به مناسبت ورود فیلم طهران تهران به ویدیو کلوپ ها
کارگردان: داریوش مهرجویی و مهدی کرم پور
موسیقی: بهروز صفاریان و کارن همایونفر
شعر: اندیشه فولادوند
خواننده: رضا یزدانی
بازی گران: رضا یزدانی
فرهاد قائمیان
پانته آ پهرام
قربان نجفی
فریده سپاه منصور
مهتاج نجومی
سروش صحت
برزو ارجمند
طناز طباطبایی
رعنا آزادی
نیکی نصیریان
1388
طهران، تهران فیلمی در دو اپیزود است. اپیزود نخست با نام طهران روزهای آشنایی را داریوش مهرجویی و بخش دوم با نام تهران سیم آخر را مهدی کرم پور کارگردانی کرده است.
اپیزود سومی نیز قرار بود به دست سیف الله داد ساخته شود که او درگذشت، از همین رو این اثر را به سیف الله داد هدیه کرده اند.
اپیزود نخست با فرو ریختن سقف خانه ای قدیمی آغاز می شود و این درست در لحظه تحویل سال است.
خانه ای که با رنگ در و دیوار نو به نظر می رسد ولی بنیادش پوسیده است.
پدر خانواده یک بهیار بیمارستان است و پولی برای تعمیرات ندارد. شب را در حیاط خانه چادر می زنند و تصمیم می گیرند روزها برای تهران گردی بروند تا هم خوش بگذرد و هم میهمانی سر نرسد.
این خانواده با گروهی از پیرمردان و پیرزنان آشنا می شوند که کارشان تهران گردی است. شخصی توضیحات معماری و تاریخی می دهد و کسی هزینه های گروه را تامین می کند. دایی بابا، خانه سنتی خودش را به یک خانه سالمندان تبدیل کرده است. خانواده قصه ما با این گروه پیوند می یابند و دایی بابا خانه قدیمی آن ها را به صورت اصولی مرمت می کند.
هم خانه ای از خطر تخریب رها می شود و هم آن ها به سر و سامان می دهند. پدر خانواده نیز چون بهیار است خدماتی را به سالمندان ارائه می دهد.
طهران فیلمی بانمک است و در مواقعی خیلی آسان اشک بیننده را در می آورد.
قهر و آشتی و هم دلی و دور هم بودن و سفر به جای جای طهران که گاه بناهای زیبایی هم دارد و تنها دود و دم نیست کار جذابی را رقم زده است.
اگر بخواهیم طهران را با کارهای پیشین مهرجویی بسنجیم بیش از همه با مهمان مامان شباهت دارد و امیر خان طهران، شور و نشاطش همانند حسین سرشار اجاره نشین ها است.
اهمیت کار مهرجویی، در ارائه کاری سینمایی از یک اثر تبلیغاتی است که سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران سفارش داده است.
اما اپیزود دوم از رنگی دیگر است. تهران می خواهد بغض ناشکفته نسل امروز باشد. نسلی که می خواهد در همین کشور بماند، کار کند و تشکیل خانواده دهد ولی اهل محافظه کاری نیست. دوست دارد اعتراض کند و حرف خودش را بزند ولی کسی او را به چیزی نمی گیرد و خودی نمی داند.
اعتراض کرم پور را پیش تر در فیلم دیگر او جایی دیگر دیده بودیم و حالا در تهران. البته بعضی حرف ها شعاری از آب در آمده و قضیه آن بسیجی نچسب است. بازی ها هیچ یک مورد قبول نیست و رضا یزدانی که ناگهان از بک گراند فیلم ها به رو به روی دوربین ایستاده است نمی تواند بار نقش اصلی را به دوش بکشد. به هر حال فیلم تهران نیز همین حضور رضا یزدانی را برای خود دارد که شاید روزی تاریخی شود.
ماجرا از لغو یک کنسرت آغاز می شود، در پس این رویداد ساده، چه دل ها که نمی شکند و سرانجام هریک از گروه، سرنوشتی پیدا می کنند که مپرس. سرانجام گروه به صورت خیالی به اجرای برنامه خود بر فراز تهران می پردازند و چند دقیقه آخر این گونه می گذرد و فیلم پایان می پذیرد.