری، ح + 166 ص.

تصحیح فضایل‏الانام من رسائل حجةالاسلام یا مکاتیب فارسی غزالی، تهران: ابن سینا، 1333 / 1362، تهران: سنایی و طهوری، و + 117 ص.

یادگار، مجله ماهیانه ادبی و علمی و تاریخی، مدیر مسئول و سردبیر عباس اقبال، 1381، تهران: خیام، پنج جلد.

 

مقدمه بر دیوان هاتف اصفهانی، تصحیح وحید دستگردی، 1345، تهران: ارمغان / 1367، تهران: فروغی، 194 ص / چاپ نهم 1381 / 1373، تهران: نگاه.

مقدمه بر جغرافیای جندق و بیابانک و شرح حال یغما، نوشته حبیب یغمایی، 1304.

تقریظ بر شرح رباعیات خیام: از روی نسخه خطی شارح، اثر کیوان قزوینی، با مقدمه و حواشی نورالدین چهاردهی، 1363، تهران: فتحی، 160 ص.

مقدمه بر کلیات افصح المتکلمین ابوعبدالله مشرف بن مصلح‏الدین سعدی شیرازی، 1380، تهران: افراسیاب، 1002 ص / 1317، تهران: شرکت کتابفروشی ادب، که + 407 ص و چاپ‏های دیگر.

مقدمه بر گلستان سعدی، 1370، تهران: جاویدان، سی و یکم + 224 ص / چاپ دوم 1373 / 1377، تهران: دنیای دانش، سی و یکم + 224 ص.

 

و آثاری که نخستین بار پس از درگذشت عباس اقبال انتشار یافتند:

مجموعه مقالات عباس اقبال آشتیانی، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران: خیام، 1350 / 1368، تهران: دنیای کتاب / ویرایش دوم 1378، تهران: روزنه.

وزارت در عهد سلاطین بزرگ سلجوقی، به کوشش محمد تقی دانش پژوه و یحیی ذکاء، تهران، 1338.

میرزا تقی خان امیرکبیر، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1340 / ویرایش دوم 1363، تهران: توس، سیزده + 488 ص.

تاریخ مختصر ادبیات ایران: از قدیم‏ترین دوره‏های تاریخی تا ظهور غزنویان، به کوشش میرهاشم محدث، 1376، تهران: موسسه نشر هما، شش + 210 ص.

 

و آثاری که هنوز چاپ نشده است:

تصحیح رساله در فن انشا از معین الدین محمد بن خالق میهنی.

تصحیح تنسوخ نامه ایلخانی نوشته خواجه نصیرالدین طوسی.

تصحیح مثنوی ورقه و گلشاه اثر عیوقی.

تصحیح سیره شیخ کبیر اثر ابوالحسن دیلمی.

تصحیح الرساله الثانیه اثر مسعر بن مهلهل.

 

فهرست منابع

لغت نامه دهخدا.

فرهنگ فارسی دکتر محمد معین.

کتاب‏شناسی ملی ایران.

«مطبوعات و اقبال آشتیانی»، راهنمای کتاب، 1355، س‏19، ش‏1 تا 3 و سپس در مجموعه گفتارهایی درباره چند تن از رجال ادب و تاریخ ایران، محمد محیط طباطبایی، تهران: کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، 1357.

«سیمای معاصران: اقبال آشتیانی»، غلامرضا سمیعی، مجله تماشا، ش 298، 1355.

«اقبال آشتیانی»، دکتر سیدمحمد دبیرسیاقی، دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج‏9، ص‏621 تا 623.

«عباس اقبال آشتیانی»، ایرج افشار، سواد و بیاض، تهران، 1334.

دایره المعارف فارسی.

فهرست کتاب‏های چاپی فارسی، خان بابا مشار، تهران، 1350.

اسنادی از مشاهیر ادب معاصر ایران، علی میرانصاری، تهران، 1376.

«استادم عباس اقبال»، محمود نجم آبادی، راهنمای کتاب، 1355، س‏19، ش‏7 تا 10.

«عباس اقبال»، حبیب یغمایی، مجله یغما، 1355، س‏9، ش‏1.

«مرگ عباس اقبال»، پشت جلد کتاب ماه، س‏1، ش‏3، دی 1334.

 

 

 وبلاگ اصفهان آن لاین در پرشین بلاگ

زندگی نامه رهی معیری‏

$
0
0

محمدحسن (بیوک) معیری متخلص به رهی شاعر، منتقد، طنزپرداز و ادیب ایرانی در دهم اردبیهشت 1288 در تهران چشم به جهان گشود و در بیست و چهارم آبان  سال 1347 در پنجاه و نه سالگی در تهران دیده از جهان فروبست.

 

پدرش محمدحسن‏خان مویدخلوت فرزند دوستعلی خان نظام‏الدوله پیش از تولد رهی درگذشت.

 

رهی از همان کودکی دلبسته دنیای هنر بود، شعر، موسیقی و نقاشی به وی آرامش می‏داد. هفده ساله بود که نخستین رباعی خود را سرود:

 

کاش امشبم آن شمع طرب می‏آمد

 

وین روز مفارقت به شب می‏آمد

 

آن لب که چو جان ماست دور از لب ماست‏

 

ای کاش که جان ما به لب می‏آمد

 

رهی پس از دیپلم وارد خدمت دولتی شد. به سال 1322 ریاست کل انتشارات و تبلیغات وزارت پیشه و هنر بود.

 

پس از بازنشستگی نیز در کتابخانه سلطنتی سرگرم کار شد.

 

در آغاز شاعری، در انجمن ادبی حکیم نظامی به ریاست وحید دستگردی شرکت جست. بعدها خود از پایه گذاران انجمن ادبی فرهنگستان ایران شد وی همچنین در انجمن موسیقی ملی ایران عضویت داشت. اشعار رهی را می‏توان در بیشتر روزنامه‏ها و مجلات ادبی پی گرفت. آثار سیاسی، فکاهی و انتقادی او در روزنامه باباشمل و مجله تهران مصور چاپ می‏شد. در شعرهای فکاهی و انتقادی از نام مستعار زاغچه، شاه پریون، گوشه‏گیر و حق گو استفاده می‏کرد.

 

رهی معیری در سال‏های آخر عمر در برنامه گل‏های رنگارنگ رادیو، در گزینش شعرها با داوود پیرنیا همکاری داشت و پس از پیرنیا تا پایان زندگی، آن برنامه را سرپرستی کرد و در شورای شعر رادیو ایران شرکت کرد.

 

شعر بهار از اشعار رهی معیری است:

 

نوبهار آمد و گل سرزده، چون عارض یار

 

ای گل تازه، مبارک به تو این تازه بهار

 

با نگاری چو گل تازه، روان شو به چمن‏

 

که چمن شد ز گل تازه، چو رخسار نگار

 

لاله وش باده به گلزار بزن با دلبر

 

کز گل و لاله بود چون رخ دلبر گلزار

 

زلف سنبل، شده از باد بهاری درهم‏

 

چشم نرگس، شده از خواب زمستان بیدار

 

چمن از لاله نورسته بود، چون رخ دوست‏

 

گلبن از غنچه سیراب بود، چون لب یار

 

روز عید آمد و هنگام بهار است امروز

 

بوسه ده ای گل نورسته، که عید است و بهار

 

گل و بلبل، همه در بوس و کنارند ز عشق‏

 

گل من، سر مکش از عاشقی و بوس و کنار

 

گر دل خلق بود خوش، که بهار آمد و گل‏

 

نوبهار منی ای لاله رخ گل رخسار

 

خلق گیرند ز هم عیدی اگر موقع عید

 

جای عیدی، تو به من بوسه ده ای لاله عذار

 

رهی به چندین کشور سفر کرد. سفر به ترکیه به سال 1336، سفر به اتحاد جماهیر شوروی به سال 1337 برای شرکت در جشن انقلاب کبیر، سفر به ایتالیا و فرانسه در سال 1338 و دو بار سفر به افغانستان، یک بار در سال 1341 برای شرکت در مراسم یادبود نهصدمین سال در گذشت خواجه عبدالله انصاری و دیگر بار در سال 1345 از این جمله است. سفر به انگلستان در سال 1346 برای عمل جراحی و درمان سرطان، آخرین سفر معیری بود. او با خانم مریم فیروز، سری و سری داشت ولی تا پایان عمر مجرد زیست. مریم در اشعار رهی اشاره به همین خانم فیروز است:

 

عروس چمن، مریم تابناک‏

 

گرو برده از نوعروسان خاک‏

 

رهی هنگامی که خانم فیروز به چپ گرایید و کمونیست شد چنین سرود:

 

مریما از چه برافراشته‏ای پرچم سرخ‏

 

تو که چندین دل خون گشته به دامن داری‏

 

رهی یکی از غزل‏سرایان برجسته معاصر است. سخن او زیر تاثیر شاعرانی چون حافظ شیرازی، مولوی رومی، صائب تبریزی و گاه مسعود سعد سلمان و نظامی گنجوی است. اما دلبستگی و توجه بیشتر او به زبان سعدی است. این عشق و شیفتگی به سعدی، سخنش را از رنگ و بوی او برخوردار کرده است. همان سادگی و روانی و طراوت غزلهای سعدی در بیشتر غزلهای رهی دیده می‏شود.

 

گاه گاه، تخیلات دقیق و اندیشه‏های لطیف او شعر صائب تبریزی، کلیم کاشانی، حزین لاهیجی و دیگر شاعران شیوه اصفهانی را به یاد می آورد و در همان لحظه زبان شسته و یک دست او از شاعری به شیوه عراقی سخن می‏گوید.

 

رنگ عاشقانه غزل رهی، با این زبان روشن و مضمون‏های لطیف تقریبا عامل اصلی اهمیت کار او است؛ زیرا جمع میان سه عنصر اصلی شعر - آن هم در غزل - دشوار است.

 

خوانندگان، ترانه های بسیار زیبا و خاطره انگیزی از او را در رادیو ایران اجرا کردند که بر شهرت و محبوبیت او افزود.

 

از شعرهای معروف رهی، نوای نی، دارم شب و روز، شب جدائی، یار رمیده، یاد ایام، بهار، به کنارم بنشین، دیدی که رسوا شد دلم، کاروان و مرغ حق است.

 

شعر خزان عشق با مطلع شد خزان گلشن آشنایی... از جاودانه‏های رهی است. این تصنیف را بدیع‏زاده در دستگاه همایون اجرا کرده است.

 

 

 

از آثار او است:

 

جاودانه محمدحسن رهی معیری، گردآورده حسین نمینی، 1368، تهران، گلی: رشیدی، 301 ص / تهران: کتاب فرزان، 1364 / چاپ سوم 1371.

 

نقد، دیدگاهها، زندگی و طنزهای رهی معیری، به کوشش محمدباقر نجف‏زاده بارفروش (م. روجا)، با پیشگفتاری از امیری فیروزکوهی، 1376، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، کارشناسی گروه شعر، 197 ص.

 

داغ تنهایی: گزیده اشعار رهی معیری، به کوشش معصومه شفارودی، 1376، تهران: نگاه، 221 ص. این اثر به صورت بریل نیز درآمده است.

