Quantcast
Channel: شارژ ایرانسل و رایتل
Viewing all articles
Browse latest Browse all 464

زمانی برای دوست داشتن

$
0
0

کارگردان و بازنویس فیلم نامه: ابراهیم فروزش

فیلم نامه: حسن لعلی

بازی گران:

محسن طنابنده در نقش محسن امیری

نگین صدق گویا در نقش پری امیری

بهناز جعفری در نقش معلم

علی رضا مظفری در نقش مجید

عاطفی

1389

 

محسن روی شناوری در خلیج فارس است که نامه ای به دستش می رسد. رسیدگی زیاد به بچه هایش باعث غیبت های زیاد شده است و حال اخراجش کرده اند. سرانجام وی کارش را با حقوق کم تر در تهران ادامه می دهد. او دو فرزند دارد یکی بابک و دیگری افشین. بابک و افشین را می بینیم که در پارک می شلند و بازی می کنند. بازی آن ها مایه خنده و تمسخر بچه ها می شود. بایک معلول جسمی است و افشین برادر کوچک تر نیز تمام حرکات او را تقلید می کند.

بابک هیچ وسیله ای برای بازی ندارد و چون به سراغ اسباب بازی های برادر می رود با افشین درگیر می شوند.

پدر کم آورده است ولی همسرش بابک را هم دوست دارد. محسن می گوید: بابک مال تو افشین مال من!

قصد دارند بابک را به نزد خویشاوندر یدر شمال بفرستند ولی او نمی خواهد بابک را به تبعید ببرد.

محسن تصمیم می گیرد بابک را به آسایشگاه معلولین بسپارد و سرانجام با این که همسرش پری مخالف است چنین می کند.

هنگامی که پری با خبر می شود به آسایشگاه می روند و وی را که هنوز روی نیمکت نشسته است به خانه باز می گردانند.

 

حال چندین سال گذشته است. افشین بسیار لوس شده. به پدر و مادر فرمان می دهد و صف و نوبت حالی اش نیست. روز تولد او است، بچه ها چشم می گذارند و هرکس در جایی پنهان می شود. مجید به اتاقی وارد می شود و با شخصی به نام بابک را می بیند که در اتاقی زندانی شده است.

در واقع آن ها نمی خواهند کسی بداند افشین برادری این چنین دارد تا تحقیر نشود. به نظر آن ها بابک هرچه کم تر در جامعه حاضر شود کم تر ضربه می خورد.

افشین به مدرسه می رود ولی نه درس حاضر می کند و نه تکالیفش را انجام می دهد. مجید هم کلاسش به خانه می رود، به او درس می دهد و مشق هایش رابرایش می نویسد.

مجید به بابک هم درس می دهد. بابک دوست دارد مدرسه را ببیند. مجید یک روز به بهانه جاگذاشتن دفتر مشقش به دنبال او می رود و وی را به مدرسه راهنمایی می کند. افشین با دیدن بابک خشمگین می شود. بابک می گوید که من برادر افشین نیستم ولی به هرحال نام خانوادگی آن ها یکی است.

افشین فریاد می کشد: من داداش ندارم.

مجید، بابک را به خانه می رساند.

افشین هم به خانه باز می گردد. مادرشان هم سر می رسد. از بابک می پرسد چطوری رفته بودی تو که جایی را بلد نیستی. او می گیود خودم رفتم و مجید را لو نمی دهد.

بچه ها که نقطه ضعف افشین را فهمیده اند شکلک بابک را در می آورند و او را عصبانی می کنند.

روزی که مجید باز می خواهد به سراغ بابک برود. در اتاقش را بسته می بیند و بعد پدر و مادر که کمین کرده اند سر می رسند و مجید را دستگیر می کنند!. افشین دست به دامان خانم معلم می شود.

معلم با پدر و مادر وارد گفت و گو می شود و از این می گوید که بیزاری یک بیماری است.

اما آن ها نرم نمی شوند. پری می گوید ما دیگر بچه دار نمی شویم و افشین تنها بچه سالم ما است که نباید فدای بابک بشود.

به نظرم این یکی از دیالوگ های زائد فیلم باشد.

معلم تهدید می کند که این یک نوع کودک آزاری است که اگر خبر دهد جرم به شمار می رود.

مجید بیرون خانه در سرما ایستاده است و ناگهان چراغ اتاق بابک روشن می شود. این نشان می دهد که اجازه داده اند معلم با بابک دیدار کند.

این جا جایی است که فیلم می توانست تمام شود.

معلم به  خانه آن ها می رود به بابک درس می دهد و درس ها را با افشین دوره می کند. بابک پیشرفت خوبی دارد. به اداره آموزش و پرورش گزارش می دهند که او به دلیل ضعف جسمی توان شرکت در کلاس را نداشته است. از او چهار سال دبستان را امتحان می گیرند و قبول می شود.

بابک از این پس می تواند به مدرسه برود ولی افشین بازهم حاضر به تحمل او نیست و تهدید می کند که اگر باباک بیاید به مدرسه نمی رود. یک روز که پدر دارد با افشین ریاضی کار می کند و او حالی اش نمی شود بابک مساله او را به او یاد می دهد. مادر افشین برای نخستین بار روی سر بابک دست می کشد.

افشین را در کوچه کتک می زنند، بابک به یاری او می رود و به جای او کتک می خورد.

سرانجام افشین تسلیم می شود. در یک روز برفی افشین را می بینیم که دست بابک را گرفته است و دارند به دبستان می روند.

داستان فیلم چندان تازه و جذاب نیست ولی کارگردان محترم که سابقه کار با کودکان و نوجوانان را دارد بسیار بسیار زحمت کشیده است. پیدا است فیلمی که قهرمان های آن ها بچه ها باشند چه مشکلاتی دارد و آقای فروزش در سن بالای هفتاد سال چقدر برای دست یابی به نتیجه مورد نظر کوشیده است. ارائه یک شخصیت لوس از افشین و سپس تسلیم او یکی از تلاش های کارگردان به شمار می رود که به خوبی نتیجه داده است.

ولی مردم ما از فیلمی احساسی که چنین اشک آور باشند استقبال نمی کنند.

 

 

 اصفهان آن لاین


Viewing all articles
Browse latest Browse all 464

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>