Quantcast
Channel: شارژ ایرانسل و رایتل
Viewing all 464 articles
Browse latest View live

دیدار با ناصر کوشان

$
0
0

ناصر کوشان نویسنده، پژوهشگر، مولف، محقق، فیلم نامه نویس، نمایش نامه نویس، تهیه کننده، مدرس، مستندساز، کارگردان و بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون ایران به سال 1325 در اصفهان چشم به جهان گشود.

به سال 1339 دیپلم خود را در دبیرستان حافظ ابونعیم دریافت کرد و به سال 1346 دیپلم بازرگانی گرفت.

به سال 1347 به هنرکده آناهیتا و دانشکده دراماتیک تهران راه یافت. از استادان او در تئاتر باید به علی نصیریان، محمدعلی کشاورز، بهرام بیضایی، مصطفی اسکویی، رکن الدین خسروی، ایرج انور، شهرو خردمند، خجسته کیا، دکتر علی رفیعی و دکتر پرویز ممنون اشاره کرد.

سال بعد به کارگاه نمایش اصفهان پیوست و زیر نظر شمسی فضل اللهی تجربه ها اندوخت تا این که در نمایش رستم و سهراب به ایفای نقش پرداخت.

به سال 1352 با بازی در فیلم شازده احتجاب اثر بهمن فرمان آرا وارد سینما شد.

پس از این به استخدام رادیو و تلویزیون ملی ایران مرکز اصفهان درآمد و در فیلم چوب به دست های فین اثر رضا جانقربانی پوده که از شبکه اول پخش شد شرکت جست.

به سال 1352 سریال کشکول اثر حسین ناطقی را برای شبکه اول کارگردانی کرد.

کوشان دستیار مسعود برجیان در فیلم مسجد جامع اصفهان، تولید شبکه اول به سال 1352 و فیلم مسجد جامع پیربکران، تولید شبکه اول به سال 1353 بود.

سپس مجموعه تلویزیونی باغ آینه را بر پایه نوشته ای از خود کارگردانی کرد.

او کارگردانی این تله تئاترها را در کارنامه خود دارد:

حزب شیطان اثر حسن شاهین، شبکه استانی.

تلویزیونی وادنگ، نویسنده و کارگردان: مهدی ممیزان با حضور رضا ارحام صدر، شبکه اول؛ 1355.

جهاد اکبر اثر حسن شاهین، شبکه استانی؛ 1358.

گروهبان اثر اسماعیل اسماعیلی، شبکه استانی و سراسری؛ 1359.

سه هنگامه، ویژه جنگ اثر عزیزاللهی، شبکه استانی و سراسری؛ 1360.

گروه گشا اثر عزیزاللهی، شبکه استانی و سراسری؛ 1361.

از مستندهایی که کوشان کارگردانی کرده است باید به نام این فیلم ها اشاره داشت:

برنامه های موسیقی ایران از استاد تاج اصفهانی و حسن کسایی، شبکه اول؛ 1354.

تلویزیونی تظاهرات و راهپیمایی های انقلاب در اصفهان، شبکه استانی و شبکه های سراسری؛ 1357.

ما به کوهستانیم، 1358.

داستانی شهید مفتح، شبکه اول؛ 1359.

جلوه های هنر نائین، شبکه استانی و شبکه سراسری؛ 1361.

کاشی کاری، شبکه استانی و شبکه سراسری؛ 1362.

زواره، شبکه استانی و شبکه سراسری؛ 1363.

مجموعه تلویزیونی جلوه های هنر، شبکه استانی؛ 1363.

قلمکاری، شبکه استانی و شبکه سراسری؛ 1364.

ابیانه، شبکه استانی و شبکه سراسری؛ 1365.

سده یا خمینی شهر، شبکه استانی و شبکه سراسری؛ 1370.

هم چنین به سال 1362 مجموعه تلویزیونی کودک و نوجوان را برای شبکه استانی کارگردانی کرد.

کوشان به سال 1371 به افتخار بازنشستگی از صدا و سیما نائل آمد و موسسه هنری اسپادانا فیلم را پایه گذاری کرد.

به سال 1373 مسوولیت واحد نمایش حوزه هنری اصفهان را برعهده گرفت و سال بعد مدیر هنری و داور سومین جشنواره سراسری نمایش بچه های مسجد شد.

به سال 1375 به تدریس در موسسه آموزش عالی سوره روی آورد. سال بعد داور بازبینی نهمین جشنواره تئاتر استان اصفهان بود.

به سال 1379 به عضویت در شورای نمایش اصفهان و عضویت در شورای تئاتر تالار هنر اصفهان درآمد و کتاب ارزشمند تاریخ تئاتر در اصفهان را از سوی نشر آتروپات در اصفهان به چاپ رساند. این اثر لوح سپاس منتقدان در مراسم روز جهانی تئاتر را برایش به ارمغان آورد.

سال بعد داور بازبینی سیزدهمین جشنواره تئاتر استان اصفهان بود.

 

ناصرکوشان در این نمایش ها بازی کرده است:

رستم و سهراب به کارگردانی مصطفی اسکویی، تهران، تالار دانشکده هنرهای زیبا؛ 1348.

دو سر پل به کارگردانی غلامعلی عرفان، اصفهان، تالار دبیرستان هراتی؛ 1350.

الف لام میم، درام روحانی، نویسنده و کارگردان: منصور کوشان، گروه تئاتر مرکز فرهنگی رایو تلویزیون اصفهان.

تصویر من، نوشته منصور کوشان، مرکز فرهنگی اصفهان.

چوب به دست های ورزیل نوشته غلامحسین ساعدی (گوهر مراد)، به کارگردانی غلامعلی عرفان، اصفهان، تالار پارس؛ 1350.

قلتشن دیوان نوشته شادروان محمدعلی جمال زاده به کارگردانی مرحوم مهدی ممیزان، اصفهان، تالار پارس؛ 1350.

معصوم دوم نوشته زنده یاد هوشنگ گلشیری به کارگردانی شمسی فضل اللهی، اصفهان، تالار دبستان هراتی و تالار نمایش ذوب آهن؛ 1351.

تصویر ذهن من، به کارگردانی مرتضی میثمی، اصفهان، تالار دبیرستان صائب؛ 1351.

استاد، به کارگردانی شاهرخ قائم مقامی، اصفهان، تالار ورزشی دانشگاه اصفهان؛ 1352.

دختر دم بخت به کارگردانی شمسی فضل اللهی، اصفهان، تالار کارگاه نمایش؛ 1352.

بازی در نمایش استاد اثر اوژن یونسکو، به کارگردانی شاهرخ قائم مقامی.

 

او این نمایش ها را کارگردانی کرده و هم چنین در آن ها به ایفای نقش پرداخته است:

دیکته و زوایه نوشته دکتر غلامحسین ساعدی، اصفهان، تالار خانه جوانان؛ 1350.

افعی طلایی نوشته استاد علی نصیریان، اصفهان، تالار خانه جوانان؛ 1350.

فریادی برای گوش های کر، نوشته منصور کوشان، اصفهان، تالار کارگاه نمایش، تالار کاخ جوانان و شرکت در جشنواره تئاتر؛ 1352.

آدم آدم است نوشته برتولت برشت، اصفهان، تالار کارگاه نمایش؛ 1351.

 

نویسندگی و کارگردانی این نمایش ها برعهده او بوده است:

شهادت، تالار خانه جوانان و شرکت در جشنوراه تئاتر ساری؛ 1354.

