Quantcast
Channel: شارژ ایرانسل و رایتل
Viewing all articles
Browse latest Browse all 464

فریدون جیرانی

$
0
0

فریدون جیرانی منتقد، نویسنده و کارگردان سینما، مجری تلویزیون و بازیگر تئاتر ایران به سال 1330 در بردسکن خراسان چشم به جهان گشود.

دیپلم تجربی گرفت ولی از دنیای هنر سردرآورد. به سال 1351 در نمایش عصمت بازی کرد و به فعالیت در سینمای آزاد مشهد سرگرم شد.

من با چراغ، مشهد دیداری دیگر و خاطرات یک خبرنگار ازجمله فیلم های کوتاهی بودند که در آن ها دستیار کارگردانی را برعهده داشت.

جیرانی از سال 1360 با پرداخت فیلمنامه پائیزان برای رسول صدرعاملی وارد سینمای حرفه ای شد. در همین سال فیلمنامه آفتابنشینها را برای مهدی صباغ زاده نگاشت و دستیار کارگردانی همین فیلم را هم بر عهده داشت.

آفتاب نشین ها فیلم به مبارزه نابرابر میان روستاییان و اربابان می پرداخت و تقسیم اراضی را به نقد می کشید.

جیرانی به سال 1361 فیلمنامه رهایی را برای رسول صدر عاملی نگاشت که درباره دفاع مقدس بود. رزمنده ای با از دست دادن یک پا دچار کشمکش با خود شده بود و از ازدواج با دختر دایی اش سرباز می زد.

رزمنده دنبال یک سرباز عراقی است، اسیر عراقی در مقام دفاع از سربازان ایرانی برمی آید، و با حضور خود به کشمکش درونی رزمنده خاتمه می دهد.

او به سال 1362 فیلمنامه سناتور را برای مهدی صباغ زاده نوشت و خود دستیاری کارگردان را برعهده گرفت. فیلمی سیاسی زیر تاثیر نمونه های خارجی که به افشای فساد درونی رژیم سابق می پرداخت.

جیرانی در همان سال فیلم نامه پرونده را برای صباغزاده نگاشت که از رابطه ارباب رعیتی در گذشته می گفت.

فیلمنامه گلهای داودی را جیرانی به سال 1363 برای صدر عاملی نگاشت که توفیق زیادی پیدا کرد و اثری پرفروش شد.

به سال 1365 مشاور اکبر صادقی در کارگردانی فیلم دبیرتان بود.

او فیلمنامه نرگس را به سال 1370 برای رخشان ینی اعتماد نگاشت که نامزد جایزه بهترین فیلم نامه از جشنواره فجر شد. در همین سال مجری طرح پوتین به کارگردانی عبدالله باکیده بود.

آن گاه به سال 1373 فیلمنامه در کمال خونسردی را برای سیامک شایقی به رشته تحریر کشید.

گمشده، تصویر آخر اثر مهدی صباغ زاده و اشک و لبخند اثر شاپور قریب، فیلمنامه هایی هستند که او برای دیگران نوشت.

هم چنین اصغر هاشمی کاشانی فیلم نامه های او را یکی پس از دیگری کارگردانی کرد: زیر بامهای شهر، در آرزوی ازدواج و دو همسفر.

او طرح فیلمهای شب حادثه اثر سیروس الوند و زاگرس اثر محمدعلی نجفی و پرداخت نهایی گریز اثر ناصر مهدی پور را نیز بر عهده داشت.

در همه اینها مسائل خانوادگی با نیم نگاهی به اجتماع دیده می شود.

او به سال 1370 سردبیر مجله سینما شد و تا خردادماه سال 1384 این سمت را برعهده گرفت.

جیرانی به سال 1366 فیلم صعود را با تهیه کنندگی رسول صدر عاملی ساخت. او که خود فیلمنامه نویسی پرکار بود، فیلمنامه علی صمیمی راد و مسعود میمی را تبدیل به فیلم کرد. شادروان فرهنگ مهرپرور هنرپیشه قدیمی رادیو در این فیلم حضور یافت و نخستین نقش سینمایی وی رقم خورد.

صعود ماجرای کوهنوردانی بود که می خواستند دیواره علم کوه در تخت سلیمان را فتح کنند. صعود مورد توجه مردم و منتقدان قرار نگرفت ولی هنوز هم تنها فیلمی است که در سینمای ایران درباره ورزش کوهنوردی دیده ام.

قرمز دومین اثر جیرانی بود که سال 1377 عرضه شد. قرمز به بیماری روانی می پرداخت که عاشق است ولی تعصب دارد و معشوق خود را شکنجه می دهد. این فیلم پرداخت بسیار خوبی داشت و از مضمونی جدید برخوردار بود. همچنین بازی خوب بازیگرانی که هنوز چهره و بازیشان تکراری نشده بود به فیلم قوت زیادی داد؛ هدیه تهرانی بازی بسیار خوبی ارائه داد و محمدرضا فروتن که خود دانش اموخته رشته روان شناسی بالینی بود از عهده نقش یک روانی، نیکو برآمد. مردم نیز از این فیلم استقبال خوبی کردند.

از این پس مولفه مشترک آثار جیرانی به تصویر کشیدن عشق هایی شد که به جنون می انجامید و خونریزی و قتل و مرگ نقطه پایان آن ها بود.

جیرانی آب و آتش را به سال 1379 ساخت. لیلا حاتمی در کاراکتر یک زن خیابانی ظاهر شد که به نویسندگی و شاعری علاقه داشت. آتیلا پسیانی نقش شوهری سختگیر را داشت که زنش را آن قدر می زد تا بمیرد. پرویز پرستویی نقش نویسنده ای را بر عهده داشت که در موقعیتی ناخواسته قرار می گرفت و وارد معاشقه ای عجیب و غریب می شد.

