علی حاتمی با بروز انقلاب، طرح فیلمنامه هزاردستان را عوض کرد و آن گاه که روی کاغذ آمد دچار سانسور شد، در این مرحله، نه بار فیلم نامه هزاردستان تعویض شد. با توجه به تاریخ کمیته مجازات، می توان حدس زد که یکی از موارد ترورهای رضا تفنگ چی، ترور یکی از آخوندهای درباری بوده است.
اشتباه های هزاردستان:
متین السلطنه یک بار، نجم السلطنه خطاب می شود.
اعراب کلمات در خطبه آقاسیدابراهیم برای سربازها نادرست است.
دارویی که دستور داده بودید را تزریق شد جمله ای ادبی نیست و با دیگر دیالوگ های زیبای سریال همخوانی ندارد.
گلوله به قلب راست اسماعیل خان می خورد!
کلا چون صدابرداری هم زمان و در صحنه انجام نگرفته، و توأم شدن آن با موسیقی، بعضی از دیالوگ ها را نامفهوم و یا دیرفهم کرده است.
اعلام هزار دستان:
انجمن یا کمیته مجازات که در 1335 قمری پایه گذاری شد؛
امین اقدس (عروسِ خان) که قطعه ای از طلاهای سرقت شده در گالری قازاریان متعلق به او بود؛
مفتش شش انگشتی که شعبان را می کشد، و خود به دست یکی از شاگردان شعبان به قتل می رسد؛
متین السلطنه (سردبیر یومیه عصر جدید)؛
آکاووس (عرق فروش محله)؛
رضا تفنگ چی (میرزا رضا خوش نویس) که اسماعیل خان و متین السلطنه را ترور می کند، او به زندگی عادی می پردازد، پس از مدتی دوباره به دنبال قتل هزاردستان می افتد اما او را نمی شناسد، وقتی که او را شناسایی می کند که هزاردستان از وی می خواهد تا خاطرات آن سال ها را خوش نویسی کند، هزاردستان به رضا برای خطاطی نیاز دارد و رضا نیز برای وقوف به اسرار پنهان نمی تواند در قتل او پیش دستی کند تا سرانجام خود رضا به دست سرمستخدم گراند هتل و امین حضور خان کشته می شود؛
شاه زاده معیرالدوله؛
اسماعیل خان (رییس انبار غله)؛
ابوالفتح صحاف که رابط رضا تفنگ چی با انجمن است، وی که آذری زبان است، در زندان به دست شعبان کشته می شود؛
آقاسیدابراهیم؛
قمربانو جلال الملکی (همسر رضا تفنگ چی)؛
خان بابا (خان مظفر / خان حاکم / پیر اعظم / رییس بنیاد مظفر / مسافر اتاق 113، صاحب مطبعه مظفر، نویسنده کتاب هزاردستان یا مظفرنامه که در 1320 تا 1322 تحریر می شود تا در صدمین سال تولد خان مظفر به چاپ رسد، و انتشار یابد)؛
استاد گلبهار؛
عمو نشاط (مأمور آمار)؛
کفیل تأمینات؛
سرکار رجبی؛
قازاریان صاحب طلافروشی که به امر کفیل نظمیه توسط مفتش سرقت شد، و قازاریان را دیوانه کرد، او سرقت را شایعه می پنداشت، می گفت که تعمیرات دارم و به این خاطر تعطیل کرده ام، و اهل و عیالش را از دست داد؛
کفیل نظمیه (ظاهرا سرپاس مختاری)؛
دکتر موسی خان فیض؛
مش موسی (آدم معیرالدوله)؛
غلام عمه (قاتل مفتش که به دار آویخته می شود)؛
جلال الملک (پدرزن رضا تفنگ چی)؛
میرزا هدی استاد خوش نویسی میرزا رضا در مشهد که به اتفاق جلال الملک به دست قزاق ها به دار آویخته شدند؛
سیدمرتضی سماور ساز که مرید آقاسیدابراهیم است؛
شعبان استخوانی که عضو کمیته است و قاتل کفیل تأمینات، او به دست مفتش به جرم پخش مواد مخدر به قتل می رسد.
جملات موثر:
کفیل شعبه تامینات در بازجویی در کله پزی: جماعت خواب، اجتماع خواب زده جامعه چرتی چه ملتی
مرغ سخن گوی خانه آکاووس.