رویای نیمه شب، تئاتر سوره اصفهان، هفدهمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر، تالار بیست و پنج شهریور؛ 1377.

روز بی کسی، تالار هنر اصفهان، نشر کتاب ایران؛ 1383.

 

نمایش هایی به کارگردانی ناصر کوشان:

ملا ابراهیم خلیل کیمیاگر اثر میرزا فتحعلی آخوندزاده، اصفهان، دومین کارگروه تئاتر رجایی وابسته به مرکز فرهنگی رادیو تلویزیون اصفهان، اجرا در تالار خانه جوانان؛ 1352.

ضیافت، نوشته بهرام بیضایی، اصفهان، تالار کارگاه نمایش و تالار کاخ جوانان و شرکت در جشنواره تئاتر؛ 1352.

سوگ داش آکل بر پایه نوشته ای از صادق هدایت، اصفهان، نخستین جشن فرهنگ مردم، اجرا در کاخ هشت بهشت؛ مهر 1356.

 

از نمایش نامه و فیلم نامه های کوشان می توان به این ها اشاره داشت:

نمایشنامه شهادت، 1353.

نمایشنامه سوگ داش آکل، 1356.

نمایشنامه چوگان باز یا شاه و دلقک که از سوی نشر کتاب ایران به سال 1383 منتشر شد.

نمایشنامه من گل سرخم، 1378.

نمایشنامه من هیچ کس ام؛ تو کیستی؟، نشر کتاب، 1383.

نمایشنامه عکس یادگاری یا سلطان و دلقک، نشر کتاب ایران؛ 1383.

نمایشنامه رویای نیمه شب، نشر کتاب ایران؛ 1383.

نمایشنامه ماه مجلس، 1379.

نمایشنامه دعوت نامه، 1380.

نمایشنامه تاریک و روشن، نشر کتاب ایران؛ 1383.

نمایشنامه دیگر تنها نیستی، نشر کتاب ایران؛ 1383.

نمایشنامه روزهای بی کسی، نشر کتاب ایران؛ 1383.

نمایشنامه رفتن و نرفتن، 1384.

نمایشنامه پرده خیال، 1385.

نمایشنامه گفته های ناگفته، شناخت نامه استاد رضا ارحام صدر؛ 1387.

نمایشنامه پرده آخر، مراسم خاک سپاری استاد رضا ارحام صدر؛ 1387.

نمایشنامه خاله بازی، 1387.

فیلمنامه قلب های شیشه ای؛ 1381.

فیلمنامه وقتی که سهراب می نوازد؛ 1378.

طرح نقش جهان دربرگیرنده فیلم نامه هایی از زندگی رضا ارحام صدر، استاد تاج اصفهانی، حسن کسایی، جلیل شهناز، منوچهر قدسی، علی ظریفی اصفهانی، هوشنگ گلشیری، جواد رستم شیرازی، سیدجعفر رشتیان، حسین علاقمندان، محمد گلزار (گلریز خاتم)، حسن صناعی، علی عطریان، محمد مصدقزاده، نصرالله معین، حسین مهیاری، اکبر میخک، مرتضی نعمت اللهی و محمد حقوقی که از این میان فیلم محمد مصدق زاده کاشی کار و فیلم قلمکاران اصفهان ساخته شد.

کوشان در سال های اخیر به کاری دور از دنیای فرهنگ و هنر روی آورد که همین پیامی بزرگ برای دست اندرکاران به شمار می رود. وی بر این است یادداشت های خود درباره شیوهای تئاتر و رویدادهای پراهمیت نمایشی را به چاپ رساند.

 اصفهان آن لاین


على میرزایى مجسمه ساز ایرانی

$
0
0

على میرزائى نقاش، طراح، مدرس، آوازخوان، موسیقى دان، مجسمه ساز و هنرمند ایرانى به سال 1354 در اصفهان چشم به جهان گشود.

نقاشى را در هنرستان هنرهاى زیبا پى گرفت و پیش از دیپلم نمایشگاهى از آثار خود را در زمستان 1373 در گالرى شاجانیان برپا کرد.

دیپلم خود را به سال 1374 در رشته مینیاتور از هنرستان هنرهاى زیباى اصفهان دریافت کرد. پس از این، نقاشى رنگ و روغن را به شیوه رئال دنبال کرد و به اکسپرشن انتزاعى گرایید.

در تابستان 1377 اکسپوى نقاشى در گالرى الهه تهران داشت و در تابستان سال بعد، طراحى هاى خود را در هنرسراى خورشید اصفهان برپا کرد.

به سال 1378 راهى کیف در اوکراین شد، در آن جا دوره اپرا دید و به سال 1382 لیسانس خود را در رشته موزیک از کنسرواتر چایکوفسکى دریافت کرد.

آن گاه به آغوش میهن بازگشت. در اصفهان، آواز را نزد استاد على اصغر شاه زیدى فراگرفت، از ردیف استاد حسن کسایى بهره برد و دوره اى را در تطبیق شعر و موسیقى  نزد استاد محمدرضا شجریان گذارند.

در پاییز 1385 اکسپوى مجسمه در هنگ کنگ داشت و خرداد 1390 پرفورمنسى در گالرى متن اصفهان برپا کرد. بهمن 1390 نیز شمارى از مجسمه هاى او در گالرى آپاداناى اصفهان به نمایش درآمد.

صدها اجراى خیابانى در اصفهان، تهران و کیف از دیگر فعالیت هاى وى در زمینه موسیقى به شمار مى رود.

او هم اکنون به تدریس نقاشى براى کودکان و مجسمه سازى در کارگاه شخصى خود سرگرم است.

 

او مى گوید:

از پیکرسازان ایتالیایى همچون میکل آنژ، مارنینى، اوچینى و جکومتى الهام گرفته ام. روى شانه این غول ها ایستاده ام و از افق دید این بزرگان به دیدگاه خودم رسیده ام.

سفارش ساخت مجسمه براى نصب در شهر را داشته ام ولى بر این هستم که اثر هنرى یا باید در گالرى باشد یا در موزه. به مدرنیته اعتقاد دارم و فکر مى کنم هنرمند باید تا سال 1970 میلادى را درک کند. به پست مدرن هیچ عقیده اى ندارم و آن را خطرناک ترین راه براى هنرمند ایرانى مى دانم.

طراحى را پایه و اساس هنرهاى تجسمى مى دانم، اگر هنرمندى آن را فرابگیرد در همه زمینه ها موفق مى شود.

کارهایم از دفورماسیون فرم ها در هم شکل مى گیرد و در کنار بازى مضمون و مفهوم، از بازى فرم بهره مى گیرم.

 

چه چوبى را بیشتر دوست دارى؟

همه چوب ها را دوست دارم و روى انواع چوب کار مى کنم ولى گردو را بیشتر مى پسندم. گردو داراى چوب سختى است ولى براى من لذت بخش ترین به شمار مى رود. رنگ و بوى چوب گردو، ویژه است و فرم در آن به صورت خاصى شکل مى گیرد.

 

بر پایه چه طرحى کار مى کنى؟

حسم را با انتزاع ترکیب مى کنم نه با رئالیسم بنابراین هیچ طرحى ندارم چون این ها از یک ذهن منطقى نمى تواند تراوش کند. یک چوب را مدتى مى نگرم، خود کار مى گوید چگونه کار کنم و سپس اثرم را کشف مى کنم و گاه خودم هم شگفتى زده مى شوم. همچون انسان نخستین که خواسته هایش را به فرم تبدیل مى کرد ولى با پیدایش صنعت و تکنولوژى آن مهارت ها را در خود کشت.

