بعدازظهر چهارشنبه برای شرکت در نشست انجمن فهرست نگاران نسخه های خطی راه قم را در پیش می گیرم. ساعتی پس از غروب می رسم. میهمان آیت الله شهرستانی داماد آیت الله العظمی سیستانی هستم.
پس از ساعتی استراحت و صرف شام دو دوست همشهری با کوله باری از کتاب سر می رسند: آقایان سیدمحمود نریمانی و مصطفی صادقی.
صبح به مرکز احیای میراث اسلامی می رویم. نشست به بزرگداشت آیت الله محقق شادروان سیدعبدالعزیز طباطبایی اختصاص دارد. همه آمده اند: آیت الله شهرستانی، علی اکبر مهدی پور، سیدجعفر حسینی اشکوری، سیدمحمدجواد حسینی اشکوری، سیدمحمدرضا حسینی اشکوری، سیدمحمدحسین حکیم، عبدالحسین طالعی، ناصر گلباز، احمد رحیمی ریسه، مجید غلامی جلیسه، مسعود غلامیه، یوسف بیگ باباپور، احسان عظیمی، محسن صادقی، سیدمحمد مجتهدی و سیدمهدی از مشهد، علی صدرایی خویی، هادی ربانی، علی اکبر زمانی نژاد، موسوی بروجردی، محمود ملکی تراکمه ای، محمد صحتی سردرودی و...
حجت الاسلام سیدصادق اشکوری به عنوان مجری پشت تریبون قرار می گیرد و پدرش استاد سیداحمد اشکوری را به سخنرانی فرامی خواند.
استاد اشکوری توضیحاتی درباره مرکز احیاء میراث اسلامی ارائه می دهد و خوش آمد می گوید.
سپس علی میرانصاری گزارشی از فعالیت های انجمن فهرست نگاران بیان می کند.
سخنران بعدی استاد عبدالله انوار است، پیرمردی هشتاد و هفت ساله که به شوق شرکت در این جلسه ناقابل ما رنج سفر را از تهران تا به این جا بر خود هموار کرده است.
این کتابدار خاک کتاب خورده از نسخه های خطی عبوس در گوشه قفسه نشسته می گوید و از این که با دیدن جوان ها شور و نشاطی دوباره به دست آورده است.
وی از آن زمان ها می گوید که می خواستند تمام نسخه های خطی کتابخانه ملی را در مسجدهای اطراف کتابخانه پخش کنند چون همانند استخوان های پوسیده ای بود و او در آن شرایط به تدوین فهرست نسخه های کتابخانه ملی همت گمارد. اندک اندک کج رفتاری و کج اندیشی به راست نگری تبدیل شد. در آن ایام سیدعبدالعزیز طباطبایی برای گرفتن نسخه ای به کتابخانه ملی آمد و آشنایی با او از این جا آغاز شد.
وی فقیهانی را به من معرفی کرد که آرای بکر فقهی داشتند، شم الفقاهه من بالا رفت و این گونه توانستم فهرست تحلیلی ارائه دهم.
پس از استاد انوار، سیدحسن آصف آگاه شعری را که درباره سیدعبدالعزیز طباطبایی سروده بود برایمان خواند:
حبذا ای نامدار دانش و علم و کتاب
آیت جاهت چه خوانم سوره ام الکتاب
آن گاه علامه سیدمحمدرضا حسینی جلالی سخنرانی خود را به زبان عربی ارائه کرد. وی سیدعبدالعزیز طباطبایی را نادرالمثال فی السخاء العلمی خواند.
سپس حجت الاسلام و المسلمین ابوالفضل حافظیان بابلی به ایراد سخن پرداخت. وی گفت: سیدعبدالعزیز مرجع تحقیق بود، سید علی محمد موحد ابطحی در تشییع او با صدای بلند می گریست. سیدعبدالعزیز عالم بود ولی اشرافیت علمی نداشت و همیشه در دسترس و پاسخ مشکلات بود. کلید منزل خود را به اهل تحقیق می داد، اطلاعات خود در رجال، تراجم و کتاب شناسی را در جهت استعلای مذهب به کار می گرفت، در عقیده و ادب و فرهنگ در خدمت مدرسه اهل بیت (ع) بود.