 

مجموعه اشعار رهی معیری، 1381، تهران: آزاد مهر، 440 ص.

 

آزاده، مجموعه ترانه، ویرایش دوم 1377، تهران: زوار، 285 ص / چاپ سوم 1378، تهران: آبیار، 285 ص، به ویرایش کاظم رحیمی / 1381، تهران: بدرقه جاویدان، 208 ص.

 

باران صبحگاهی: منتخب دو دفتر شعر، سایه عمر و آزاده، 1378، تهران: سخن، 431 ص.

 

خیال‏انگیز: گزیده اشعار رهی معیری، به انتخاب اکرم السادات قاری قرآن، 1380، تهران: برومند، 64 ص.

 

دیوان رهی معیری، 1380، تهران: بدیهه، 342 ص / چاپ دوم 1381، تهران: شقایق، 520 ص.

 

دیوان کامل رهی معیری: سایه عمر - آزاده - ترانه‏ها، به اهتمام کیومرث کیوان، 1379، تهران: مجید، 536 ص.

 

دیوان کامل رهی معیری: سایه عمر و آزاده، 1379، تهران: افسون: دنیای کتاب، 323 ص / 1380، تهران: برگ زرین، 539 ص / 1381، تهران: نگارستان کتاب، 539 ص.

 

رهاورد رهی، با مقدمه و کوشش داریوش صبور، 1375، تهران: زوار، 543 ص، به‏انضمام سایه عمر از محمدرضا شفیعی کدکنی.

 

سایه عمر، مجموعه غزلها، خط نستعلیق اسماعیل نژادفرد لرستانی، 1378، تهران: پیک فرهنگ، 160 ص / تهران: زوار، 1363، بیست و سه + 243 ص / چاپ پنجم بهار 1372 / چاپ ششم 1374 / چاپ هفتم 1375 / چاپ نهم 1378.

 

سایه عمر، 1378، تهران: مجید، 272 ص / 1381، تهران: بدرقه جاویدان، 242 ص.

 

سایه عمر و آزاده، 1379، تهران: ناژین، بیست و دو + 343 ص.

 

شد خزان گلشن آشنایی: مجموعه اشعار و ترانه‏های رهی معیری، تحقیق و تدوین محمدرضا حسن‏بیگی، 1379، تهران: کوشش، 432 ص.

 

مقدمه بر غزلیات فروغی بسطامی، با اهتمام منصور مشفق، 1354، تهران: صفی علیشاه، 364 ص / چاپ سوم 1381.

 

کلیات: سایه عمر - آزاده - ره‏آورد - ترانه‏ها - طنزهای سیاسی اجتماعی رهی معیری، 1380، تهران: زوار، 751 ص.

 

گزیده ادبیات معاصر: مجموعه شعر رهی معیری، 1380، تهران: کتاب نیستان، 99 ص.

 

گزیده اشعار رهی معیری، 1365، اصفهان: نیما، 179 ص.

 

گزیده اشعار رهی معیری، به انتخاب محمد هوشمند، 1369، تهران: نشر رودکی، 179 ص.

 

گلهای جاویدان، مجموعه مقاله های ادبی، 1371، تهران: پیک فرهنگ، نوزده + 649 ص / چاپ اول: 1363 / چاپ دوم 1367.

 

گلهای جاویدان، خوشنویسی داود رواسانی، ویرایش دوم 1367، تهران: پارسا، نوزده + 649 ص / چاپ پنجم 1380.

 

گل‏های جاویدان، گردآوری و تدوین یوسف خانعلی، 1363، تهران: نشر سلسله، 627 ص.

 

مجموعه اشعار رهی معیری، به کوشش جواد شیخی، 1380، تهران: نهال خجسته، 336 ص.

 

مجموعه اشعار، 1381، تهران: شاهرخ، 352 ص / تهران: گل مریم، 1381 / 1382، تهران: سپهر ادب، 352 ص.

 

مجموعه اشعار: سایه عمر، آزاده، سرودها و ترانه ها شامل تغزل و قصیده و...، به کوشش سعید قانعی، 1380، تهران: بهزاد، 448 ص / 1380، تهران: آبفام، 336 ص.

 

دیوان کامل رهی معیری، به کوشش دکتر امید مجد، چاپ اول زمستان 1384، انتشارات تمشیه.

 

سایه، مجموعه اشعار رهی معیری، تهران: امیرکبیر، 1345.

 

 

 

شعر یاد ایامی سروده رهی را با هم می‏خوانیم:

 

یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم‏

 

در میان لاله و گل آشیانی داشتم‏

 

گرد آن شمع طرب می سوختم پروانه وار

 

پای آن سرو روان اشک روانی داشتم‏

 

آتشم بر جان ولی از شکوه لب خاموش بود

 

عشق را از اشک حسرت ترجمانی داشتم‏

 

چون سرشک از شوق بودم خاک بوس درگهی‏

 

چون غبار از شکر سر بر آستانی داشتم‏

 

در خزان با سرو و نسرینم بهاری تازه بود

 

در زمین با ماه و پروین آسمانی داشتم‏

 

درد بی عشقی ز جانم برده طاقت ورنه من‏

 

داشتم آرام تا آرام جانی داشتم‏

 

بلبل طبعم رهی باشد ز تنهایی خموش‏

 

نغمه‏ها بودی مرا تا هم زبانی داشتم‏

 

 

 

فهرست منابع‏

 

شاعران معاصر دکتر محسن محسنی‏

 

زندگانی و اشعار رهی، ضیاءالدین ترابی، 1380، تهران: صبحدم.

 

کتاب‏شناسی ملی ایران‏

 

گلزار معانی، احمد گلچین معانی، چاپ دوم 1363، نشر ما، ص‏314 تا 331.

 

ادبیات معاصر ایران، سیدحسن امین، تهران: دایره المعارف ایران‏شناسی، چاپ اول 1384، ص‏228 تا 231.

 

 

 

 

وبلاگ اصفهان آن لاین در پرشین بلاگ

دانلود شد خزان گلشن آشنایی

روز اصفهان شاد باد

$
0
0

اول آذرماه روز تولد اصفهان گرامی باد.

به این مناسبت، همایش شهر فیروزه ای آیین نکوداشت روز اصفهان از سوی کانون بارگاه مهر و کانون فرهنگ پژوهان ایرانا امروز سه شنبه در تالار پیامبر اعظم (ص) در دانشگاه اصفهان برگزار شد.

وبلاگ اصفهان آنلاین در پرشین بلاگ

شناختی تازه از ابراهیم خواجه نوری‏

$
0
0

ابراهیم خواجه‏نوری نویسنده، شاعر، سرگذشت نگار، مولف، محقق، مترجم، روزنامه نگار، روان شناس، سیاستمدار، سناتور، حقوق دان، وکیل، نمایش نامه نویس، روزنامه‏نگار و پژوهشگر ایرانی در اسفند ماه سال 1279 شمسی در شیراز چشم به جهان گشود و در آبان سال 1371 در نود و دو سالگی در تهران درگذشت.

شغل پدرش لشکرنویسی و کار در دارایی ارتش بود. در یک سالگی پدرش را از دست داد و زیر نظر برادر بزرگش نظم‏الدوله برآمد.

پس از تحصیلات مقدماتی وارد مدرسه سن لویی شد و زبان فرانسه را به صورت کامل فراگرفت. خواجه‏نوری در این دوران با محمد حجازی (مطیع‏الدوله)، نصرالله فلسفی و محمد سعیدی همدرس بود. سرنوشت این چهار تن با یکدیگر شباهت‏های بسیار داشت. این چهار تن به خدمت در وزارت پست و تلگراف سرگرم شدند، برای ادامه تحصیل به فرانسه رفتند، کتاب هایی نگاشتند و آثاری را ترجمه کردند.

خواجه نوری از جوانی به همکاری با مطبوعات پایتخت روی آورد. به سال 1301 نامه جوانان را انتشار داد و در آن از آزادی زنان سخن گفت. نامه جوانان در همان شماره نخست توقیف شد و خواجه نوری چهر ماه به زندان افتاد.

خواجه‏نوری به سال 1302 از سوی وزارت پست و تلگراف برای ادامه تحصیل به اروپا اعزام شد، و چند سال در رشته تلگراف تحصیل کرد. پس از بازگشت به ایران، مدیر دایره کارآموزی و نشریات وزارت پست و تلگراف شد. پس از این باز به اروپا رفت و در دانشگاه بروکسل در رشته حقوق و جامعه شناسی تحصیل کرد.

آن گاه به آغوش میهن بازگشت و مدیر مدرسه عالی پست و تلگراف شد. در همین دوران به وکالت دعاوی سرگرم شد. اندکی بعد به عضویت در انجمن شهر تهران برگزیده شد، و مقالات خود در زمینه‏های تاریخی، سیاسی، اجتماعی و روان‏شناسی را در مطبوعات تهران به چاپ رساند.

پس از شهریور 1320 و باز شدن فضای سیاسی، به سال 1321 روزنامه عدالت را انتشار داد. نام روزنامه عدالت در هشتم خردادماه سال 1323 به ندای عدالت تغییر یافت. سردبیران روزنامه دکتر جعفر جهان، دربند مهبد، هادی مصدقی، و دکتر احمد هومن بودند. ندای عدالت در تیر سال 1324 توقیف شد و به جان آن ندای آزادی انتشا یافت. خواجه نوری پس از رفع توقیف نشریه به مخالفت با پیشه وری روی آورد. ندای عدالت از بهار 1325 از انتشار بازماند.

خواجه نوری، حزب ملی گرای عدالت را با همکاری علی دشتی و جمال امامی پایه گذاری کرد و خود دبیرکلی حزب را برعهده گرفت.

شماری از نمایندگان مجلس به عضویت حزب عدالت درآمدند و آرام آرام این حزب توانست نقش تاریخی خود را در صحنه سیاسی آن روز ایران بازی کند چنان که چند کابینه با نفوذ همین حزب به قدرت رسیدند.

حزب عدالت و حزب توده با یکدیگر اختلاف فراوانی داشتند.

خواجه‏نوری در شهریورماه سال 1322 به دولت علی سهیلی پیوست. ابتدا رییس اداره کل تبلیغات شد و سپس در بهمن ماه با حفظ سمت، معاونت نخست‏وزیری را نیز به دست آورد.

به سال 1325 در کابینه احمد قوام باز به معاونت نخست‏وزیری و ریاست اداره کل تبلیغات رسید. به سال 1326 در دولت قوام، معاون پارلمانی نخست وزیر و رییس تبلیغات بود. به سال 1327 معاون نخست‏وزیر وقت ساعد مراغه‏ای شد. و در مجموع در چهار دولت، معاون نخست وزیر بود.

هنگامی که به سال 1328 برای نخستین بار انتخابات مجلس سنا در ایران برگزار شد، خواجه نوری نیز کاندیدای سناتوری شد. او در انتخابات دور اول در شمار هفتاد و پنج نفر اول بود و در دوره دوم در زمره پانزده سناتور انتخابی تهران قرار گرفت. پس از گشایش مجلس سنا، از سناتورهای پرکار و پرنطق به شمار می‏آمد.

خواجه‏نوری در دوران نخست‏وزیری دکتر محمد مصدق به مخالفت با دولت پرداخت، و پس از سی ام تیر 1331 نیز به دولت رای نداد.