 

از رفرنس هاى ذهنى ات بگو.

در کل کارها کوشیده ام از توتم جدا بشوم و به عنوان یک آرتیست ایرانى و اصفهانى از فرم هاى شکسته اسلیمى، سرو و حتى نمادهاى اصفهان همچون شیرهاى سنگى استفاده کنم. دیو یک چشم شاهنامه فردوسى نیز در میان کارهایم به چشم مى خورد. این یک چشم بودن یک نوع بیمارى بوده و بعدها به اسطوره تبدیل شده است.

 

 اصفهان آن لاین

نقد فیلم گنج قارون

$
0
0

گنج قارون به کارگردانى سیامک یاسمى و بازى محمدعلى فردین به سال 1344 به نمایش درآمد. این فیلم در اصفهان پر شد، محل اصلى فیلمبردارى، امروز خانه هنرمندان اصفهان نام دارد.

فردین در نقش على بى غم کارگر فقیرى است که همراه مادر و دوستش در اصفهان زندگى مى کند. قارون پدرى که سال ها پیش او و مادرش را از خانه بیرون رانده است و اکنون زن و فرزندش را به خاطر نمى آورد، یکى از سرمایه داران بزرگ تهران است.

آرمان در نقش قارون ظاهر مى شود که به دلیل اشتباه کارى هاى فراوان، دیگر امیدى به زندگى ندارد و دچار ناامیدى شده است. او قصد خودکشى دارد که به دست فردین و محمدتقى ظهورى نجات مى یابد و با دنیاى فقیرانه ولى پر از صفاى آن ها آشنا مى شود. از این پس میل به زندگى پیدا مى کند و دنیا برایش رنگ و بوى تازه اى مى گیرد.

على بى غم تصمیم مى گیرد به دختر پر فیس و افاده و پولدارى که از سوى پدر و مادرش در آستانه ازدواج اجبارى قرار گرفته است کمک کند. براى بازگرداندن نظر پدر و مادر شیرین، على پسر فردى به نام قارون مى شود و نقش پسر تازه از هند بازگشته قارون را ایفا مى کند.

مشاهده مى کنید که داستان فیلم بسیار جذاب است. بازى بازى گران مشهور، موسیقى، رقص، کمدى و عشق به این اثر عمق بیشترى داده اند. بیننده با دنیایى از خوشى، غم و تنفر روبه رو مى شود که براى او کم سابقه است.

در بخش هایى از فیلم، خانه ثروتمندان نشان داده مى شود که در آن زمان بسیار براى تماشاگران داراى اهمیت و یکى از روش هاى جلب مشترى بود. ضمنا بیچارگى آن ها در برابر دنیاى پرصفاى فقیران مى نشیند، آن ها که در اوج ثروت به دلیل بیماریهاى مختلفى همانند قند و نقرس هیچ نمى توانند بخورند و باید به مقدارى نان سوخته قناعت کنند. در عوض کسى مانند فردین، هر روز خسته و گرسنه از سر کار بازمى گردد و گوشت و آبگوشت را راه مى اندازد. کوبیدن دیزى به دست فردین در کنار پرده هاى قلمکار اصفهان یکى از ماندگارترین صحنه هاى این فیلم است.

موقع آواز خواندن فردین، صداى ملکوتى ایرج پخش مى شود. تصنیفهاى مختلف این فیلم تاکنون زبان زد مردم است، چیزى که کم تر در سینماى ایران و جهان اتفاق مى افتد:

ز هشیاران عالم هرکه را دیدم غمى دارد

بزن بر طبل بى عارى که آن هم عالمى دارد

على بى غم اومده، با دل پر غم اومده

بهر تنهایى تو مونس و همدم اومده

گنج قارون نمى خوام

پول فراوون نمى خوام

جام جمشید جم و تاج فریدون نمى خوام

لقمه اى نان و گلیم پاره ما را بسه

بهر ما یک گوشه کوچک در این دنیا بسه

پس از گنج قارون، آوازخوانى قهرمان مرد در سینماى ایران رواج یافت.

توده مردم از گنج قارون استقبال خوبى کردند و فروش فیلم بى سابقه بود؛ چراکه داستان قدیمى و جنگ آشناى خیر و شر، تضاد میان على و قارون که در عین حال پدر و پسرند، عشق و عاشقى میان انسان بامرام و فقیرى همانند على و دختر زیبا و پولدارى همچون شیرین بسیار براى مخاطب دوست داشتنى است.

على یک انسان تمام عیار، بامرام، لوطى، بى همه چیز، ساده و بى آلایش است که همه دوستش دارند، و بلافاصله با مخاطب ارتباط برقرار مى کند.

مردمى که با فقر دست و پنجه نرم مى کردند، با دیدن این فیلم براى لحظاتى دلخوش مى شدند و با پیام قناعت فردین دلشان شاد مى شد و به زندگى امید مى بستند. گنج قارون داستان بیشتر مردم ایران بود ولى آن ها را خوار و ذلیل نمى کرد بلکه باعث مى شد تا مغرور و سربلند از سینما خارج شوند.

این فیلم نیز همانند گاو به ذائقه چپ هاى آن زمان خوش نیامد، آنان مى خواستند طبقه بورژوا کوبیده و ضعف طبقه کارگر به حساب ثروتمندان گذاشته شود. شاید از همین جهت بود که فیلمنامه گنج قارون را به احمد شاملو نسبت دادند، و استفاده از زبان کوچه بازارى را دلیل درستى ادعاى خود دانستند.

 

 اصفهان آن لاین

دیدار با مریم محمودصالح

$
0
0

مریم محمود صالح گرافیست، طراح و هنرمند ایرانى به سال 1360 در اصفهان چشم به جهان گشود.

از دوران مدرسه به کارهاى دستى و روزنامه دیوارى علاقه مند بود، شعر مى سرود و فیلم نامه کوتاه مى نگاشت: بلوط و تیپا. به سال 1377 مقام نخست گرافیک را در استان از آن خود کرد.

پس از این وارد دانشگاه آزاد نجف آباد شد و رشته مدیریت بازرگانى را پى گرفت. در دوران دانشجویى به طراحى جلد نشریات دانشجویى، آرم و پوستر پرداخت. پس از دریافت لیسانس به عنوان مدیر فنى و مدیر ارشد در شرکت هاى خصوصى فعالیت داشت. آن گاه کارى ذهنى و انتزاعى را بر پایه تجربه هاى خویش آغاز کرد و به شیوه اى روى آورد که نه نگارگرى بود، نه نقاشى و نه تذهیب.

آثار نخستین او صرفا دربرگیرنده زیبایى هاى بصرى بودند ولى اندک اندک در کنار زیبایى، به مفهوم و محتوا نیز توجه نشان داد و بارى معنوى را بر دوش قلم خود نهاد.

اکنون هرچیزى که جنبه مقدس داشته باشد از مذهب گرفته تا اخلاق و معنویت و آن چه ایده آل انسان به شمار مى رود در آثار او به چشم مى خورد.

از نمایشگاه هاى او است:

نقش خانه اصفهان، 1386.

نگارستان امام خمینى، 1387.

موزه هنرهاى معاصر اصفهان، 1388.

نگارخانه کوثر اصفهان، 1388.

نمایشگاه نقوش هندسى اسلامى یا هندسه مقدس در نگارخانه کوثر اصفهان، بهمن 1390.

 

او مى گوید:

هنر خود را تدریس نمى کنم چون منبعى براى ارائه ندارم و راغب نیستم. این هنر، جاذبه زیادى دارد ولى چون یک کار ذهنى است ممکن است صد نفر بیایند و تنها دو نفر باقى بمانند.