تا به مطلبی اطمینان پیدا نمی کرد آن را به قلم نمی آورد به همین خاطر نوشته های او به آسانی قابل ان قلت های طلبگی نیست.
او ثابت کرد کتاب شناسی ابزار کار است، ولی باید در یک یا چند موضوع تخصص داشت. همان گونه که فهرست نگاران درس خوانده، فهرست را از یک لیست بدون محتوا به یک منبع تحقیقی ارتقا دادند.
فکر و ذکرش پیرامون میراث شیعه بود. نقش او در تدوین الغدیر و الذریعه انکارناشدنی است ولی هیچ جا بیان نمی کرد، مقام ثبوتش بیش از مقام اثباتش بود.
یادداشت های خود او نیز در حد الغدیر و الذریعه بود ولی برای چاپ عجله نداشت تا شاهکار استادانش در سایه قرار نگیرد. مواضع تامل و اشتباه استادانش را برجسته نمی کرد.
پس از این، از دفتر سوم جنگ انجمن رونمایی شد و استاد سیداحمد اشکوری، عبدالله انوار، سیدمحمدرضا جلالی و ابوالفضل عرب زاده آن را به فرزندان سیدعبدالعزیز طباطبایی یعنی سیدجعفر، سیدعلی و سیدمحمد طباطبائی اهدا کردند.
جنگ انجمن فهرست نگاران نسخه های خطی، در دو بخش مقالات مربوط به محقق طباطبایی و مقالات اهدا شده به محقق طباطبایی فراهم آمده است.
در بخش نخست این مطالب دیده می شود:
سال شمار حیات و آثار محقق طباطبایی از حسین دزفولی. رویدادهای زندگی، آثار مکتوب، استادان، اجازات، تلاش های علمی و فرهنگی، انتشار و انعکاس آثار مکتوب در زمان حیات ایشان و پس از آن.
مروری بر احوال و آثار محقق طباطبایی از عبدالحسین طالعی.
یادی از یار مهربان از محمد سمامی حائری. در بخشی از این مقال در توصیف نجف اشرف آمده است:
گرمای تابستان واقعا طاقت فرسا بود. بعضی از روزها من در کوچه می دیدم که کبوتر هنگام پرواز به زمین می افتاد و می مرد. هرساله چندین نفر در اثر گرما تلف می شدند... این یک نمونه بسیار کوچکی از وضعیت آب و هوای نجف بود؛ در مقابل یک دنیا معنویت و صفا و مودت و فضل و دانش در این شهر مقدس، نمایان و آشکار بود. به طور کلی بازاریان و کسبه آن قدر با طلاب و دانش پژوهان رفتارشان خوب و با اخلاص بود که مایه اعجاب و شگفتی می شد.
تصحیح مشیخه مناقب ابن شهر آشوب مازندرانی از سید محمد طباطبایی.
سید عبدالعزیز طباطبایی به روایت آیت الله مستجابی، از نگارنده.
بخش دوم مقالات اهدا شده به محقق طباطبایی:
فهرستنگار کیست؟ از سیداحمد حسینی اشکوری.
الصلاه الخمس تعبیری درست و دیرین از جویا جهانبخش.
نکاتی درباره کاربرد اطلاعات تاریخی در فهرست نویسی و تصحیح نسخه خطی: مطالعه موردی شهید ثانی، از محمدکاظم رحمتی.
ردیه ای چاپ نشده بر عقاید محمد بن عبدالوهاب از عبدالله بن سعید علوی الحضری، ترجمه محمدحسین رفیعی.
حواشی رجال نجاشی آیت الله العظمی سیدمحمدحسین طباطبایی بروجردی، تحقیق و تجرید از عبدالله غفرانی.
جواب سوال السلطان محمد خدابنده تصحیح عبدالله غفرانی.
یادداشت هایی بر فهارس نسخ خطی کتابخانه مجلس از ابوالفضل حافظیان بابلی.
به رسم دوستی، نقدی از سوی مصطفی درایتی بر جلد چهل و یکم فهرست مجلس از سیدصادق اشکوری است.
هندسه دست نوشته های قرآنی باستانی اولیه از آلن جرج، ترجمه نجمه باقریان و مریم احمدخانی.