دکتر مصدق مجلس سنا را مانع بزرگی بر سر راه ملی شدن صنعت نفت می‏دید، پس آن را به سال 1332 منحل کرد. خواجه نوری در این زمان راهی اروپا شد. با سقوط مصدق به ایران بازگشت و با سرلشکر فضل‏الله زاهدی فعالیت سیاسی را از سر گرفت.

خواجه نوری در نیمه دوم سال 1332 در انتخابات دوره دوم مجلس سنا شرکت جست و دوباره سناتوری شد.

او در این دوره نیز از سناتورهای فعال بود و درباره لوایح دولت‏ها به بحث و انتقاد می‏پرداخت. در حکومت منوچهر اقبال، با لایحه پایه گذاری سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) به مخالفت پرداخت و از زیان‏های چنین سازمانی گفت. همین مخالفت او باعث آمد تا کنار گذاشته شود.

ابراهیم خواجه‏نوری همواره در کنار فعالیت‏های سیاسی و مسوولیت‏های دولتی، به نگارش و پژوهش سرگرم بود.

کتاب بازیگران عصر طلایی مشهورترین اثر او به شمار می‏رود.

این کتاب، شرح حال مدیران ایرانی در دوران سلطنت رضا شاه است. وی نخستین جزوه‏های مجموعه بازی گران را پس از شهریور 1320 ارائه کرد که مورد استقبال فراوان قرار گرفت.

کسانی که شرح حال‏های آن‏ها در بازیگران عصر طلایی نگاشته شد، عبارت‏اند از:

آیت الله سید حسن مدرس، علی‏اکبر داور، علی دشتی، عبدالحسین تیمورتاش، محمدحسین آیرم، امیرخسروی، طهماسبی، دبیراعظم بهرامی، سپهبد امیراحمدی، علی سهیلی و علی وکیلی.

او قصد داشت تا زندگی رضا شاه سربازی گر عصر طلایی را نیز انتشار دهد. روزی محمدرضاشاه، خواجه نوری را احضار کرد و گفت: چون نوشته‏های شما بسیار جالب است، زندگی نامه پدرم را پیش از انتشار به من بدهید تا مطالعه کنم.

خواجه نوری نوشته را به شاه داد.

شاه برای او پیغام داد که فعلا موقع انتشار این مطالب نیست. این نوشته نزد من امانت خواهد بود تا در موقع لازم برای چاپ، آن را در اختیار شما بگذارم.

به این ترتیب، زندگی رضا شاه به قلم خواجه نوری سرنوشتی نامعلوم یافت و هیچ گاه به چاپ نرسید.

خواجه نوری مدتی مدیر مجله خواندنیها شد، آن گاه به سال 1344 مدیریت ماه نامه سیاسی و فرهنگی حکومت متحده جهانی را بر عهده گرفت.

خواجه نوری از نخستین کسانی است که برای شناسانیدن مفاهیم روانشناسی جدید و روان کاوی به فارسی زبانان کوشید. او از نخستین مترجمان آثار زیگموند فروید و کارن هورنای در ایران به شمار می‏رود.

چندین اصطلاح که امروزه نیز در زبان فارسی به کار می‏رود، برساخته خواجه نوری است که از مهم‏ترین آن‏ها می‏توان به واژه روان کاوی برابر نهاده پسیکانالیز اشاره کرد.

به سال 1351 مکتب پناه (پنا) را در زمینه خودشناسی و مهارت‏های زندگی پایه گذاری کرد و پس از انقلاب اسلامی نیز به فعالیت در این مرکز ادامه داد.

موسسه پناه به نشر گفتارهای روان شناسی، ارائه مهارت‏های زندگی و شیوه‏هایی برای بهتر و آرام‏تر زیستن پرداخت و هم اکنون نیز به فعالیت خود ادامه می‏دهد.

خواجه نوری مدتی نایب رییس انجمن قلم بود، و از پایه‏گذاران کمیته بهداشت روانی به شمار می‏رفت.

او در شهر تهران درگذشت، در حالی که فرزندی از خود به جای نگذارد.

مجلس بزرگداشتی برای خواجه نوری برپا نشد و رسانه‏ها خبر درگذشت او را انعکاس ندادند.

خانم لیدا مشفق آثار منتشر نشده خواجه نوری را به چاپ رساند و دکتر باقر عاقلی راه خواجه نوری را ادامه داد.

 

از آثار او است:

بازیگران عصر طلایی، 1322.

چهره‏های درخشان تاریخ.

ترجمه چرا انگلستان خفته بود؟، اثر جان اف کندی. این کتاب را مهرداد رهسپار در بررسی کتاب، ش‏8، آبان 1345 مورد نقد قرار داد.

ترجمه سیمای شجاعان، نوشته جان اف کندی، 1340.

مشهودات گفتنی، دو جلد.

هزار سوال بجا و هزار سوال بی‏جا.

مکتوب، 1334.

اولین برخورد، 1339.

نمایشنامه عظمت ایران.

نمایشنامه یک ایرانی در مقابل زن به زبان فرانسه.

درام عروس ناکام.

شگفتی‏های جهان درون، 1346.

رموز روانی مدیریت، 1347.

مردان خودساخته.

اهمیت و ضرورت رهبر و مدیر برای آینده ایران، فارسی و انگلیسی.

محمدعلی فروغی.

بازیگران عصر طلائی (سید حسن مدرس)، 1362، تهران: جاویدان، 166 ص.

مدرس، 1360، تهران: احمد رضائی، 167 ص، جلد دوم بازی گران عصر طلائی.

باوردرمانی، خودآموز روان‏شناسی عملی و خودشناسی به طریق سهل و ساده، با همکاری لیدا مشفق، تهران: مکتب پناه، 1382 / 1367، تهران: انجمن فرهنگی پرورش نیروی انسانی (پنا)، 150 ص / 1375، تهران: مرکز فرهنگی مکتب پناه، 384 ص.

ده مکتوب از استاد فقید ابراهیم خواجه‏نوری، به‏کوشش لیدا مشفق، 1371، مکتب پنا، 88 ص.

روانکاوی یا طریقه سهل برای شناختن احساسات مخفی خود و دیگران و درمان ترس - تنبلی... که نخستین اثر در این زمینه است، 1336، تهران: ابن‏سینا، 133 ص. بخش هایی از آن نیز به سال  1337در سال دوم کتاب ماه به چاپ رسید.

روان‏کاوی، 1342 / ویرایش جدید آن با نام گنج پنهان درون خود را کشف کن، به‏کوشش لیدا مشفق، چاپ هفتم 1374، تهران: مرکز فرهنگی مکتب‏پناه، 182 ص / 1342، تهران: اطلاعات، 190 ص / 1346، تهران: کتابخانه ابن‏سینا، 178 ص.

ترجمه تضادهای درونی ما، اثر کارن هورنای، ترجمه با همکاری استاد محمدجعفر مصفا.

ترجمه عصبانیتهای عصر ما، نوشته کارن هورنای، 1361، تهران: شرق، 362 ص / چاپ اول فرانکلین و پگاه، 1354 / چاپ پنجم 1369.

عقاید لله آقا یا یادداشت‏های لله آقا، تهران: اطلاعات، مکاتیب هفتگی از مکتوب صد و پنجاه و هفت تا دویست و نهم، مهر 1337 تا دی 1338 است.

زندانی باغ فردوس یا محبوس باغ فردوس، 1357، تهران: جاویدان، 183 ص.

 

فهرست منابع‏

گلزار مشاهیر، زندگی نامه درگذشتگان مشاهیر ایران، مریم آقاشیخ محمد و سعید نوری نشاط، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، چاپ اول 1377، ص‏272 تا 274.

«ابراهیم خواجه نوری»، مجله آینده، س 17، ص‏876 تا 877.

فرهنگ دانش و هنر، ص‏94.

شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، دکتر باقر عاقلی، تهران: گفتار با همکاری نشر علم، چاپ نخست 1380، جلد نخست.

شخصیت‏های نامی ایران، محمدرضا زهتابی، تهران: پدیده، چاپ اول 1347، ص 184.

وبسایت مکتب پناه.

کتاب‏شناسی ملی ایران.

چهره مطبوعات معاصر، غلامحسین صالحیار، تهران، 1351.

شناسنامه مطبوعات ایران، مسعود برزین، تهران: بهجت، پاییز 1371.

تاریخ جرائد و مجلات ایران، سیدمحمد صدر هاشمی، اصفهان، 1332، ج‏4، ص‏267 تا 268.

مطبوعات ایران، دکتر حسین ابوترابیان، تهران: اطلاعات، 1366.

روزشمار تاریخ ایران، دکتر باقر عاقلی، تهران: گفتار، چاپ اول.

 

 

 

 وبلاگ اصفهان آنلاین در پرشین بلاگ

دانلود شفیعی کدکنی

برنامه سینماهای اصفهان و دوسالانه نگارگری

$
0
0

این روزها در اصفهان شور و نشاط وصف ناپذیری دیده می شود. هزاران نفر اول آذرماه روز اصفهان زیستگاه خود را با پیامک به یکدیگر تبریک گفتند. دوستداران اصفهان با گردهمایی های گوناگون هفته اصفهان را گرامی می دارند. سومین همایش نکوداشت اصفهان روز پنج شنبه سوم آذرماه در دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان، تالار امیر کبیر از ساعت هشت صبح تا شش بعد از ظهر برگزار می شود.

 

آثار هشتمین دو سالانه ملی نگارگری ایران، روز شنبه پنجم آذرماه ساعت چهار بعد از ظهر در موزه هنرهای معاصر اصفهان گشایش می یابد و تا پنجم دی ماه ادامه خواهد داشت.

 

نمایشگاه عکس با عنوان درنگ، آثار هنرمند معاصر جناب آقای رحیمی نیا جمعه چهارم آذرماه پنج بعد از ظهر در گالری متن اصفهان گشایش خواهد یافت و تا یک شنبه سیزدهم آذر ادامه می یابد.

 

نمایش امام رضا علیه السلام به کارگردانی عرشیا شفیعیون در تالار هنر اصفهان روی صحنه است.

 

برنامه سینماهای اصفهان:

خانواده ارنست در سینما ساحل،

پرتقال خونی به کارگردانی سیروس الوند در سالن شماره یک سینما قدس،

شیش و بش به کارگردانی بهمن گودرزی در سالن شماره دو سینما قدس،

سعادت آباد به کارگردانی مازیار میری در سینما چهارباغ (خانواده)،

یه حبه قند به کارگردانی رضا میرکریمی در سینما سپاهان،

و پیتزا مخلوط در سینما ایران نمایش داده می شود.

 

 وبلاگ اصفهان آنلاین در پرشین بلاگ


دیدار با شمس الدین ابوالوفا حسینی‏

$
0
0

سید شمس الدین ابو الوفا حسینی خوشنویس، خطاط، هنرمند و مدرس ایرانی در سی ام بهمن ماه سال 1326 در در روستای دستنا در شهرکرد چشم به جهان گشود.

پدرش که مردی کشاورز بود و محضر داشت، او را به حفظ اشعار فارسی و عربی و خوشنویسی علاقه مند کرد.