این ها نماد اغتشاش هاى درونى من هستند و در تربیت من و شناختم از هستى ریشه دارد. جایى برداشت مرا از آسمان مى بینید و جایى دیگر تجسم مرا از خورشید مى یابید. گواش را ترکیب مى کنم تا رنگ هاى تازه اى به دست آید. رنگ ها خودشان براى هر کادر کاندید مى شوند و من هیچ گاه فکر نمى کنم که چه رنگى را در این جا بنشانم.

بافت، طرح و فضا را در هم مى آمیزم. به تذهیب سنتى احترام مى گذارم چون به هرحال پشتوانه خوبى براى هنرمندان امروز است. کارهایم همگى کادر دارند چون تابلو را یک نقطه بسته از ذهن خود مى دانم و آن را با کادر مى بندم.

با ترکیب شکل هاى هندسى فضاى آثارم را طراحى مى کنم. هندسه در تمام آثارم نقش اصلى را دارد چون هر جزء هندسه را داراى تقدسى مى دانم. کل آفرینش را بر پایه دایره مى بینم، چرخش دایره، و این که بدون زاویه، این قدر استقامت و پایدارى دارد همواره برایم زیبا بوده است.

از قرینگى استفاده مى کنم ولى نه به معناى تکرار یک بخش در یک چهارم و یک هشتم.

به ساختار و چارچوب عقیده ندارم چون معتقدم هنر این گونه خواص خود را از کف مى دهد.

اصفهان را دوست دارم، رنگ ها، تنوع و ساختارشکنى تابلوهایم برداشتى از هنر اصفهان است.

 

در تصویر، برداشت مرا از نظریه پروفسور هاپکینگز مى بینید، اگر سفینه اى از کل هستى عکس بگیرد این گونه خواهد بود:

 

 اصفهان آن لاین

دیدار با حسن اکلیلی

$
0
0

حسن اکلیلی شاعر، هنرپیشه، نمایش نامه نویس، کمدین، تهیه کننده، کارگردان و بازیگر محبوب سینما، تئاتر و تلویزیون ایران به سال 1332 در شهر اصفهان چشم به جهان گشود.

پنج ساله بود که خانواده اش به تهران مهاجرت کردند و او نیز تحصیلات خود را در تهران پی گرفت.

از کودکی شیفته بازیگری در تئاتر بود تا این که در جوانی توانست نخستین کار نیمه حرفه ای خود را در سالن دبیرستان روی صحنه ببرد.

پس از دیپلم و گذراندن دوره سربازی به اصفهان بازگشت و ازدواج کرد.

تئاتر حسن آشپز در عراق نخستین کار مشهور او بود که دو ماه روی صحنه ماند.

اکلیلی با سریال گرفتار در میان مردم گل کرد و شهرت او همه گیر شد. پس از این سریال، نام آقای گرفتار روی او ماند و شهرتش از مرزهای اصفهان درگذشت.

شهرت زیاد باعث آمد که حسودان دست به کار شوند و شایع کنند که کار او همانند ارحام صدر است. پس از این نیز شایعه ای دیگر قوت گرفت: اکلیلی و ارحام خویشاوندی نزدیک دارند و حال این که هر دوی این ها از پایه و اساس دروغ بود نه اکلیلی از روی ارحام گرته برداری کرد و نه با او خویشاوندی داشت.

اکلیلی شاگرد مستقیم ارحام نبود ولی از او درس ها گرفت و همواره احترام استاد را نگاه داشت و در تشییع پیکر ارحام سنگ تمام گذاشت. اکلیلی در زمینه های دیگر نیز رفتار ارحام را سرمشق خود قرار داده است. همان فروتنی و خاکی و مردمی بودن، غرور نداشتن و کبر نورزیدن. پیش گامی در امور خیریه، سلام و علیک با خرد و کلان و پذیرفتن دعوت به هر مراسم کوچک و بزرگ. مهم تر از همه این که نشاندن لبخند بر چهره مردم را از میان لودگی نمی جوید و در راه خنداندن مخاطبان از دایره ادب بیرون نمی رود.

اکلیلی این مصرع را سرمشق خود در زندگی قرار داده است:

ره چنان رو که رهروان رفتند.

او هم اکنون یکی از کسانی است که تئاتر اصفهان را زنده نگاه داشته و آن را از میان هنرمندان به میان مردم آورده است.

 

از نمایش های او است:

حسن آشپز در عراق.

تب در مطب، اثر محمود آقاسی، 1380.

کلاس استثنایی.

آخرش که چه؟ اثر محمود آقاسی، سینما تئاتر فلسطین، اصفهان، 1380، در نقش حسن آقا بستنی فروش.

ولوله، نوشته خسرو ثقفیان، به کارگردانی خودش، سینما حافظ (سینما تئاتر فلسطین)؛ 1375.

قهرمان عوضی، نوشته و کارگردانی خودش، سینما تئاتر فلسطین، اصفهان، 1376.

نیرنگ باز، نوشته و کارگردانی خودش، سینما تئاتر فلسطین، اصفهان، 1378.

خوش خبر.

مستکبر سخره؛ سالن بهزیستی اصفهان؛ 1370.

از خود راضی، نوشته و کارگردانی خودش، سینما تئاتر فلسطین، اصفهان، 1380.

بدهکار.

شهر خنده.

نقش پنهان.

مرده خور؛ نوشته و کارگردانی خودش، تالار وحدت؛ 1367.

هفت سین، نوشته و کارگردانی خودش، تئاتر شهر تهران، 1367 و نظنز، 1369.

رمال باشی، نوشته و کارگردانی خودش، دومین جشنواره سنتی، تئاتر شهر تهران، 1367.

خفت محبت؛ نوشته و کارگردانی خودش، تئاتر شهر تهران / باغ نور اصفهان؛ 1369.

شیر تو شیر، نوشته سعید محقق، به کارگردانی خودش، سینما تئاتر فلسطین، اصفهان، 1378.

تسویه حساب، نوشته و کارگردانی خودش، سینما تئاتر فلسطین، اصفهان، 1379.

خفته بخت به کارگردانی حشمتی.

حمال باشی یا شاه باشی، نوشته و کارگردانی خودش، سینما تئاتر فلسطین، اصفهان، 1380.

عزیز فرنگی، نوشته و کارگردانی خودش، شاهین شهر اصفهان؛ 1372.

مرد رند، نوشته و کارگردانی خودش، سینما تئاتر فلسطین، اصفهان، 1376.

رنگارنگ، نوشته سعید محقق، به کارگردانی خودش، سینما تئاتر فلسطین، اصفهان، 1378.

کشمکش، نوشته خسرو ثقفیان، به کارگردانی خودش، سینما حافظ (سینما تئاتر فلسطین)؛ اصفهان، 1376.

گاگولی، نوشته و کارگردانی خودش، سینما تئاتر فلسطین، اصفهان، 1381.

خوش اشتها.

 

سریال ها:

گرفتار 1، نوشته خسرو ثقفیان، به کارگردانی محمود رضایی، 1365، در نقش آقای گرفتار.

گرفتار 2، نوشته خسرو ثقفیان، به کارگردانی اکبر منصور فلاح، 1383، در نقش آقای گرفتار.

هشت بهشت به کارگردانی اکبر خواجویی، 1368.

غفلت، به کارگردانی پرویز حسن پور، 1375، در نقش پیرمردی که فرزندانش وی را به آسایشگاه سالمندان می فرستند.

