محمدرضا غنیمتنژاد مجسمه ساز، نقاش، طراح، خوشنویس، شاعر، خطاط، مدرس و هنرمند ایرانی به سال 1342 در مهریز چشم به جهان گشود.
برای ادامه تحصیل رهسپار تهران شد. به سال 1373 لیسانس خود را در رشته نقاشی از دانشکده هنر و معماری تهران دریافت کرد و به تدریس هنر در مراکز آموزش عالی یزد سرگرم شد.
در سال های 1375 و 1377 برگزیده طراحی پوستر در مسابقات کشوری هفته معلم بود.
در سومین جشنواره هنرهای تجسمی کشور نیز مقام برتر را به دست آورد.
آثار نقاشی خط او به سال 1377 در نگارخانه آفتاب یزد به نمایش درآمد و در همین سال داور و عضو هیات انتخاب آثار جشنواره خوشنویسی رضوی بود.
پس از این به حجم سازی پرداخت.
وی به روش اسمبل کردن علاقه مند شد. در این روش با کنار هم چیدن و جفت کردن چیزهای دورریز، پیچ و مهره ها و قراضه های دوچرخه و ماشین، اشکال تازه ای آفرید.
به سال 1385 تجربیات خود در زمینه حجم را در نگارخانه آفتاب یزد ارائه کرد. آثار تازه او آذرماه 1386 در نگارخانه کوثر اصفهان به نمایش درآمد. با استقبالی که از کار او شد، در اردیبهشت ماه 1389 نمایشگاهی از حجم های فلزی تازه خود را در گنجینه فرهنگ و هنر یزد برگزار کرد.
هم اکنون نیز حجم های فلزی او میهمان گالری آرته اصفهان است.
وی درباره آثار خود چنین سروده است:
چهره هایی خسته
چهره های آهنی، چهره های خسته
چهره هایی گریه، چهره هایی خنده، چهره هایی عاشق، از وقایع مانده
گاه می بیند مرا، مات و حیرت زده و درمانده
از نگاه آنان یک دلی موج زند پاینده
تا سر سرو کشد همت بیننده
قصه مردمان در شبی طوفنده
با نگاهی یکسان، چهره های خسته
دلفریبند همه آهنان مرده، تا طلوع خورشید در سکوت جامانده
آه زیباست، ماسک های یکرنگ
در نگاهی ثابت، مصمم از آهن
بیم دارند از بزک و آرایش
ترس دارند از بلغ و ویرایش
رنگ ایام نباشد به رخ نازکشان هر لحظه
جور ایام نکند چشمشان را بسته
باز می دارند از خود، خودخواهی
چشم می سایند سرمه تنهایی
اصل خوب دیدن را آهنین می بینند
تا کدام آخر آهنین می مانند
صورتک ها یکرنگ جاودانه مانند
در نگاه آخر تا ابد می مانند.