وی وارد مکتب خانه شد و مقدمات علوم دینی را نزد پدر فراگرفت. پس از این به محضر امان الله کوجانی شتافت و تحصیلات به سبک جدید را نیز تا دیپلم پی گرفت.

به سال 1338 به همراه برادرش دکتر سیدمحمد حسینی برای ادامه تحصیل به اصفهان آمد و مدتی در مدرسه عربان (آیت الله خادمی) به تحصیلات قدیمه پرداخت. آن گاه به دانشگاه رفت و لیسانس خود را در رشته مدیریت اداری از دانشگاه گیلان دریافت کرد.

نستعلیق را از استاد حبیب الله فضائلی و نسخ و نستعلیق را از استاد نصر الله معین آموخت و در تهران از استاد فرادی بهره جست. به سال 1358 مدرک ممتاز انجمن خوشنویسان را به دست آورد. او از نخستین کسانی بود که در اصفهان مدرک ممتاز می‏گرفتند. پس از دوره ممتاز، از روی قرآن‏های قدیمی و خطوط مرحوم میرزا محمدرضا کلهر و مرحوم عماد الکتاب مشق کرد. او به همراهی استادانش انجمن خوشنویسان اصفهان را پایه گذاری کرد و مسوولیت هایی را در انجمن بر دوش گرفت.

آن گاه انجمن خوشنویسان را در شهرکرد مرکز استان چهارمحال و بختیاری پایه گذاری کرد.

وی در بیشتر جشنواره ها در بخش استادان شرکت جسته و داوری چندین جشنواره را بر عهده داشته است.

همچنین پنج نمایشگاه انفرادی برگزار کرده و در تمام نمایشگاه‏های جمعی انجمن خوشنویسان ایران و اصفهان از سال 1358 به بعد در داخل و خارج از کشور شرکت داشته است.

خط تخصصی او نستعلیق و مرکز قلم وی دو دانک (قلم چلیپایی) است.

سفارش او به هنرآموزان این است که با توجه به پیشرفت‏های علمی، فنی و تکنولوژیکی و در عصر انفجار اطلاعات به آن‏چه در صفحه مشق می‏بینند اکتفا نکنند و با استفاده از ابزارهای مدرن - همانند اینترنت - دید گسترده‏تری نسبت به مقوله خط و خوشنویسی پیدا کنند.

استاد حسینی به تدریس در دبیرستان‏ها، هنرستان‏ها، دانشگاه هنر و مراکز تربیت معلم اصفهان سرگرم است و شاگردان بسیاری را تربیت کرده. هشتاد تن از شاگردان او موفق به دریافت درجه ممتاز شده‏اند.

استاد حسینی دارای نشان درجه یک هنری برابر دکترا و درجه استادی در خوشنویسی است.

وی به گردآوری نمونه خطوط خوشنویسان گذشته، تحقیق درباره خوشنویسان و بررسی نسخه‏های خطی علاقه نشان می‏دهد و از صاحب نظران در زمینه شناخت خطوط به شمار می‏رود.

 

فهرست منابع‏

سایت انجمن خوشنویسان اصفهان.

اعلام اصفهان، سیدمصلح الدین مهدوی، با افزوده‏های غلامرضا نصراللهی، اصفهان: مرکز اصفهان‏شناسی و خانه ملل، چاپ نخست 1388، ج‏3، ص‏436 تا 438.

گفت و گوهای استاد حسینی با رادیو اصفهان.

 

 وبلاگ اصفهان آن لاین در پرشین بلاگ

حیدر بابا دنیا یالان دنیادی، دانلود حیدربابا شهریار

زندگی و اشعار محتشم کاشانی

$
0
0

کمال الدین علی محتشم کاشانی ملقب به شمس الشعرای کاشانی ادیب ایرانی، شاعر مذهبی و نام آورترین مرثیه سرا و مدیحه سرای شیعی به سال 905 هجری قمری در کاشان از توابع اصفهان چشم به جهان گشود و در نود و یک سالگی در ربیع الاول سال 996 در زادگاهش دیده از جهان فروبست.

به تشویق پدرش خواجه میراحمد در نوجوانی به آموختن علوم دینی و ادبی پرداخت. فنون شاعری را از صدقی استرآبادی که در کاشان اقامت داشت فراگرفت و اشعار شاعران گذشته را مورد بررسی قرار داد.

محتشم به مکتب وقوع گرایید و کوشید تا سبک شاعران سده هشتم را زنده کند.

وی با صفویان هم روزگار بود و با قصیده های خود به مدح حاکمان یزد، امیران هندوستان و فرزندان شاه صفوی می پرداخت. وی شعری را در مدح شاه تهماسب سرود و به وسیله پری خانم دختر شاه به دربار صفوی فرستاد. شاه صفوی وی را از مدح خود باز داشت و به مدح اهل بیت و امامان معصوم (ع) تشویق کرد.

محتشم نیز به همین راه رفت و در شعر خود از رنج و درد امامان شیعه گفت. سبک محتشم تازگی بسیار داشت و همین شد که مورد توجه قرار گرفت و مصیبت نامه های او به میان مردم راه یافت.

زمانی که مولانا محتشم در مرثیه برادرش که در سفر مکه درگذشته بود نوحه گری می کرد شبی در عالم رویا امیرمومنان حضرت علی علیه السلام را دید. حضرت به او فرمودند: چرا در مصیبت برادرت مرثیه می گویی و برای فرزندم حسین شعری نمی گویی.

محتشم عرض کرد: یا علی! مصیبت حضرت امام حسین بیرون از حد و حصر است و من نمی دانم از کدام یک از مصیبت های او آغاز کنم؟

آن گاه حضرت امیرالمومنین فرمودند: باز این چه شورش است که در خلق عالم است.

محتشم از خواب بیدار شد و باقی شعر را سرود تا به این جا رسید:

هست از ملال گرچه بری ذات ذوالجلال

هرچه کرد توان ادامه شعر را نداشت، در مصرع بعد متحیر مانده بود که چه بگوید تا شایسته مقام حضرت حق باشد. باز در خواب به او مدد رسید و در خواب حضرت ولی عصر امام زمان (عج) را دید. حضرت به او فرمودند:

کو در دل است و هیچ دلی بی ملال نیست

پس بیدار شد و آن بند را نیز به پایان رساند.

مشهورترین کار محتشم همین ترکیب بند او است با این مطلع: باز این چه شورش است که در خلق عالم است. این مرثیه از آن زمان تاکنون مورد استفاده مداحان و تعزیه خوانان است. در زمانی نه چندان دور به کسانی که اشعار محتشم را در مراسم های عزاداری می خواندند محتشم خوان می گفتند. گفتنی است که شاعرانی چند نیز به تقلید از این مرثیه دوازده بندی پرداخته اند. سیدمحمدمهدی بحرالعلوم عالم بزرگ شیعی این اثر محتشم را به شعر عربی ترجمه کرد.

از شاگردان محتشم می توان به میرتقی الدین محمد حسینی کاشانی صاحب خلاصه الاشعار، صرفی ساوجی، محمدرضا نوعی خبوشانی، ظهوری ترشیزی، وحشتی جوشفقانی و حسرتی کاشانی اشاره داشت.

مجموعه آثار محتشم کاشانی پس از مرگ او، به میرتقی الدین کاشانی در شش کتاب گردآوری شد، که دربرگیرنده غزلیات، قصاید، قطعات، رباعیات، مثنویات، و ترکیب بندها است.

محشتم کاشانی در سرودن ماده تاریخ نیز دستی داشت. از چند رباعی سروده او می توان به شیوه های مختلف، یک تاریخ را استخراج کرد که این بسیار دشوار و در تاریخ ادبیات ایران کم مانند است. هم چنین منظومه ای سی و دوبیتی در تاریخ بر تخت نشستن شاه اسماعیل صفوی دارد که هر مصراع آن تاریخ است.

محتشم بازرگان بود ولی در تجارت ابریشم ورشکست شد. پس از این تا پایان عمر به بزازی و شعربافی سرگرم بود چنان که خود در شعری خطاب به شاه می گوید:

پیش ازین کز شاعری حاصل نمی شد یک شعیر

وز ضررورت کرده بودم شعربافی را شعار...

مزار محتشم در محله محتشم کاشان هنوز مورد احترام مردم است. خیابانی در اصفهان به نام او نام گذاری شده است.

جایزه ادبی محتشم کاشانی نیز به یاد او که پدر مرثیه سرایی عاشورایی است در کاشان برگزار می شود.

چند نسخه خطی از آثار محتشم:

ترکیببند محتشم، نسخه خطی دانشگاه تهران، رساله پنجم از مجموعه شماره 2084. کتابت قرن دوازدهم.

دیوان محتشم، کتابخانه شخصی فخرالدین نصیری امین.

نقل عشاق، نسخه خطی کتابخانه شخصی دکتر شایگان.

نقل عشاق، نسخه خطی کتابخانه ملی ایران.

دوازده بند محتشم به همراه استقبال صباحی بیدگلی، رساله نخست از مجموعه شماره 1384، کتابخانه مدرسه آیت الله العظمی سیدمحمدرضا گلپایگانی در قم.

 

چاپهای آثار محتشمکاشانی:

دیوان محتشم، 1333.

دیوان محتشم، به کوشش مهرعلی گرگانی، تهران، 1344.

دیوان مولانا محتشم کاشانی: شامل رساله جلالیه، نقل عشاق، قصاید، غزلیات، مناقب، مراثی، قطعات، رباعیات، مثنویات بانضمام زندگی نامه از حسن سادات ناصری، بکوشش مهرعلی گرگانی، ویرایش دوم 1373، تهران: سعدی / تهران، سنایی، 1370.

هفت دیوان محتشم کاشانی، مقدمه، تصحیح و تعلیقات دکتر عبدالحسین نوایی، مهدی صدری، 1380، تهران: میراث مکتوب، 2 ج. ج 1. دیوان شیبیه. ج 2. دیوان های شبابیه، صباییه، جلالیه، نقل عشاق، ضروریات و معمیات. صباییه اشعار دوران نورسی، شبابیه اشعار دوره جوانی و شیبیه اشعار دوران پیری محتشم است. رساله جلالیه در وصف شاطر جلال معشوق خود که از شصت و چهار غزل عاشقانه و شان نزول هر غزل و شرح اشعار به نثر تشکیل می شود. نقل عشاق نیز نامه های منظوم محتشم به معشوقان خود است به همراه توضیحاتی به نثر.

کلیات محتشم کاشانی و رسائل، به تصحیح و حواشی مصطفی فیضی کاشانی، زیرنظر مرکز آفرینشهای ادبی (کارشناسی شعر)، 1378، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری.

 

فهرست منابع

تذکره، محمدطاهر نصرآبادی، به کوشش محسن ناجی نصرابادی، تهران: اساطیر، ج 2، ص 687 تا 688.

الذریعه الی تصانیف الشیعه، آقابزرگ تهرانی، بیروت دارالاضواء، ج 5، ص 126؛ ج 8، ص 269؛ ج 10، ص 70؛ ج 22، ص 56.

تذکره نتایج الافکار، بمبئی، 1336، ص 631 تا 639.

تحفه سامی، تهران، 1364، ص 190.