دخالتی، به کارگردانی پرویز حسن پور، 1372، در نقش آقای دخالتی.

آتش دل به کارگردانی فریال بهزاد، 1378.

تفنگ سرپر به کارگردانی امرالله احمدجو؛ 1379.

یکی بود یکی نبود به کارگردانی محمد روضاتی؛ 1383.

زن به علاوه من، به کارگردانی پرویز حسن پور.

پیک راستان به کارگردانی اکبر خواجویی، 1389.

خانه شش در به کارگردانی مجید جوانمرد؛ 1385.

دل خوش سیری چند، به کارگردانی مجید جوانمرد.

اوسنه پادشاهی، به کارگردانی امرالله احمدجو، 1391، در نقش حاکم اصفهان.

 

فیلم های شانزده میلی متری:

شما فرشته اید، به کارگردانی محمدعلی میاندار، 1368 / شروعی برای یک پایان / آن چه او به ما آموخت / ترافیک.

 

فیلم های ویدیویی:

پاداش.

محتکر خدا مرگت بده.

 

فیلم های سینمایی:

تهیه کنندگی فیلم سینمایی هوای تازه، به کارگردانی تورج منصوری را به سال 1365 برعهده گرفت. سپس نقشی را نیز در این فیلم بازی کرد و این گونه به سینما راه یافت.

از دیگر آثار سینمایی او است:

سلام سرزمین من، کارگردان: اکبر خامین، 1367.

جنگجوی پیروز، به کارگردانی مجتبی راعی، 1377.

 

 اصفهان آن لاین

سرود نوروزی کودکان بندرعباس

$
0
0

به مناسبت نوروز 1391 شعر و سرود نوروزی کودکان بندرعباس را تقدیم می کنیم:

 

نوروز نو باز آمده

بلبل به آواز آمده

فرزند به صد ناز آمده

بابا بده نوروزی ام

مادر بکن دل سوزی ام

 

مادر به حق شیر تو

در گردنم زنجیر تو

شب ها بخوردم شیر تو

بابا بده نوروزی ام

مادر بکن دل سوزی ام

 

نوروزی ام ده شاهی است

کم تر کنی یک شاهی است

گر ندهی رسوایی است

بابا بده نوروزی ام

مادر بکن دل سوزی ام

 

ای خاله ام ای باوفا

خدا از تو رضا

جای تو باشد کربلا

خاله بده نوروزی ام

مادر بکن دل سوزی ام

 

عمو بحق لا اله

حق باشدت پشت و پناه

باشد خدا یار شما

عمو بده نوروزی ام

مادر بکن دل سوزی ام

 

خالو تو هستی خال من

تو پر و بال من

فکری بکن بر حال من

خالو بده نوروزی ام

مادر بکن دل سوزی ام

 

ای عمه کوچک ترم

یک دم نشین اندر برم

لطفی بکن تاج سرم

عمه بده نوروزی ام

مادر بکن دل سوزی ام

 

کاکا تویی روح روان

بنما خلاصم در زمان

از بهر ملا این زمان

کاکا بده نوروزی ام

مادر بکن دل سوزی ام

 اصفهان آن لاین

 

دوختهای سنتی

$
0
0

شادی خیامیم به سال 1362 در اصفهان چشم به جهان گشود. به سال 1378 دیپلم خود را در رشته دوخت های سنتی از هنرستان رشد دریافت کرد. او از آن زمان تاکنون در کارگاه خود به دوخت های سنتی سرگرم است.

برگزاری هفت نمایشگاه در کارگاه شخصی و چهار نمایشگاه در نگارخانه کتابخانه مرکزی شهرداری اصفهان ازجمله فعالیت های نمایشگاهی او به شمار می رود.

انتخاب پارچه های قدیمی، الهام از نقش های موزه ای، تکیه بر روش سنتی و انجام تمام کار با دست بدون دخالت چرخ، ویژگی آثار او است.

در میان آثار او  این ها در خور یاد کردن است:

گلاب دوزی که سنتی اصفهان است و با قلاب روی پارچه انجام می شود.

درویش دوزی کاری است رایج در تفرش که تنها می توان نقش آن را کوچک و بزرگ کرد و رنگش را تغییر داد.

چهل تکه به صورت شش ضلعی.

قلاب دوزی با نخ گلابتون.

شبکه دوزی.

ژوردوزی برای تزیین دور بقچه و رومیزی.

توری گلدوزی از شاخه های شبکه دوزی که ویژه اصفهان است. در این روش، نخ پارچه را با تیغ می برند و آن گاه یکنواخت و چهارگوش چهارگوش و از روی نقشه به تعداد و شماره نقش می اندازند.

 

 اصفهان آن لاین

 

یادنامه آیت الله سیدحسن امامی

$
0
0

سیدحسن فقیه امامی مجتهد، مفسر، نویسنده، فقیه، مدرس حوزه علمیه اصفهان و محقق ایرانی به سال 1313 در محله درب اصفهان چشم به جهان گشود و روز یک شنبه پانزدهم اسفندماه سال 1389 در اصفهان دیده از جهان فروبست.

پدرش آیت الله سید عطاء الله در مسجد باغچه عباسی اقامه جماعت می کرد. او دو پسر و چهار دختر یافت. پسران او سید احمد و سیدحسن نام گرفتند.

آیت الله سیدحسن امامی در نهم شوال 1347 ق از آقاشیخ محمدرضای نجفی اجازه روایت و اجتهاد گرفت و این اجازه به تایید آیت الله العظمی سیدابوالحسن اصفهانی، میرزا محمدحسین نایینی و حاج شیخ عبدالکریم حائری نیز رسید.

وی هم چنین از آیات عظام سید علی محمد موحد ابطحی، سیدشهاب الدین مرعشی نجفی، سیدضیاء الدین علامه، سیدمحمدباقر ابطحی، لطف الله صافی گلپایگانی، محمد فاضل لنکرانی، سیدمحمدعلی روضاتی، سیدحسن طباطبایی قمی، سیدصادق شیرازی و سیدمحمد شیرازی اجازه روایت گرفت.

او تدریس ادبیات عرب، تفسیر، عقاید، اخلاق و درایه و رجال را در کارنامه خود داشت و ازجمله بیست سال در اصفهان با بیان گرم و شیوای خود به تدریس خارج فقه و اصول سرگرم بود.

وی همواره از خدا می خواست که اگر قدرت هدایت انسانی را ندارد دست کم کسی هم به واسطه او از صراط مستقیم منحرف نشود.

آیه الله امامی به ابتکار عمل در حوزه ها می اندیشید و برنامه های فعلی حوزه را ناکافی می دانست.

او همواره در برابر افراد سودجو که موقوفات را تصرف می کردند موضع می گرفت، آثار تاریخی را دوست داشت و می دانست که هنرمندان گذشته، چگونه تمام هنر خویش را به کار بسته اند تا اسلام و تشیع را صادر کنند. می فهمید که باید بناهای دینی اصفهان آبرومند باشند تا گردشگران خارجی که به این شهر می آیند در سفرنامه های خود خاطره های خوب بنویسند. همه را فرامی خواند که اگر چون گذشتگان علت محدثه نیستیم علت مبقیه باشیم و آن چه را هست بازسازی کنیم و از کف ندهیم.

