حامد کمیلی بازیگر نام آور اصفهانی در این فیلم به صورت متفاوتی ظاهر شده و برای ایفای نقش خود روی حرکات و فن بیان بسیار کار کرده است.
منصور جوانی است که با دوستش بیژن در خانه ای مجردی به سر می برند. منصور شیشه گر، جوانی عاشق پیشه است که هر بار دل به دختری می بندد و تا مرز جنون می تازد. شغل منصور مکانیکی است ولی در کنار این، به کارهای خارق العاده علاقه مند است. روی او شرط می بندند و از این راه پول های خوبی به جیب می زند.
منصور را از مدرسه اخراج کرده اند. معلم ادبیات پرونده اش را گذاشته است لای بغلش و او عشق خلبانی دارد. ماکت هواپیما می سازد و دوستان به او کاپیتان می گویند.
منصور عاشق سارا می شود و با دوز و کلک خود را به او می چسباند. سارا دختری پولدار است ولی ناگهان ایران را ترک می کند. منصور در می یابد که او عاشقان بسیار زیادی دارد. منصور خالی بازی می کند ولی سارا هم خود از آن خالی بندها است.
این بار نیز منصور باخته است. در این میان منصور با خانم اکلیل وند آشنا می شود که معلم زبان فرانسه سارا بود. اکلیل وند و خواهرش گلناز دشمن عشق و عشق بازی هستند. آن دو زندگی را از روی جزوه می خوانند.
اکلیل وند دوست دارد داستان نویس شود ولی هرچه می نویسد مورد پسند استاد و دیگر منتقدان قرار نمی گیرد سرانجام تصمیم می گیرد زندگی منصور را در داستان بریزد. قصه او مورد تایید استاد قرار می گیرد چون در جمله جمله آن عشق موج می زند.
نتیجه کار کتابی است به نام مرگ بر عشق که به چاپ می رسد و با استقبال زیادی رو به رو می شود. پیرمردهای از کار افتاده در پارک، جوانان هنگام دوچرخه سواری و همه همه این کتاب را تهیه می کنند و همراه با قهرمان های آن می خندند، شاد می شوند و اشک شوق می ریزند.
بیژن دوست منصور ارتباطهای مشکوکی دارد او نیز چون منصور جای دیگری می ایستد. سرانجام منصور برای آزادی او می شتابد و پلیس مجبور به دخالت می شود. فیلم در این جا برای این که درگیر داستانی دیگر نشود به اختصار برگزار می شود ولی به هرحال روند فیلم را کند می کند. اگر این بخش ها را بازیگران قدیم مثلا کسی همچون فردین بازی می کرد آسیب دیدن و کتک خوردن و درگیری می توانست جذابیتی برای مخاطب داشته باشد. به هرحال منصور و بیژن آزاد می شوند و منصور استاد خانم اکلیل وند را می بیند. استاد کسی نیست جز همان معلم ادبیات که وی را اخراج کرده. استاد در آن روز خشمگین بوده و منصور نیز بی مزگی کرده ولی استاد در پی او گشته و هنوز آخرین انشای او را نگاه داشته است. منصور خود در قلبش نویسنده ای داشته که شکوفا نشده است.
هر قصه را چند گونه می توان روایت کرد و پایان این قصه، آغاز داستانی دیگر است، آن دو به قصه خودشان باز می گردند. آری منصور و اکلیل وند با یکدیگر پیمان زناشویی می بندند. منصور که با ضربان قلبش به پیش می رفت، مدتی تمام پروازها را ممنوع اعلام کرده بود و حال ناگهان یک فرود اضطراری در جزیره ای ناشناخته دارد.
فیلمبرداری در بعضی جاها دچار خطاهای بزرگی است. در عوض موسیقی فیلم گوشنواز است به ویژه در آن جا که منصور در خیالات خود پزشک جراح شده است موسیقی نمکینی به همراه تپش قلب به گوش می رسد. فیلم پرستوهای عاشق در مجموع اثری سرگرم کننده است که اگر سالیانی پیش ساخته می شد به یقین طرفداران بسیار زیادی می یافت.
خانم فریال بهزاد کارگردان گرگانی، فیلم خود را در اصفهان پرکرده است همان گونه که پیش از این مجموعه تلویزیونی آتش دل را در اصفهان و با هنرمندان اصفهانی ساخته بود.
پرستوهای عاشق یا به سوی آفتاب
کارگردان: فریال بهزاد
فیلم نامه:
غلامرضا گمرکی و بابک کاظمی
بازیگران:
حامد کمیلی در نقش منصور کاپیتان
آنا نعمتی در نقش اکلیل وند
نیوشا ضیغمی در نقش سارا
علی صادقی
مژگان مظفری
یوسف تیموری
1389
عاطفی، کمدی