علی درخشی کاریکاتوریست، طنزپرداز، کارتونیست، انیماتور، طراح، تصویرگر، گرافیست و هنرمند ایرانی به سال 1355 در تهران چشم به جهان گشود.
در آن فضای بی رمق و خاکستری و جنگ زده با کتاب های تن تن به دنیای رنگ و هیجان پای گذاشت.
کاریکاتورهای جواد علی زاده وی را هول داد و به یکی از اصلی ترین منابع الهام تبدیل شد به گونه ای که بعدها گفت: دو سبک وجود دارد، سبک جواد علی زاده و غیر علی زاده.
از کاریکاتوریست های ترک نیز تاثیر بسیار گرفت. پس از این با آثار علی جهانشاهی آشنا شد و دریافت که می توان به جز غول تورم، شیری را در غاری کشید که دارد تزریق می کند.
فعالیت هنری خود را از سال 1369 با طراحی کاریکاتور و طنزنویسی آغاز کرد.
رشته گرافیک را در دانشگاه آزاد اسلامی پی گرفت و کاریکاتورهای خود را در مجله طنز و کاریکاتور به چاپ سپرد.
وی در جشنواره های ملی و بین المللی ازجمله پنجمین دوسالانه کاریکاتور تهران حضور داشت و جوایزی را به دست آورد.
هم چنین در مسابقه اینترنتی بین المللی فوت نت عضو هیات داوران بود.
پس از این، شرکت سیاره نارنگی را پایه گذاری کرد که سی انیماتور در آن به فعالیت پرداختند.
انیمیشین قند عسل یکی از آثار درخشی است.
انیمیشین دنباله دار حیات وحش ساخته او توانست جوایزی را از جشنواره آیاک چین و هفتمین جشنواره پویانمایی به چنگ آورد.
از او می پرسم: چه شد که به فکر ساخت حیات وحش افتادی؟ متن این انیمیشین ها چگونه به ذهنت می رسد؟
از کودکی به دنیای حیوانات علاقه داشتم، من اگر چند بار به دنیا بیایم یک بارش را حتما زیست شناسی می خوانم. خودم را شاخه ای از حیوانات می دانم، ما ذهنمان به گونه ای شده که می تواند استدلال کند، رفتارهای ساده شده ما در حیوانات دیده می شود. من همیشه یک حیوان در خانه نگه داری می کنم، سگ، طوطی و یا گربه. ناظر کیفی این پروژه نیز گربه خودم به نام کاموا بود که نامش را در تیتراژ می بینید!
حیات وحش قرار است سال آینده وارد شبکه خانگی بشود، هنوز هم آن را کار موفقی می دانی؟
کار مال سال 1388 است. آن زمان هیجان زیادی داشتم. حالا آن را کار موفقی نمی دانم، ریتم کند است، ما کمی کش دارش کردیم که پول کرایه راه بچه ها در بیاید. در این کار توانستم بسیاری از آرزوهای خودم را که از زمان کودکی در سر داشتم تحقق بخشم. من در کارم آزاد بودم بنابراین همکارانم را نیز آزاد گذاشتم. محمدرضا علیمردانی گوینده بیشتر کارهای من است. حیات وحش را بر پایه کار او نگاشتم. او راه خود را می رود و بداهه گویی می کند. من معمولا آزادش می گذارم.
درخشی وابستگی به گذشته را سم کشنده ای می داند و بر این است که هنرمندان باید روی پای خود بایستند.
او می گوید:
من کاریکاتور را دوست دارم و تنها کاری که بلدم همین است، پس می کوشم آن را خوب انجام بدهم و هدفی برای آن بیابم تا مخاطب با آن درگیر شود البته هنوز به پختگی نرسیده ام.
ما نیروهایی که بتوانند کار مطبوعاتی انجام بدهند کم تر داریم. کاریکاتوریست ها نباید جنبه مطبوعاتی کاریکاتور را فراموش کنند، ما نوک تیز انتقاد را در مطبوعات داریم. نقد را باید کاریکاتوریست از دریچه مطبوعات به مسوولان القا کند، حالا بالعکس هم شده مسوولان، مردم را با کاریکاتور نصیحت می کنند، مثل این که مردم چرا این قدر ماشین بیرون می آورند و....
این که الآن کاریکاتور گل آقایی کم تر داریم نشان می دهد که کاریکاتور تزیینی شده، سفارشی و تبلیغی شده، مثل مسابقات بانک ها که همه تعریف و تمجید می کنند تا جایزه بگیرند. تعادل به هم خورده است.
مفاهیم کاریکاتور نباید با ادبیات کامل شود چون کاریکاتور شاخه ای از هنرهای تجسمی و بصری است.
المان های تصویری کاریکاتور محدود نیست، کاریکاتور را نباید همانند خوشنویسی محدود دید اول باید رودربایستی و ترس را کنار گذاشت و کار کرد.