پاسخ به شبهاتی پیرامون خمس، نقش عقل در احکام الهی، آیا فهم قرآن آسان است؟، صراط مستقیم، فتنه ها از کجا آغاز می شود، مباحثی پیرامون بهاییت، شرح فرازهایی از خطبه حضرت زهرا سلام الله علیها، عرفان در اسارت شیطان، رساله درباره لقاء الله، سنن الهی، رساله امامت، فدک، اثبات وجود امام زمان علیه السلام و رفع اشکالات مخالفان، قیامت، شرح نبراس الهدی اثر ملاهادی سبزواری، فلسفه حج، تقسیم بندی مسائل حج به صورت نموداری، تنظیم العروه، الامثال فی الروایات یا اربعون حدیثا، تفسیر سوره یوسف، صحابه، ام کلثوم، پاسخ به استدلالیه میرزا نعیم، رد افکار بعضی از روشن فکران، تربیت در اسلام، آیین نبرد در اسلام، مقام شهید، پاسخ به سی شبهه، تقریرات درس هیات مجد العلمای نجفی و زندگی استادان و مشایخ اجازه از آثار او است.

مطلب را با بیتی از سروده های او به پایان می بریم:

من آمده ام سرو قد یار ببینم

با شور و شعف چهره دلدار ببینم

 

فهرست منابع

مرزبان امامت و ولایت، اجمالی از زندگی نامه و فرازهایی از وصیت نامه آیت الله سید حسن فقیه امامی.

گفت و گوی های نگارنده با مرحوم آیت الله امامی.

فهرست نسخه های خطی کتابخانه آیت الله حاج سیدحسن فقیه امامی، قم: مجمع ذخایر اسلامی، چاپ اول 1389.

یادنامه آیت الله سیداحمد امامی، نوشته سیدحجت موحد ابطحی.

 

 اصفهان آن لاین


به هدف شلیک کن از محمد کتیرایی

$
0
0

به هدف شلیک کن نخستین فیلم کارگردان جوان محمد کتیرائی است. فیلمی نیمه پلیسی و نیمه اجتماعی و در مجموع در ژانر اکشن. فیلم های حادثه ای آن گاه مورد قبول قرار می گیرد که پرهزینه باشند وگرنه صحنه چند بزن بزن و تعقیب و گریز برای تماشاگر امروز جذاب نیست. روی صحنه های درگیری و افه های تیر خوردن و خلاص شدن دقت زیادی انجام پذیرفته ولی دوران این گونه اکشن ها نیز به پایان رسیده است.

چندین نفر برای بازکردن گاوصندوق تلاش می کنند که ناگهان دزدگیر به صدا در می آید، آن ها می گریزند و پلیس در پی آن ها می افتد. پلیس در پارکینگی جلوی آن ها را می گیرد، دو گروه دست به اسلحه می شوند و سرانجام دزدان با سرقت یک اتومبیل و زخمی کردن یکی از نیروهای پلیس موفق به گریز می شوند.

سارقان مسلح، گروهی ویژه اند با ترکیبی از چند جوان و یک دختر به نام نگار. ناصر ریاست گروه را برعهده دارد و بابک از فعال ترین اعضای گروه است. شخصیت ناصر به درستی از آب درنیامده و نمی تواند رییس بازی در بیاورد.

البته شاید خواسته اند او را یک رییس دست و پاچلفتی جا زده باشند. شخصیت بابک از همه بهتر پردازش شده. او در همین صحنه درگیری با پلیس می گوید: من هم یک روزی می خواستم پلیس بشوم ولی از این جا سر درآوردم. این کلام، نشان از سرگشتگی نسل جوان می دهد که گاه از کجاها سر در می آورند ولی جای این سخن در این جا و در ابتدای فیلم نبود. این جا مثل شعار شده است.

وجود نگار در میان گروه سارقان می توانست نقطه قوت بیشتری به شمار آید ولی در این زمینه نیز کم کاری شده است. ناصر و بابک بر سر نگار رقابت دارند و بابک، رییس خود ناصر را لایق نگار نمی داند.

شخصیت سرگرد با بازی پژمان بازغی نیز که از نقش اول فیلم ها به این نقش های فرعی رسیده است جذابتی ندارد.

پیرمردی به بانک می رود. مرتب سرفه می کند و سرانجام بر زمین می افتد. با اورژانس تماس می گیرند و اورژانس سر می رسد. پیرمرد کسی نیست جز بابک و اورژانس نیز همان تیم سرت هستند. بانک را خالی می کنند و دختری را به گروگان می برند.

پلیس در ردیابی آن ها موفق نمی شود و هرچه قضیه گروگان را پی می گیرد به جایی نمی رسد چراکه آن گروگان نیز دختری از همین تیم سارقان بود.

اما گروه با این همه برنامه ریزی به پول اندکی دست می یابد چون رمز گاوصندوق بانک دیجیتالی شده و در اختیار رییس بانک نیست.

گروه به استخدام کسی برای رمزگشایی می اندیشد و مهندس کیان جاوید را در اختیار می گیرد. کیان جوانی مجرد است ولی نه عشق پول دارد و نه هیجان. پس می تواند خطرناک باشد. بنابراین تلفن او را کنترل می کنند و نگار و بابک گاهی به او سر می زنند.

باز نمی توان به او اطیمنان کرد بنابراین محل دقیق سرقت را تا آخرین لحظه به او نمی گویند. زن و بچه رییس بانک را گروگان گرفته اند و صدای آن ها را برایش پخش می کنند. رییس بانک نیز مجوز بازکردن گاوصندوق را می دهد.

ولی پلیس اندکی زودتر به محل سرقت پی برده است. آن ها را تعقیب می کند و بابک کشته می شود در حالی که در دم مرگ در آرزوی کشیدن یک سیگار است ولی پاکت سیگار خالی است.

کیان و نگار با سختی از دست پلیس می گریزند. پلیس به مخفی گاه اصلی آن ها نیز پی می برد و به آن جا حمله ور می شود. ناصر دریافته که کسی به گروه آن ها نقوذ کرده است. کان در واقع سروان پلیس است که برای مهندس تبسم مامور کنترل تلفن خانه اش نوار تکراری پخش کرده ولی کیان از خود دفاع می کند و می گوید: من چه پلیسی هستم که به روی همکارم اسلحه می کشم.

کیان، نگار را علیه ناصر می شوراند: ناصر بر سر تو قمار کرد و پدر و مادرت را به کام مرگ فرستاد تا تو را صاحب شود. ناصر به دست نگار کشته می شود و نگار نیز به دست پلیس.

کیان در واقع پلیس بود.

فیلمبرداری فیلم را که با دوربین آر ای دی انجام یافته است می پسندیم. این دوربین نخستین بار در ایران و ششمین بار در جهان برای این فیلم مورد استفاده قرار می گیرد.

 

بهدف شلیک کن

کارگردان: محمد کتیرایی

بازیگران:

پژمان بازغی در نقش سرگرد

پولاد کیمیایی در نقش کیان جاوید

روناک یونسی در نقش نگار

اشکان خطیبی در نقش بابک

اردلان شجاع کاوه در نقش ناصر

کامران تفتی

محسن احمدی

بهروز شریفیان

میرمحمد انامقی

حمیدرضا غلامعلی

ابراهیم فتحی

سارا مرادی زهرایی

محمد اسدالله پور

احمد یاوری شاد

علی درخشنده

نوید مکوندی

فیلمنامه: سامان سالور و مجید بلون

موسیقی: رضا روحانی

تهیه کننده: جهانگیر کوثری

فیلمبردار: هومن بهمنش

تدوین: مستانه مهاجر

طراح چهره پردازی: مهرداد میرکیانی

طراح صحنه: سعید آهنگرانی

طراح لباس: مرجان گلزار

عکس: ساتیار امامی

دستیار اول کارگردان: فرشاد اسدالله پور

منشی صحنه: آذر تجلی

فیلم پشت صحنه: آنا پورقدیم

صدابردار و صداگذار: سعید آهنگرانی و مرجان گلزار

مدیر تولید: نوا روحانی

مشاور رسانه ای و تبلیغاتی: پویا نبی

پخش از: امید فیلم

سرمایه گذار: مهرپویا فاریابیان

 

 

 اصفهان آن لاین

دیدار با دکتر مهندس محمد موحدیان عطار

$
0
0

محمد موحدیان عطار گرافیست، طراح، کاریکاتوریست، خوشنویس و هنرمند ایرانی به سال 1328 در اصفهان چشم به جهان گشود.