کتاب شناسی آثار مکتوب فارسی و فارسی شده دانشمندان اهل تسنن درباره اهل بیت علیهم السلام از عبدالحسین طالعی. در مجموع سی صد و سی و نه عنوان کتاب و مقاله معرفی شده است.
فهرستواره نسخه های خطی کتابخانه عمده العلماء مولانا کلب حسین لکهنو، هندوستان به کوشش سیدصادق حسینی اشکوری. معرفی دویست و هفتاد و دو نسخه خطی از شبه قاره هند است.
فهرستواره نسخه های خطی خاندان شیخ جعفر شوشتری اهدایی به کتابخانه ملی ایران از حمید سلیم گندمی عضو هیات علمی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران.
فهرستواره نسخه های خطی عربی دانشگاه پرینستون از رودلف ماخ ترجمه علی علیزاده. یک هزار و شش صد و پانزده نسخه خطی معرفی شده است.
چند نسخه عربی در هیات و حساب و هندسه در کتابخانه دانشگاه براتسلاوا، اسلواکی ترجمه یوسف بیگ بابا پور.
فهرستواره نسخه های خطی کتابخانه مخبر دزفولی از سعید مخبر دزفولی به کوشش رمضان علی انتظاری.
کتابخانه تربیت تبریز و اولین فهرست چاپ شده آن به کوشش هادی هاشمیان. تاکنون پنج فهرست از کتابخانه تربیت به چاپ رسیده که نخستین آن ها به سال 1301 انتشار یافته است.
چند نسخه وقفی موجود در آکادمی علوم جمهوری آذربایجان از طاهره نور علی یئوا، ترجمه احمد رنجبری حیدرباغی.
جلد چهارم جنگ نیز به شادروان استاد ایرج افشار و جلد پنجم به استاد عبدالحسین حائری اختصاص خواهد داشت. خوشبختانه دفتر سوم جنگ، به لحاظ کمی و کیفی بهتر از دفترهای پیشین شده و در حاشیه نشست بعدی انجمن، هر سه دفتر جنگ نقد خواهند شد.
اما پس از رونمایی از جنگ، آیت الله سیداحمد اشکوری حاضران را به بازدید از مرکز احیاء میراث اسلامی فراخواندند:
زمانی دیدم که وسایل لازم برای تهیه عکس از روی نسخه های خطی فراهم نیست، بنابراین در اندیشه پایه گذاری کتابخانه ای فرورفتم که هم وسایل لازم را داشته باشد و هم اطلاع رسانی از موجودی خود انجام دهد. در این مرکز مقدار زیادی نسخه خطی، چاپ سنگی، سند، میکروفیش، میکروفیلم و شصت هزار کتاب چاپی گردآوری شده است. نیمی از کتاب های چاپی مرجع هستند. مرکز احیاء یکی از شش کتابخانه برتر کشور به شمار می رود.
در سالن پژوهگشران هیجده هزار منبع قرار می گیرد. هر محققی یک میز خواهد داشت به همراه یک دستگاه رایانه خواهد داشت.
موزه نوشت افزار برای نخستین بار در این جا برپا می شود. وسایل کتابت از قلم، قلمدان، خط کش و مسطره درون ویترین ها به نمایش در می آید و اسناد خطی دور تا دور در قاب های مخصوص که نور فلاش را بازتاب نمی دهند قرار می گیرد.
مجسمه ورق ساز تا مقابله کننده نیز ساخته می شود.
پس از پایان مراسم با دوستان همشهری راهی اصفهان می شویم. در راه به زیارت امام زاده احمد بن محسن بن زین العابدین (ع) می رویم. در این مدت به امام زاده رسیدگی بسیار شده است. در پای امام زاده روستای خفر قرار دارد که از توابع نطنز است. دو خفر دیگر نیز در ایران داریم یکی در سمیرم و یکی در جهرم. این خفر زمانی توقف گاه کاروان ها بر سر کاشان بوده است.
چند تنی هنوز در روستا زندگی می کنند.
در پای آبی که از آن جا می گذرد، میوه ای می خوریم و راه را ادامه می دهیم و سفر ما این گونه پایان می پذیرد.