جیرانی تا همین جا و با دو فیلم قرمز و آب و آتش نشان داد که دوست ندارد یک قصه ساده را دنبال کند و به دنبال روایت های غیر خطی است. تماشاچی هم می دید چیزی را بر پرده سینما می بیند که تا حال سابقه نداشته است. او خشونت و جنایتی که می دید پذیرفتنی بود و هرچند تلخ ولی برایش کشش داشت.

جیرانی به سال 1380 شام آخر را ساخت که عشقی نافرجام و یک مثلث عشقی وحشتناک را تصویر می کرد. دانشجویی عاشق استادش می شود در حالی که سن و سال او به دختر استاد می خورد و دختر استاد نیز در پی او بود.

استاد از این عشق باخبر نبود و هنگامی که باخبر شد آن را نمی پذیرفت و وقتی که خواست درباره آن بیندیشد، به دست دخترش به قتل رسید. او استاد دانشکده معماری بود. پسر عاشق و دخترش نیز در همین رشته تحصیل می کردند و برای انجام طرح خود به نایین می رفتند. گشت و گذار میان آثار معماری گذشته، به خوبی رویارویی سنت و تجدد را به بیننده می نمایاند، و سرانجام مناسبات سنتی مانع از ادامه حیات او می شد.

جیرانی فیلم صورتی را به سال 1381 کارگردانی کرد. صورتی وجه اشتراک های زیادی با آثار پیشین او داشت و باز مثلث عشق به چشم می خورد اما اثری کمدی بود که با نیشخند به روابط زنان و مردان در جامعه مدرن می پرداخت. جیرانی برای این فیلم نامزد دریافت سیمرغ بلورین و تندیس زرین بهترین فیلم نامه و بهترین کارگردانی از جشنواره فیلم فجر شد.

اثر بعدی جیرانی به سال 1383 سالاد فصل بود که شباهت هایی به سرگیجه آلفرد هیچکاک داشت. لیلا حاتمی با آن معصومیت ظاهری اش قربانی می شد. توطئه ها زیاد بودند و هر از چندی روند قصه را عوض می کردند تا تماشاچی نتواند پایان فیلم را حدس بزند، ولی تماشاگر جذب نمی شد و بلکه با سردرگمی به تماشای فیلم ادامه می داد. جنایت و خشونت زیاد بود ولی بیننده، ماجرای فیلم را ساختگی و باورنکردنی تصور می کرد و گاه نیز خنده اش می گرفت.

جیرانی ستاره ها را به سال 1384 کلید زد تا در سه اپیزود ارائه شود: هدیه تهرانی، نیکی کریمی و عباس کیارستمی. ولی بعد آن را به سه فیلم مستقل تبدیل کرد و نام آن ها را نیز تغییر داد. ستارگان زن سینمای ایران در سه موقعیت مختلف، محور این سه فیلم قرار گرفتند:

پیش از شهرت و تلاش برای ورود به سینما؛

اوج شهرت؛

دوران گمنامی و بازنشستگی.

این سه فیلم، با موضوعی که داشتند هیچ کدام نتوانستند بیننده زیادی داشته باشند.

ستاره ها (جلد 1: ستاره می شود) از دختر جوانی می گوید که آرزو دارد ستاره شود. پدر معلول دختر یعنی عزت الله انتظامی زمانی هنرپیشه تئاتر بوده است و اکنون قصد دارد نقشی کوچک در فیلمی بازی کند که مورد پذیرش کارگردان یعنی رضا رویگری قرار نمی گیرد.

رویاروی نسل دیروز و امروز در سینما و عشقی که میان نسلهای قدیم سینما رخ داده و عشقی که اکنون روی می دهد، به فیلم لطفی داده است که آن را از جلدهای دوم و سوم جدا می کند.

ستاره ها (جلد 2: ستاره است) فیلم در فیلم است و زندگی یک ستاره مشهور سینما را به تصویر می کشد که می خواهد در نقش های متفاوت ظاهر شود ولی فیزیک و ظاهر او اجازه نمی دهد. مردم عادی با دیدن این فیلم به حال هنرپیشه ها می خندند و به سیاهی، تلخی و پوچی کار سینما آگاه می شوند.

ستاره ها (جلد 3: ستاره بود) به زندگی یک ستاره زن سابق سینما می پردازد که پس از مرگش کسی او را به یاد نمی آورد. فیلم کشش و حرکت ندارد و خسته کننده است. به ویژه مخاطب عام به هیچ صورت نمی تواند با فیلم ارتباط برقرار کند.

پارک وی کار جیرانی در سال 1385 بود. این فیلم گوشه چشمی به شاینینگ یا درخشش اثر استنلی کوبریک دارد. بازهم عشقی غیر معمول که به خون و خون ریزی می انجامد و جیرانی بیشتر از همیشه وارد روان شناسی می شود.

جیرانی در سال های بعد کم کار شد و برنامه هفت را در تلویزیون اجرا و تهیه کرد. برنامه ای که به پشت پرده سینمای ایران می پردازد و بنابراین هر از چندی مساله ساز می شود. استفاده این برنامه از مسعود فراستی منتقد آتشین نیز در دامن زدن به اخلاف ها بی تاثیر نبود.

جیرانی به سال 1388 پازل را کارگردانی کرد.

پس از این کارگردانی من مادر هستم را به انجام رساند.

قصه پریا روایتی عاشقانه از پریای قصه ها محصول سال 1389 آخرین اثری است که به کارگردانی او دیده ام.

 

 اصفهان آن لاین


Viewing all articles
Browse latest Browse all 464

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>