از نوجوانی به هنر نقاشی علاقه مند بود ولی رشته ریاضی را پی گرفت. در سال اول دبیرستان در یک مسابقه هنری، رتبه نخست را در سطح استان اصفهان به خود اختصاص داد. به سال 1347 دیپلم خود را در رشته ریاضی از دبیرستان ادب دریافت کرد. آن گاه رشته مهندسی مکانیک را در دانشکده علم و صنعت ایران دنبال کرد و به سال 1352 دانش آموخته شد. پس از این به سربازی رفت و سپس به کار آزاد روی آورد.

از سال 1360 به تدریس در هنرستان هنرهای زیبای اصفهان پرداخت و کارشناس هنرهای تجسمی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی اصفهان شد.

در این سال ها ذهنیت های خود را به صورت طرح های گرافیکی ارائه داد. در همگی طرح های او رد پای سنت و الهام از کاشی کاری و خط بنایی دیده می شود.

به سال 1367 برگزیده بخش گرافیک مسابقات بین المللی فرهنگی هنری حرم امن درباره فاجعه خونین مکه در موزه هنرهای معاصر تهران بود.

هم چنین در سال های 1367 و 1368 رتبه نخست بخش گرافیک پنجمین و ششمین دوره مسابقات فرهنگی هنری فجر استان اصفهان را به خود اختصاص داد.

به سال 1370 درجه 2 هنری و به سال 1380 درجه یک هنری را از شورای ارزشیابی هنرمندان کشور به دست آورد.

به سال 1374 اثری از او جایزه نخست قاشی خط در سومین نمایشگاه بین المللی قرآن کریم در تهران را برایش به ارمغان آورد.

در آبان سال 1387 برگزیده جشنواره ملی جلوه های رضوی در هنرهای سنتی اصفهان و اردیبهشت 1388 برگزیده مسابقه ملی یک نقش و صد نشان (طراحی نشانه با الهام از نقوش مسجد جورجیر اصفهان) از سوی دفتر مطالعات تصویری اصفهان بود.

 

موفقیت های موحدیان در زمینه طراحی نشانه ها چنین است:

برگزیده اول مسابقه طراحی آرم مجتمع فولاد مبارکه اصفهان، 1382.

برگزیده دوم مسابقه طراحی آرم دانشگاه شیراز، 1371.

برگزیده دوم مسابقه طراحی آرم پرچم یادبود شهدای انقلاب، 1372.

برگزیده اول مسابقه طراحی آرم انجمن آثار و مفاخر فرهنگی استان اصفهان، 1373.

برگزیده اول مسابقه طراحی آرم همایش بین المللی قرطبه و اصفهان، 1381.

 

وی طراحی این آرم ها را برعهده داشته است:

طراحی آرم ستاد جهانگردی ثامن الائمه اصفهان، 1375.

طراحی آرم سمینار رسالت زن مسلمان در جهان امروز، 1373.

طراحی آرم کتابخانه علامه مجلسی اصفهان، 1373.

طراحی آرم هفتمین همایش ملی چشم پزشکی، 1376.

طراحی آرم کنگره بزرگداشت بانو مجتهده امین، 1371.

طراحی آرم فصل نامه فرهنگ اصفهان، 1374.

طراحی آرم نخستین سمینار معضل یابی و مساله شناسی فرهنگی، 1377.

طراحی آرم فصل نامه آموزشی، پژوهشی و تربیتی آموزه، 1381.

 

از نمایشگاه های انفرادی موحدیان باید به این ها اشاره داشت:

نمایشگاه مجموعه گرافیکی با عنوان فریاد انقلاب دربرگیرنده صد و هفتاد و پنج تابلوی دو رنگ در اصفهان، کاشان، کرمان، رشت، تهران (تالار وحدت، موزه آزادی، فرهنگسرای نیاوران)، سال های 1360 تا 1365.

نمایشگاه اختصاصی نشانه (آرم) نگارخانه کوثر اصفهان، بهمن 1377.

نمایشگاه کتیبه های ماندگار، نگارستان امام خمینی، اصفهان، 1380.

نمایشگاه کتیبه های ماندگار، شورای هنری شهر راولپندی، پاکستان، 1383.

نمایشگاه کتیبه های ماندگار، نگارخانه آتشزاد تهران، 1384.

نمایشگاه کتیبه های ماندگار، دومین نمایشگاه قرآنی استان، 1384.

نمایشگاه کتیبه های ماندگار، محل سازمان فرهنگی آیسسکو در شهر رباط مراکش، 1385.

نمایشگاه کتیبه های ماندگار، نگارخانه آتشزاد تهران، 1385.

نمایشگاه کتیبه های ماندگار، نگارخانه آپادانای اصفهان، بهار 1387.

نمایشگاه کتیبه های ماندگار با پنجاه اثر، به مناسبت سی امین سالگرد پیروزی انقلاب، موزه هنرهای معاصر اصفهان، بهمن 1387.

نمایشگاه کتیبه های ماندگار، شهر مومباسا و موزه ملی نایروبی در کشور آفریقایی کنیا، شهریور 1388.

 

نمایشگاه های جمعی:

پنجمین مجتمع هنر و ادبیات دفاع مقدس، موزه هنرهای معاصر تهران، 1368.

نخستین نمایشگاه هنری تجسمی کشور (نخستین دهه انقلاب اسلامی)، موزه هنرهای معاصر تهران، 1368.

معرفی شهر اصفهان در سالگرد خواهر خواندگی اصفهان و شهر شیان، شهر شیان، چین، 1369.

چهارمین نمایشگاه هنرهای تجسمی شاهد، موزه شهدای تهران، 1371.

هفته فرهنگی ایران در هند، به مناسبت چهارصدمین سال تاسیس شهر حیدرآباد هند، 1371.

نخستین دو سالانه نگارگری ایرانی اسلامی، موزه هنرهای معاصر تهران، 1372.

بیست و ششمین مسابقه بین المللی کاریکاتور آموریستی آموریستیکا ایتالیا، 1372.

چهارمین مسابقه بین المللی کاریکاتور یومیوری شیمبون ژاپن، 1373.

نخستین جشنواره خوشنویسی جهان اسلام، موزه هنرهای معاصر تهران، 1373.

نمایشگاه کاریکاتو و مضرات سیگار، حوزه هنری تهران، 1374.

دومین دوسالانه نگارگری ایرانی اسلامی، فرهنگسرای نیاوران، 1374.

پنجمین دو سالانه طراحان گرافیک ایران، موزه هنرهای معاصر تهران، 1375.

نمایشگاه و مسابقه بسم الله الرحمن الرحیم، فرهنگسرای ارسباران تهران، 1375.

نقش توحید بر صحیفه هنر، تهران، 1375.

دومین مسابقات فرهنگی هنری طریق جاوید، دانشگاه تهران، 1376.