تذکره هفت اقلیم، تهران، ج 3، ص 460 تا 463.

عالم آرای عباسی، اسکندربیک منشی، تهران، 1350، ص 179 تا 180.

بهارستان سخن، ص 413 تا 414.

تذکره آتشکده، آذر بیگدلی، بمبئی، ص 347 تا 1351.

مجمع الفصحا، رضاقلی خان هدایت، ص 36 تا 38.

شاهدبازی در ادبیات فارسی، سیروس شمیسا، تهران: فردوس، 1381، ص 199 تا 214.

گنج سخن، دکتر ذبیح الله صفا، ج 3، ص 40 تا 43.

تاریخ ادبیات در ایران، ذبیح الله صفا، تهران: فردوس، ج 5، ص 792 تا 799.

تاریخ ادبیات ایران، یان ریپکا، ترجمه عیسی شهابی، تهران: علمی و فرهنگی، چاپ اول 1381، ص 469.

محتشم در کربلا، در رثای عشق: دوازده بند ترکیب بند محتشم کاشانی، 1380، تهران: روزنامه ایران، موسسه انتشاراتی.

ترکیب بند محتشم کاشانی همراه با ترکیب بند وصال شیرازی و همایی، ویراستار عادل مزاری، 1378، زاهدان: غدیر خم.

ترکیب بند مولانا محتشم کاشانی در رثاء و شهادت سیدالشهداء حضرت حسین بن علی (ع)، خط شکسته درویش عبدالمجید طالقانی، خط نستعلیق غلام حسین امیرخانی، تذهیب محمدباقر آقامیری، 1365، تهران: انجمن خوشنویسان ایران: وزارت ارشاد اسلامی.

حماسه خونین عاشورا: مجموعه دوازده بند معروف محتشم کاشانی، علامه کمپانی، عاشق اصفهانی: به انضمام اشعار صادق آهنگران، تهیه و تنظیم محمدرضا علی قلی زاده، 1368، تهران: باقرالعلوم.

زیارت امام حسین در روز عاشورا و دوازده بند محتشم، به سعی و اهتمام عابد نهاوندی، اسماعیل منصوری لاریجانی، 1374، تهران: تابان و نشر آزمون.

سوگنامه کربلا: به ضمیمه اشعار محتشم کاشانی و زیارت عاشورا، بازنگری و ویرایش صادق حسن زاده، 1378، قم: انصاری.

شورش در خلق عالم: سیری در ترکیب بند محتشم کاشانی و استقبالهای آن در رثای سیدالشهداء علیه السلام، تحقیق و تالیف حسین درگاهی، محمدجواد انواری، عبدالحسین طالعی، ویراستاران مرتضی حاج علی فرد، حمید اجتماعی، 1378، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات.

دوازده بند، صلای غم، تضمین دوازده بند محتشم کاشانی اثر مشفق کاشانی، خط قربانعلی اجلی، 1366، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات، مرکز هنرهای تجسمی.

دوازده بند، یک جرعه شیون، به کوشش اکبر بهداروند، 1380، کرج: نشر نادی.

 

 

 

 وبلاگ اصفهان آن لاین در پرشین بلاگ

دانلود دستور زبان فارسی به زبان ساده

آیت اللّه دکتر محمدحسن سه چهاری

$
0
0

محمدحسن سه چهاری حکیم و فقیه وارسته، متکلم برجسته، محدث معاصر، دانشمند بزرگ و مدرس فقید اصفهان به سال 1334 قمری برابر با 1295 شمسی در اصفهان چشم به جهان گشود.

او را به یاد جدش محمد حسن نامیدند.

پدرش مرحوم آقاملامحمدهاشم اصفهانی، از واعظان و خطیبان منبر حسینی بود که به حاجی میرزا کاظم ملقب به سعادت علی شاه و مشهور به طاووس العرفاء (م 1293ق) صاحب سلسله صوفیانه شیخ زین الدین ارادت داشت. او در ماه صفر 1361ق چشم از جهان فروبست، مزارش در تکیه آقاشیخ مرتضی ریزی در تخت فولاد اصفهان قرار دارد. وی نسب خود را به آقامحمد بیدآبادی و یا حسین علی شاه عارف اصفهانی می رساند، به این ترتیب: هاشم بن محمدابراهیم بن محمدحسن بن محمدابراهیم بن حسین علی و یا: هاشم بن محمدابراهیم بن محمدحسن بن محمدابراهیم بن محمدصادق بن آقامحمد بیدآبادی.

محمدحسن از همان کودکی نزد پدرش به فراگیری مقدمات علوم و دانش های معمول زبان پرداخت.

او صرف و نحو را از محضر سیدحسن مدرس، شیخ عباس علی ادیب حبیب آبادی و حاج شیخ مرتضی اردکانی، معانی و بیان را از سیدآقاجان و مغنی را از شیخ هبةالله فراگرفت. سپس شرح لمعه و فرائد و متاجر را نزد شیخ محمدحسن نجف آبادی خواند.

آن گاه قوانین الاصول و بخشی از کفایةالاحکام را در محضر سید علی اصغر مدرس فراگرفت.

در این هنگام، وی نام خانوادگی «سه چهاری» را برای خود برگزید. سه چهاری یعنی دوازده (حاصل ضرب عدد سه در عد چهار) که نشانه ای از دوازده امامی بودن شیعیان است.

پس از این، او به مجلس درس آیت الله سیدمهدی درچه ای راه یافت، و از خرمن دانش او خوشه ها چید. استاد، اجازه اجتهادی به زبان فارسی برای او نگاشت. وی در این زمان، بیست سال داشت.

سپس به مجلس درس مرحوم آقاسیدمحمد مدرس نجف آبادی (1294 - 1358ق) حاضر شد، و کفایةالاحکام را از محضر وی فراگرفت. او به دریافت اجازه اجتهاد از این استاد نائل آمد. سه چهاری بیست و یک سال داشت، استاد شصت و سه ساله بود، و یک سال پس از آن، دعوت حق را لبیک گفت.

او در این مدت، هم زمان با تحقیق فقه و اصول به تحصیل فلسفه و حکمت نزد حاج آقاصدر هاطلی کوهپایه ای و شیخ محمود مفید نیز سرگرم بود.

سپس به حلقه درس مرحوم آیت الله شیخ محمدرضا نجفی اصفهانی (1287 - 1362ق) شتافت. پس از مدتی مفتخر به دریافت دو اجازه از سوی او شد.

آن گاه در 1357ق به نجف اشرف هجرت کرد، و مدتی در درس اصول فقه آیت الله مرحوم آقاضیاءالدین عراقی حضور یافت. استاد، تقلید را بر او حرام دانست، و اجازه نامه ای برای او صادر کرد.

در این زمان، اجازه نامه دوم او از شیخ محمدرضا نجفی به تأیید مرجع بزرگ شیعه آیت الله العظمی سیدابوالحسن مدیسه ای اصفهانی (1246 - 1324ش) رسید.

سه چهاری به سال 1358ق به شهر قم مهاجرت کرد، و تا سال بعد در آن شهر به تحصیل علم گذراند. او در محضر مرحوم آیت الله العظمی آقاسید محمد حجت کوه کمره ای به تحصیل فقه ادامه داد، و از او اجازه ای دریافت کرد.

وی به حلقه درس مرحوم آیت الله العظمی سیدشهاب الدین مرعشی نجفی نیز وارد شد، مرعشی اجازه روایت مفصلی در پانزده صفحه برای او نگاشت، و به چند طریق به او اجازه نقل حدیث داد.

وی هم چنین از درس مرحوم آیت الله العظمی سیدمحمدتقی خوانساری بهره گرفت، و به تکمیل فقه و اصول در نزد او پرداخت. خوانساری، اجازه ای برای او به نگارش درآورد.

وی در مدرسه دارالشفا به همراه حاج آقا رضا صدر و استاد شهید مرتضی مطهری در درس فلسفه و حکمت امام خمینی حاضر شد، و در محضر او کتاب اسفار را خواند. هم چنین عصرهای جمعه در درس اخلاق امام که در مدرسه فیضیه برقرار بود، شرکت کرد.

او در طول دوران تحصیل در قم با دکتر محمود قریشی (برادرزاده آیت الله العظمی سیدابوالحسن مدیسه ای اصفهانی) هم حجره بود.

بدین ترتیب، پس از فراگیری معقول و منقول، در فقه و اصول و فلسفه از سرآمدان دوران شد، در حالی که جوانی بیست و ساله بود.

وی هم زمان با تدریس در دبیرستان های اصفهان و تهران، به تحصیل در دانشگاه تهران پرداخت، و از محضر استادان نامی، شادروانان بدیع الزمان فروزان فر، سیدحسن تقی زاده، مجتبی مینوی، سیدمحمد مشکات، دکتر محمدی و دکتر مهدی حمیدی بهره ها برد، و موفق به دریافت دکترای الهیات شد. در طول مدتی که در تهران بود، از شرکت در درس فلسفه و حکمت حاج میرزا احمد و حاج میرزا مهدی آشتیانی نیز غفلت نورزید.

پس از این، سکونت در زادگاهش اصفهان را برگزید، و با تدریس ادبیات عرب و افاضه علمی در دانشکده ادبیات دانشگاه اصفهان، شاگردان ممتازی را تربیت کرد.

راهنمایی بیش از سی پایان نامه کارشناسی، حاصل تلاش او در این زمینه است. بیفزاییم که در آن زمان هنوز درجه کارشناسی از اهمیت والایی برخوردار بود، و دانشجویان برای دریافت مدرک خود، یک پایان نامه ارائه می دادند، موضوعات آن ها بسی بدیع تر از موضوعات فعلی پایان نامه ها در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری بود.

این پایان نامه ها هم اکنون در کتابخانه مرکزی دانشگاه اصفهان نگه داری می شود، برای نمونه به مهم ترین آن ها اشاره می کنیم:

بخشی از تهافت الفلاسفه محمد غزالی، ترجمه جلال پزشک زاده، 1342 - 1343ش، 97ص، شماره 493پ.

بخشی از تهافت الفلاسفه محمد غزالی، ترجمه پروان ارشادی نژاد، 1342 - 1343ش، 82ص، 494پ.

تاریخ الفلسفة الاوروبیة فی العصر الوسیط، ترجمه احمد مفضلی، 1342 - 1343ش، شماره 538پ.

شرح احوال دانشمندان از کتاب روضات الجنات، ترجمه و تألیف ناهید همایی، 1343 - 1344ش، 113ص، شماره 577پ و 696پ.

تغییرات بعدی دانشگاه، او را در شمار بازنشستگان درآورد؛ ولی او از پا ننشست، و با تأسیس محضر و دفتر ازدواج و طلاق، به خدمت گذاری مردم مشغول شد، و تا پایان عمر به همین کار اشتغال ورزید.

او همواره در کنار کارها به تحقیق و تألیف نیز می پرداخت که حاصل آن ها سی جلد کتاب کوچک و بزرگ در قالب بیش از بیست عنوان است. وی در سال های بازنشستگی به تکمیل آثار قلمی خود و انتشار بعضی از آن ها پرداخت.

آثار قلمی او بیشتر در حوزه کلام اسلامی و بیان اصول دین اسلام، پاسخ به شبهات و دفاع از کیان تشیع است:

آقامحمد بیدآبادی، دست نویس، جیبی.

اسلام سازنده نه اسلام ساخته شده، با مقدمه ابراهیم جواهری درباره شرح حال مولف، اصفهان: ثقفی، چاپ اول 1360ش (تاریخ مقدمه: 1358ش)، چهار + د + 139ص، کتاب نامه، وزیری.

استصحاب به طور کلی، بیان نظر خود و آیات عظام خویی، نایینی و عراقی، دست نویس، به زبان فارسی.

اسلام و ادیان باطله، چاپ شده است.

اصول دین محمدی، چاپ اول 1327ش.

اصول دین و فروع مذهب شیعه و ادله و اسرار آن ها، ویرایش دوم و درهم کردِ دو کتاب اصول دین محمدی و فروع دین محمدی، با مقدمه ابراهیم جواهری درباره شرح حال مولف، اصفهان: ثقفی، 1360ش، 2ج در 1 مجلد، ک + 159 + 118ص، جیبی، مصو ر. پیش تر به صورت جداگانه با عنوان اصول دین محمدی و فروع دین محمدی نیز به چاپ رسیده، و مدتی تدریس می شده است.

پرسش یک ماتریالیست سوسیالیست و پاسخ آن، اصفهان: ثقفی، 1359ش، 127ص، وزیری.

تاریخ و فرهنگ ادبیات عرب، 2ج، برای تدریس در دانشگاه، دست نویس.

تاریخ ادیان هند، دست نویس.

تاریخ انبیاء، دست نویس.

تاریخ خاتم الانبیاء، دست نویس.

تاریخ و شرح حال ائمه اطهار:، دست نویس.

تعلیمات دینی، برای تدریس در دوره ابتدایی و اول متوسطه، چاپ شده است.

توحید و نبوت، چاپ شده است.

حواشی بر اسفار اربعه، تقریرات درس فلسفه امام خمینی در مدرسه فیضیه قم، دست نویس.

حواشی بر متاجر شیخ انصاری، دست نویس، به زبان عربی.

خدای آفریننده نه خدای آفریده شده، اصفهان: [بی نا]، چاپ اول 1357ش، ز + 175ص، مصور، وزیری.

صرف و نحو عربی، برای تدریس در دوره دانشسرا، دست نویس.

صرف و نحو عربی، 2ج، برای تدریس در دانشگاه، دست نویس.

فروع دین محمدی و اسرار آن، چاپ اول 1327ش.

کشکول حسنی، دست نویس.

کیف کان الامام الثانی الحسن مطلاقاً، دست نویس، به زبان عربی.

مقایسه و ارتباط ادبیات ایران و عرب، دست نویس.

و شماری از مقالات:

نمونه ای از آفرینش، تعلیمات اسلامی، امرداد 1331، ش 5، ص14 تا 15.

پرسش یک طبیعی و پاسخ آن، اخگر، آذر 1326، ش 21، ص 67 تا 68.

پرسش یک طبیعی و پاسخ آن، اخگر، دی 1326، ش22، ص 59 تا 62.

پرسش و پاسخ یک طبیعی، اخگر، اسفند 1326، ش 24، ص51 تا 52.

پرسش یک طبیعی، اخگر، فروردین 1327، ش 25، ص 53 تا 56.

پرسش یک طبیعی، اخگر، اردیبهشت 1327، ش 26، ص 55 تا 58.

پرسش یک طبیعی، اخگر، خرداد 1327، ش 27، ص 57 تا 58.

آن دانشمرد بزرگ سرانجام در سن هشتاد و هفت سالگی در نیمه خردادماه سال 1382ش در سفری که به شمال کشور کرده بود، در شهر رامسر به دیار باقی شتافت، و پیکر پاکش در باغ رضوان شهر اصفهان به خاک سپرده شد، روحش شاد.

وی همچون بسیاری از دانشمندان راستین، بسیار غریب زیست، و غریب از این دنیا رفت. در طول حیات، کم تر توجهی به او شد، و آن گونه که باید و شاید از محضر او در مجامع علمی بهره گرفته نشد. مصاحبه ای با او انجام نگرفت، و خاطرات بی مانند او از هشت دهه تاریخ معاصر کشورمان ایران، ثبت و ضبط نشد. پس از فوت نیز مراسم فاتحه ای از سوی حوزویان و دانشگاهیان برای او برپا نشد، و یادنامه ای برایش ترتیب ندیدند، تنها یک مطلب کوتاه به قلم حقیر در یکی از نشریات اصفهان به چاپ رسید. آثار او نیز با سکوت روبه رو شد، و خوب توزیع نشد، به گونه ای که اکنون نیز در کتابخانه های تهران و حتی در کتابخانه ملی، نسخه ای از آن ها یافت نمی شود. تنها بعضی از آن ها در کتابخانه های عمومی اصفهان در دسترس علاقه مندان قرار دارد.

امید می برم که آن چه از آثار او که در سال های پیش به چاپ رسیده است به صورت امروزین تجدید چاپ شود، و آن چه از کتاب های او به صورت خطی مانده نیز چاپ شود و انتشار یابد.

 

فهرست منابع

جواهری، ابراهیم، رجال ایران در نیم قرن اخیر، دست نویس، بخش مربوط به مرحوم سه چهاری در مقدمه اصول و فروع دین اسلام و فلسفه احکام، اصول دین و فروع مذهب شیعه و ادله و اسرار آن ها و اسلام سازنده نه اسلام ساخته شده از سه چهاری.

راه نمای دانشکده ادبیات اصفهان، اصفهان: چاپ خانه ربانی، چاپ اول 1341ش.

سه چهاری، محمدحسن، اسلام سازنده نه اسلام ساخته شده، اصفهان: ثقفی، چاپ اول 1360ش.

همو، اصول دین و فروع مذهب شیعه و ادله و اسرار آن ها، اصفهان: ثقفی، 1360ش.

همو، خدای آفریننده نه خدای آفریده شده، اصفهان: [بی نا]، چاپ اول 1357ش.

همو، پرسش یک ماتریالیست سوسیالیست و پاسخ آن، اصفهان: ثقفی، 1359ش.

زادهوش، محمدرضا، «دکتر محمدحسن سه چهاری»، هفته نامه پیام مبارکه، سال سوم، شماره 49، پنج شنبه 5 تیر 1382ش، ص 7.

همو، گفت وگو با آیت اللَّه دکتر محمّدحسن سه چهاری.

همو، گفت وگو با آیت اللَّه دکتر سیدمحمّدباقر تویسرکانی.

معصوم علی شاه شیرازی، محمدمعصوم بن زین العابدین، طرایق الحقایق، به کوشش محمدجعفر محجوب، تهران: کتابخانه سنایی، چاپ اول 1339 - 1345ش، 3ج.

معلم حبیب آبادی، محمدعلی، مکارم الآثار، اصفهان: ناشران مختلف در سال های مختلف، 8ج تاکنون.

مهدوی، سیدمصلح الدین، دانشمندان و بزرگان اصفهان، اصفهان: ثقفی، چاپ اول 1348ش.

همو، بیان سبل الهدایة فی أعقاب صاحب الهدایة یا تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، قم: نشرالهدایة، چاپ اول تابستان 1367ش، 3ج.

همو، اعلام اصفهان، با اضافات غلامرضا نصراللهی، اصفهان: مرکز اصفهان شناسی و خانه ملل، ج 2، ص 565 تا 566.

 

مهر قدیمی و دست خط آیه الله مرعشی درصفحه پایانی اجازه به سه چهاری:

وبلاگ اصفهان آن لاین در پرشین بلاگ

فراخوان کتاب سال کاریکاتور اصفهان

$
0
0

خبر خوش برای کاریکاتوریست های اصفهانی:

خانه کاریکاتور اصفهان در نظر دارد، به طور سالانه کتابی از مجموعه نمایشگاه های خود و هم چنین آثار تولیدی کارتون و کاریکاتور اصفهان، با عنوان کتاب سال کاریکاتور اصفهان به چاپ برساند.

با توجه به این که سال 1390 نخستین سال انتشار این مجموعه است؛ بنابراین مجموعه ای از آثار کارتون و کاریکاتور اصفهان در چند سال اخیر در قالب کتاب سال 1390 با هدف معرفی هنرمندان فعال و برجسته در این زمینه و ارائه آثارشان منتشر می شود.

یک نسخه از این مجموعه به تمامی هنرمندانی که آثارشان در آن به چاپ رسیده باشد، اهدا خواهد شد.

 

شرایط ارائه اثر:

موضوع: بهترین اثرم (هدف از انتخاب این موضوع، انجام داوری اولیه از سوی خود هنرمند است؛ بدین معنا که آثار ارسالی، بهترین آثار هنرمند است).

منظور از کاریکاتوریست های اصفهان در این فراخوان، هنرمندانی است که اصفهانی و یا در اصفهان ساکن هستند و یا حتی دوره ای از فعالیت هنری خود را در اصفهان گذرانده اند.

کتاب سال بخش های کارتون، کاریکاتور و کمیک استریپ را دربر می گیرد.

تعداد آثار ارسالی: حداقل سه اثر و حداکثر پنج اثر.

تکنیک و اندازه اثر آزاد است.

به همراه آثار باید فرم تکمیل شده، عکس و بیوگرافی ارسال شود.

آخرین مهلت دریافت آثار بیستم آذر ماه 1390 است.

آثار با فرمت JPG و دقت 300 دی پی آی به روی سی دی، به همراه پرینت به خانه کاریکاتور اصفهان ارسال، و یا به صورت حضوری تحویل دبیرخانه کتاب سال کاریکاتور اصفهان شود: نشانی: اصفهان، چهارراه آبشار، پارک ایثارگران، خانه هنرمندان، خانه کاریکاتور اصفهان، تلفن: 6624300 – 0311

 وبلاگ اصفهان آن لاین در پرشین بلاگ

تئاتر ابریشم و آتش از لیلا پرویزی

$
0
0

نمایش ابریشم و آتش در سالن اصلی تالار هنر اصفهان فردا چهارشنبه شانزدهم آذر به روی صحنه می رود و تا پنجم دی ماه به مدت بیست شب هر روز از ساعت شش و سی دقیقه بعد از ظهر در انتظار تماشاگران خواهد بود.

این نمایش با حال و هوای ماه محرم و ایام سوگواری حضرت ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) هم خوانی و مناسبت دارد.

دختری مسیحی تصویر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را در خواب می بیند و چنان شیفته آن حضرت می شود که در پی یافتنش راه سرزمین مکه را در پیش می گیرد. در آن جا در می یابد تصویری که در خواب دیده از آن حضرت علی اکبر (علیه السلام) است و باید به دنبال او سفری دیگر را آغاز کند. دختر به حضرت علی اکبر (علیه السلام) می رسد اما....

نمایش ابریشم و آتش را آقای محمدرضا آریانفر نوشته و خانم لیلا پرویزی کارگردانی کرده است.

در این نمایش هیجده بازیگر از گروه تئاتر زندگی ازجمله آقای جهانگیر نکویی و خانم ها شیرین صمدی و اکرم ادیبی به ایفای نقش می پردازند.

 

وبلاگ اصفهان آن لاین در پرشین بلاگ 


نقد ملک سلیمان از آثار شهریار بحرانی

$
0
0

ملک سلیمان نبی (ع)

نویسنده و کارگردان: شهریار بحرانی

تهیه کننده: مجتبی فرآورده

موسیقی: چان کونگ وینگ

جلوه های ویژه: لئولو

بازی گران:

امین زندگانی

محمود پاک نیت

حسین محجوب

الهام حمیدی

ارژنگ امیرفضلی

محمدباقر صحرارودی

سیامک اطلسی

مهدی فقیه

تاریخی

1388

اعلام: حضرت سلیمان (ع)، میریام همسر او، آبشالوم و آدونیا برادران او، آصف بن برخیا دانشمندترین علمای زمان، آرا جادوگر غارنشین، یوآب، یازار رییس کاهنان یهود.

 

برنده جایزه های گوناگون از جشنواره فیلم فجر:

پلاک زرین دبیر جشنواره

بهترین چهره پردازی برای سعید ملکان

بهترین جلوه های ویژه رایانه ای برای لئولو

بهترین صداگذاری برای کینسون تسانگ

بهترین بازیگر مکمل مرد برای مهدی فقیه

و جوایز جشن خانه سینما:

تندیس بهترین طراحی لباس برای عبدالحمید قدیریان

تندیس بهترین طراحی صحنه برای عبدالحمید قدیریان

تندیس بهترین مدیر فیلمبرداری برای حمید خضوعی بیانه

سلیمان نبی (ع) از خداوند، ملک بی مانندی می خواهد. سلیمان برای به دست آوردن چنین حکومتی باید بر جهان جنیان و شیاطین نیز چیره شود.

در این میان فتنه هایی در اورشلیم، اریحا و زبولون روی می دهد. خداوند نیروی باد را در اختیار سلیمان می نهد و او به این وسیله از شهری به شهر دیگر می رود و بر شورش ها غلبه می کند.

شیطان در وجود افراد نفوذ می کند و این باعث می شود که آن ها عربده کشی کنند و دست به قتل و غارت بزنند. سلیمان پیش از این، علما را گرد هم می آورد و موضوع را با آن ها در میان می گذارد ولی شماری از آن ها سلیمان را به پیامبری قبول ندارند و زبور داود را کتاب خود نمی دانند. آنان همچنان بر دین موسی (ع) هستند. این علما به رباخواری سرگرم شده اند و به محض بروز ضعف در حکومت سلیمان، علیه او شمشیر می کشند و مردم را در برابر او قرار می دهند. اکنون نیز کلیمیان جهان، حضرت سلیمان را نه پیامبر خدا که تنها پادشاهی قدرتمند و دادگر می دانند.

سلیمان مردم را به اطاعت از خدا فرا می خواند و تنها راه رهایی از شیطان و مبارزه با جن زدگی را عمل به دستورات الهی معرفی می کند. علما حتی به جادو نیز توسل می شوند. آرا جادوگر غارنشین با جادوی سیاه، میریام همسر باردار سلیمان را با بچه ای که داخل شکم دارد می کشد.

فیلم ملک سلیمان پرهزینه ترین فیلم تاریخ سینمای ایران لقب گرفته است. با توجه به تبلیغات صورت گرفته، و از این جهت که مردم، فیلم پرهزینه را دوست دارند، فروش خوبی هم داشت و با استقبال بالایی رو به رو شد.

ملک سلیمان از لحلظ ظاهری، سبک، تکنیک، ساختار، کیفیت فنی، جلوه های بصری و موسیقی با فیلم های دیگر سینمای ما تفاوت بسیار دارد و با اطمینان می توان گفت که همانند این فیلم در تاریخ سینمای این مملکت وجود نداشته است.

البته در جاهایی نتوانسته اند خود را از تاثیر فیلم ارباب حلقه ها دور نگاه دارند.

فیلمنامه ملک سلیمان بسیار ساده و بدون زیر و بم است. مخاطب از گذشته سلیمان چیزی نمی بیند و تنها می شنود که پدرش داوود نیز پیامبر بوده، صوتی خوش داشته و زبان پرندگان را می دانسته است.

نباید فراموش کرد که دست و پای ما در پرداختن به شخصیت های این چنین بسته است و آگاهی های زیادی نیز در دست نداریم. نویسنده فیلمنامه از سویی باید در دام اسراییلیات نیفتد و از سوی دیگر جنبه تقدس اولیای الهی را رعایت کند.

دستاورد بزرگ ملک سلیمان همین است که روایتی اسلامی از داستان سلیمان نبی را ارائه می کند. ایلیا نام عبری حضرت علی (ع) در تورات و اشاره تلویحی به امام زمان (عج) نیز مایه هایی از تشیع در این فیلم است.

داستان سلیمان در این فیلم به صورت کامل روایت نمی شود چنان که ملکه سبا در این جا حضور ندارد. البته در پایان فیلم می بینیم که تاکید می شود: قسمت اول. بنابراین باید در انتظار بخش دوم فیلم ملک سلیمان نبی باشیم.

 

 وبلاگ اصفهان آن لاین در پرشین بلاگ

نقد فیلم پیتزا مخلوط از آثار حسین قاسمی جامی

$
0
0

کارگردان: حسین قاسمی جامی

تهیه کننده: حسین حبیبی خلیفه لو

بازی گران:

علی صادقی، مجید صالحی، یوسف صیادی، الیزابت امینی، آتیلا پسیانی، سعید آقاخانی، لیلا اوتادی، مهران غفوریان، محسن قاضی مرادی، مینا جعفرزاده، فرهاد بشارتی، الناز حبیبی، عباس میرزایی و محمد حبیبی

طنز

 

دو جوان شهرستانی در یک پیتزافروشی در تهران سرگرم کار هستند. مجید صالحی یکی از آن ها است که نامزدی دارد. نامزدش در یک خیاطی لباس عروس تهیه می کند، آن ها هفت سال است که نامزد هستند ولی نه خانه دارند و نه درآمد کافی.

علی صادقی همکار مجید صالحی نیز عاشق خواهر نامزد همکارش شده است و بنابراین باجناق او خواهد شد. عمه خانم از شهرستان به آن ها زنگ می زند و می گوید که مهمان دارید. سعید آقاخانی به تهران می رود و وارد پیتزافروشی می شود. صاحب خیاطی خانمی است که شکست عشقی خورده و بدهکار است. طلبکارها به او زور آوردند به گونه ای که ممکن است همه چیز را بفروشد تا طلب آن ها را بدهد. کارمندان او برای این که شغلشان را از دست ندهند به نامزدهای خود مجید صالحی و علی صادقی رو می آورند و آن ها سعید را یک بچه پولدار عاشق خانم جا می زنند.

تاجر دکتر سعید دل خانم را به دست می آورد. او یک شب معشوقه خود را به خانه اش دعوت می کند تا برای او آواز بخواند. البته او که خانه ای در تهران ندارد. این خانه حاجی یعنی آتیلا پسیانی است که به سفر زیارتی رفته و کلیدش را به امانت نزد مجید صالحی گذاشته است. هنگامی که علی صادقی و مجید صالحی و نامزدهایشان و سعید و معشوقش سرگرم اجرای مراسم هستند، حاجی از سفر باز می گردد. آن ها را بیرون می کند و از بچه ها می خواهد که پیتزافروشی را تخلیه کنند.

خانم به سعید می گوید که نامزدم مرا برای خرید عروسی بیرون برد و چون پول نداشت دلم برایش سوخت، چک کشیدم، او هم طلاها را برد و مرا طلب کار کرد. حالا فکر کردم تو آدم حسابی هستی. سعید هم می گوید که من می خواستم همه چیز را برایت تعریف کنم خودت نگذاشتی. حاجی یک چیزهایی دستگیرش می شود و به خرج خود یک عروسی مشترک راه می اندازد. به این ترتیب مجید صالحی و علی صادقی با نامزدهایشان عروسی می کنند.

پیتزا مخلوط از نظر منتقدان فیلمی با ساختار ضعیف و سبک هنری زیر متوسط به شمار می رود ولی به هرحال اثری سرگرم کننده و نشاط آور است.

بازیگران زور می زنند که به هر قیمتی شده است تماشاگر را بخندانند و در این راه به دستشویی رفتن و استفراغ کردن هم متوسل می شوند!

اجرای بازیگران فیلم به صورت بداهه است و بیشتر به آثار تلویزیونی شباهت پیدا می کند.

 

 

 وبلاگ اصفهان آن لاین در پرشین بلاگ

دکتر حسین محبوبی اردکانی

$
0
0

حسین محبوبی اردکانی پژوهشگر، نویسنده، مصحح، مدرس، تاریخ نگار، ادیب، محقق و مولف ایرانی به سال 1294 در اردکان چشم به جهان گشود و در اواخر آبان سال 1356 در سن شصت و دو سالگی بر اثر بیماری سرطان مری در تهران دیده از جهان فروبست.

پدرانش همگی از علما بودند بنابراین او نیز در کنار تحصیلات جدید به آموختن مقدمات علوم قدیم نزد حاج شیخ محمد مدیر پرداخت. آن گاه دبیرستان را در یزد گذراند و پس از این به تهران مهاجرت کرد. در تهران وارد دانشسرای عالی و دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران شد تا این که به سال 1351 دکترای تاریخ گرفت.

پنج سال مدیر دبیرستان ایرانشهر در یزد و سال ها دبیر آموزش و پرورش در قم بود. به سال 1343 معاون اداره کل انتشارات و روابط دانشگاهی تهران شد.

هم چنین در دانشکده ادبیات و علوم انسانی و موسسه تحقیقات و مطالعات علوم اجتماعی به تدریس تاریخ سرگرم بود.

محضر درسش شیرین بود و شاگردان همیشه از وسعت اطلاعات وی سخن می گفتند.

 

از آثار او است:

تاریخ سال چهارم دبیرستانها برای رشته های طبیعی و ریاضی، تهران: شرکت سهامی کتاب های درسی ایران، 1342، 135ص.

تاریخ موسسات تمدنی جدید، تهران: دانشگاه تهران، 1354 / چاپ دوم 1376، سه جلد، کتاب بی مانندی است که به کوشش کریم اصفهانیان به چاپ رسید.

کوشش در چاپ کتاب شناسی کتاب های خطی نوشته مهدی بیانی، تهران: انجمن آثار ملی، 1353.

تصحیح ترجمه الابنیه عن حقایق الادویه نوشته ابومنصور موفق هروی.

تاریخ تحول دانشگاه تهران و موسسات عالی آموزش ایران.

راهنمای سال 1335 تا 1344، دانشگاه تهران.

راهنمای سال 1345 تا 1346 دانشگاه تهران.

راهنمای سال 1347 دانشگاه تهران.

تصحیح رباعیات منسوب به خیام.

کوشش در چاپ احوال و آثار خوشنویسان، تالیف دکتر مهدی بیانی، جلد سوم و نگارش شرح حال دکتر بیانی در آغاز.

تصحیح و تحقیق دیوان حسابی شاعر قرن دهم هجری قمری، به هزینه دکتر محمود حسابی.

فهرست تصاویر رجال اهل قاجار.

همکاری یا دکتر اصغر مهدوی در تنظیم اسناد و مدارک بازمانده از حاج محمدحسین امین الضرب و حاج حسین آقا امین الضرب.

مجموعه اسناد و مدارک فرخ خان امین الدوله.

تصحیح الماثر و الاثار اعتمادالسلطنه.

مقاله ها در دانشنامه ایران و اسلام و مجلاتی همچون راهنمای کتاب و یغما.

 وبلاگ اصفهان آن لاین در پرشین بلاگ

دیدار با دکتر علی بلوکباشی

$
0
0

علی بلوک باشی نویسنده، پژوهشگر، مترجم، مردم شناس، قوم نگار، عکاس، ویراستار، مولف، کتاب شناس، مدرس و محقق ایرانی به سال 1314 چشم به جهان گشود.

دانشنامه کارشناسی ارشد خود را در رشته زبان شناسی همگانی و زبان های باستانی از دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران دریافت کرد. آن گاه به سال 1349 به انگلستان سفر کرد و در دانشگاه آکسفورد به تحصیل انسان شناسی اجتماعی پرداخت.

پژوهش در زمینه مسائل مربوط به مردم نگاری و فرهنگ عامه ایران و مطالعه و بررسی ساخت های اجتماعی، اقتصادی، هنری و فرهنگی و نظام های ایمانی و عقیدتی در جامعه های شهری و ایلی عشایری از فعالیت های او بوده است.

وی در دانشگاه های تهران، الزهرا و آزاد اسلامی مباحثی از مردم شناسی عمومی، فرهنگ عامه ایران، هنرهای نمایشی و شخصیت شناسی را تدریس کرده است.

بلوکباشی در کنگره ها و همایش های علمی و فرهنگی در داخل ایران و خارج از کشور مانند ونکوور کانادا، مسکو، لنینگراد، لندن و واشنگتن دی. سی امریکا شرکت جسته و مقالاتی ارائه داده است.

او تا پیش از انقلاب مدیر بخش مطالعات و تحقیقات شهری، معاون پژوهشی مرکز مردم شناسی ایران و سردبیر فصل نامه مردم شناسی و فرهنگ عامه ایران بود. اکنون عضو شورای عالی علمی دائره المعارف بزرگ اسلامی و مدیر بخش مردم شناسی دفتر پژوهش های فرهنگی، عضو شورای اجرایی فرهنگنامه کودکان و نوجوانان، عضو فرهنگستان ادب فارسی و همکار بخش انسان شناسی انجمن جامعه شناسی ایران است.

وی از پایه گذاران اصلی انسان شناسی ایران و از پرتلاش ترین پژوهشگران در زمینه مطالعات مردم شناسی به شمار می آید.

 

از آثار او است:

ترجمه کتاب تاریخ انسان شناسی از آغاز تا امروز اثر توماس هیلنداریکسن و فین سپورت نپلسن.

در فرهنگ خود زیستن و به فرهنگ دیگری نگریستن.

مقاله ها در مجموعه ها و مجلات علمی تخصصی داخل و خارجی و دائره المعارف بزرگ اسلامی، دانشنامه جهان اسلام، ایرانیکا و فرهنگنامه کودکان و نوجوانان.

پژوهشی در تعزیه و تعزیه خوانی، از آغاز تا پایان دوره قاجار در تهران، عنایت الله شهیدی، با همکاری و ویرایش و نظارت علمی علی بلوکباشی، 1380، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی، کمیسیون ملی یونسکو در ایران، 838 ص.

پژوهشی در موسیقی و سازهای موسیقی در تشکیلات نظامی دوره قاجاریه، با همکاری یحیی شهیدی، 1381، تهران: دفتر پژوهش های فرهنگی، 270 ص.

تصاویری از ایران (سفر کلنل ف. کلمباری به دربار شاه ایران) 1249 تا 1265 هجری قمری، نوشته لین تورنتن، ترجمه مینا نوایی، با مقدمه و زیرنظر علی بلوکباشی، 1374، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی، 108 ص.

جامعه ایلی در ایران، 1381، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی، 120 ص.

جزیره قشم: صدف ناشکافته خلیج فارس، تهران: دفتر پژوهش های فرهنگی از مجموعه از ایران چه می دانم؟، 1379، 102 ص / چاپ سوم زمستان 1380.

«نظری به ادبیات عامه ایران»، مقدمه بر چیستان نامه دزفولی، محمدعلی امام (اهوازی)، 1379، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی، 152 ص.

فرهنگ عامه سال چهارم آموزش متوسطه عمومی فرهنگ و ادب، 1356، تهران: وزارت آموزش و پرورش، 254 ص.

قالی شویان: مناسک نمادین قالی شویی در مشهد اردهال، 1379، تهران: دفتر پژوهش های فرهنگی، 103 ص / چاپ دوم و سوم 1380.

قهوه خانه های ایران، 1375، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی: شرکت توسعه فضاهای فرهنگی، 194 + 14 ص از مجموعه پژوهشهای مردم شناسی.

کتاب شناسی فرهنگ عامه و مردم شناسی ایران، با همکاری محمود زمانی، 1350، تهران: موسسه فرهنگی منطقه ای، 85 + 172 ص. بخش نخست فهرست کتاب ها. بخش دوم فهرست مقاله ها.

نخل گردانی: نمایش تمثیلی از جاودانگی حیات شهیدان، 1380، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی، 117 ص.

نقد و نظر: معرفی و نقد آثاری در ادبیات مردم شناسی، 1377، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی، 239 ص.

نوروز: جشن نوزایی آفرینش، 1380، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی، 119 ص / چاپ دوم پاییز 1380 / چاپ سوم 1381.

تهیه دو فیلم بلند مردم نگاری:

دراویش قادری با همکاری آندره سینگر، مردم شناس انگلیسی، در واحد فیلم های مردم نگاری گرانادای انگلستان، با دو متن انگلیسی و فارسی.

قالی شویان، با همکاری مرکز مردم شناسی ایران، با متن فارسی.

 

 

 

 وبلاگ اصفهان آن لاین در پرشین بلاگ

نقد هیچ از فیلمهای عبدالرضا کاهانی

$
0
0

طراح صحنه و لباس، تهیه کننده و کارگردان: عبد الرضا کاهانی

فیلم نامه: حسین مهکام و عبدلرضا کاهانی

موسیقی: کارن همایونفر

برنامه ریز: مهران احمدی

تدوین: شیما منفرد همسر کارگردان.

بازی گران:

مهدی هاشمی در نقش نادر سیاهدره ای

مرضیه برومند در نقش عمه نادر

نیره فراهانی در نقش عفت همسر نادر

باران کوثری در نقش یکتا همسر عادل

احمد مهران فر در نقش عادل همسر یکتا

نگار جواهریان در نقش لیلا نامزد نیما

صابر ابر در نقش نیما نامزد لیلا

مهران احمدی در نقش بیک همسر محترم و پسر بزرگ عفت

پانته آ بهرام در نقش محترم همسر بیک

1388

نادر مردی پرخور است. هیچ کس حاضر به نگاه داری او نیست. در رستوران کار می کرده ولی چیزی برای مشتریان باقی نمی گذاشته است. کمک نگهبانان بیمارستان می کند ولی چون می خوابد، از آن جا نیز بیرونش می اندازند. عمه اش دلاکی به نام عفت دارد. عمه نادر حاضر می شود به او ماهی چهارصدهزار تومان به او بدهد، به شرطی که عفت را به همسری برگزیند و به خانه او برود.

نادر به خانه عفت می رود، جایی که چندین خانواده شهرستانی و پایین شهری در کنار یکدیگر زندگی می کنند.

ازجمله این ها لیلا و نامزدش نیما، یکتا و همسرش عادل، محترم و همسرش بیک پسر بزرگ عفت است که با وانتش اثاثیه جا به جا می کند. او آن قدر سر زنش داد زده که لکنت زبان پیدا کرده است.

نادر تمام چیزها را می خورد. حتی پنجاه ساندویچی را که عادل باید ببرد و در ورزشگاه بفروشد. از سوی دیگر متوجه می شوند که او را از بیمارستان بیرون انداخته اند و درآمدی ندارد.

به این ترتیب نادر را بیرون می اندازند. نادر می گوید: من هم از دست خودم خسته شده ام و این تنها جایی است که او می نالد. مدتی بعد به آن ها خبر می دهند که نادر در بیمارستان بستری شده است چون بدنش هر شش ماه یک بار کلیه اضافی تولید می کند. این جا مقطع حساسی است، برای این که فیلم تخیلی نشود پزشک می گوید: خیلی ها هستند که دو تا قلب دارند و...

این جا است که فصل دوم فیلم آغاز می شود. پول کلیه چیزی نیست که کسی از آن بگذرد. بنابراین آن ها دوباره به نادر رو می کنند. عمه نادر نیز باز به دنبالش می آید ولی نادر همین خانه عفت را دوست دارد.

ورود پول به این خانواده فقیر، درد سر ساز است، توقع ها بالا می رود و خواسته ها بیشتر می شود. دیگر کسی سر کار نمی رود و آرامش از خانه آن ها رخت بر می بندد. آن ها دلشان یک خانه جدید می خواهند. لیلا با نامزدش نیما به هم می زند. نادر هم حاضر نیست پول زیادی خرج کند. از همین که می خورد و جایی دارد و زنی گرفته است و دور هم هستند خوشش می آید.

او کلیه اش را به آشناها بیش از قیمت معمول می فروشد. مصاحبه تلویزیونی او بر شهرتش می افزاید و مشری های خوبی می یابد.

بیک، زن دومی می گیرد و به همین خاطر محترم قهر می کند و می رود.

یکتا همسر عادل استعدادی در فوتبال داشته ولی به خواست عادل خانه نشین شده است. خود عادل نیز تنها فروشنده بوق و پرچم و ساندویچ در استادیوم است. یکتا حامله است ولی می خواهد بچه را مثل بچه قبلی بندازد. عادل دلش بچه می خواهد ولی پولی ندارد و سرانجام یکتا خودکشی می کند. این سرانجام تلخ خانواده‏اى است که در امروز زندگى مى‏کند ولى هنوز رسم و رسومات کهن را با خود دارد. عادل خان که آخرین مدل ریش را روى صورتش اجرا مى‏کند، همچون مردان غیرتى قدیم حاضر نیست همسرش را در لباس یک فوتبالیست ببیند.

هیچ تکمیل کننده بیست فیلم پیشین کاهانی است. با این همه سیاهی که در هیچ موج می زند، گاهی از خنده روده بر می شویم. به ویژه بازی مرضیه برومند در آن جا که غده هیپوفیز را هیپوفیوز تلفظ می کند بسیار شیرین است.

هیچ می خواهد از ازنده بودن انسان ها بگوید، آدم هایی که فقر تنها دردشان نیست و پول نه تنها درمانشان نمی کند که به کلی از هم فرو می پاشدشان.

بیشتر فیلم در خانه می گذرد، خانه ای که جزییات و ریزه کاری ها بسیاری برای فضاسازی آن رعایت شده است تا زندگی یک خانواده کم درآمد را برای بیننده ترسیم کند.

 وبلاگ اصفهان آن لاین در پرشین بلاگ

 

Viewing all 464 articles
Browse latest View live