نمایشگاه تکریم سال امام علی علیه السلام، موزه هنرهای معاصر تهران، 1379.

برگزیده دومین جشنواره فرهنگی هنری مهر، محل اجلاس بین المللی صدا و سیما، تهران، 1380.

نهمین نمایشگاه بین المللی قرآن کریم، تهران، 1380.

یازدهمین نمایشگاه بین المللی قرآن کریم، تهران، 1382.

سومین جشنواره خوشنویسی سراسری غدیر، تبریز، 1382.

نشانه های اصفهان، موزه هنرهای معاصر اصفهان، 1383.

نخستین جشنواره خوشنویسی امام رضا علیه السلام، یزد، 1383.

نمایشگاه ملی هنر نبوی، موزه هنرهای معاصر اصفهان، 1385.

پنجمین نمایشگاه قرآن کریم، اصفهان، شهریور 1387.

جشنواره ملی نماز و نیایش، تهران، فرهنگسرای نیاوران، شهریور 1387.

شانزدهمین نمایشگاه بین المللی قرآن کریم، تهران، شهریور 1387.

 

فهرست منابع

گفت و گوی نگارنده با موحدیان عطار.

«تعهد منقوش»، گفت و گوی فاطمه رئوفی منش با موحدیانعطار، فصل نامه فرهنگ اصفهان، سال نخست، شماره چهارم، تابستان 1375، ص 78 تا 79.

سایت موحدیان عطار.

 

 اصفهان آن لاین

شعر سال نو از صادق سرمد

$
0
0

اشعار صادق سرمد پیش از این در کتاب های درسی به چا می رسید ولی امروز او برای جوانان ناشناخته است. به مناسبت فرارسیدن سال نو، شعری از او درباره نوروز را تقدیم حضور می کنیم:

 

سال نو گشت به یاران کهن مژده دهید

که بهار آمد و باغ آمد و گل آمد و عید

سال نو گشت و به آیین کهن می باید

خدمت دوست شد و دست ارادت بوسید

ای خوشا عید و خوشا دیدن یاران کهن

که ز ایام کهن تازه کند ایام بعید

سال نو گشت و درختان همه نو پوشیدند

که ز تن کند بباید کهن و نو پوشید

هیچ دانی که چه گوید به تو این تازه بهار

هر سحرگه که نسیمش به گل و لاله وزید

غرض از عید نه آن است که ارباب جلال

جامه ناز بپوشند به الطاف مزید

غرض از عید بود آن که توانگر پرسد

خبر از حال فقیری که نشسته به نوید

غرض از عید بود آن که توانگر بخرد

جامه آن را که کسش کفش و کلاهی نخرید

غرض از عید بود آن که توانگر بخشد

میوه آن را که از این باغ به جز خار نچید

ای خوش آن عید کزآن شاه و گدا خوش باشند

که چنین عید سعید است و جز این نیست سعید

شادمان آن که بپوشید به تن جامه نو

شادمان تر که فقیران را نو پوشانید

 اصفهان آن لاین

کنسرت روی آب از جهانگیر جهانگیری

$
0
0

آرش خواننده ای جوان است که قصد ازدواج دارد ولی نامزدش از شهرت او، امضا خواستن مردم و عکس گرفتن ها خسته شده است.

سرانجام آرش برای خواستگاری به خانه دختر می رود. هدایتی پدر دختر، عاشق پروانه خواهر او شده است و سرانجام با موافقت همسر خود با پروانه عروسی می کند.

دایی آرش نیز به این وصلت تن می دهد چون حبیب برادر هدایتی می داند که او در دوران جنگ، از کمک های مردمی سرقت می کرده است.

پروانه باردار می شود و دختری را به دختران هدایتی می افزاید!

علی رضا نیز به خواستگاری دختر بزرگ هدایتی تشویق می شود تا باقی دخترها بتوانند به خانه بخت بروند.

حبیب در زمان جنگ در نیروی دریایی خدمت می کرده شعری سروده است و می خواهد کنسرتی را برای خلیج فارس روی خلیج فارس اجرا کند. نیروی دریایی مجوز آن را صادر می کند. هدایتی می خواهد خواننده این کنسرت باشد و با کمک آرش می تواند بخشی از آن را اجرا کند. آرش نیز شعر خود را به اجرا در می آورد.

کنسرت روی آب فیلم نامه ای در هم ریخته دارد گویی کارگردان ابتدا قصد ساخت چیز دیگری را داشته و سپس تصمیمش را عوض کرده است.

 

 

کارگردان: جهانگیر جهانگیری کارگردان فیلم های ملودی و چشمک

دستیار اول کارگردان: داریوش جهانگیری

نویسنده: اشرف غلامی

حمید لولایی در نقش هدایت هدایتی

فرزاد فرزین در نقش آرش

علی اوسیوند در نقش حبیب برادر هدایت

احمد پور مخبر در نقش دایی آرش

رضا داوودنژاد در نقش علی رضا

پوراندخت مهیمن

اکرم محمدی

حامد ملک

ماندانا حیدری

زهره فکور صبور

نعیمه نظام دوست

هستی راد

حلیمه سعیدی (سوری خانم)

تهیه کننده: منصور حیدری

مدیر فیلم برداری: محمود اکبری پرسا

طراح صحنه: شیرین شازده احمدی

گریم: امید گل زاده

صدابردار: مهدی دارابی

عکاس: بهروز صادقی

مدیر امور عمومی: اسماعیل کردی

طنز

1389

 

 اصفهان آن لاین

دیدار با حسن بنی عامری

$
0
0

حسن بنی عامری نویسنده، منتقد، ادیب و داستان نویس ایرانی به سال 1346 چشم به جهان گشود.

 

از آثار او است:

طرب نامه، آهسته وحشی می شوم: عاشیق خوانی در چهار مضراب، 1384 / تهران: چشمه، 1386.

بازی نامه، فرشته ها بوی پرتقال می دهند: صورت خوانی در سه معرکه، تهران: نیلوفر، 1386.

به پیشباز بهار، با همکاری مجید درخشانی، حسین فتاحی، علی آقاغفار، محسن پرویز، محمد ناصری و فرهاد جمشیدی، تهران: عروج، 1388.

نفس نکش بخند بگو سلام، پرده خوانی در یک مجلس، تهران: نیلوفر، 1383.

آبادان من، خاطره نعمت الله سلیمانی، بازنویس نثر حسن بنی عامری، 1377، تهران: بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس، مدیریت انتشارات و ادبیات، 300ص.

بابای آهوی من باش (رمان نوجوان)، 1380 / تهران: پالیزان، 1386، 116ص.

مجموعه داستان دلقک به دلقک نمی خندد، تهران: نیلوفر، 1379، 228ص، برگزیده داوران دوره اول جایزه هوشنگ گلشیری.

شب خاک خوران، 1380، تهران: نسل کوثر، 74 ص.

فرشته ای با بوی پرتقال، مشهد: به نشر، 1381، 121ص.

گزیده ادبیات معاصر: مجموعه داستان، 1379، تهران: کتاب نیستان، 95 ص.

هفت اورنگ: گنجشک ها بهشت را می فهمند: شمایل گردانی با دو تابلو، به اهتمام شورای ادبیات مقاومت، تهران: صریر، 1376، 415ص / تهران: نیلوفر، 1385.

محکوم به جوخه اعدام، نوشته رحمان علوی، بازنوشته حسن بنی عامری، ترجمه محمد بنده وار، 1373، تهران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، معاونت تبلیغات و انتشارات نیروی زمینی، مدیریت انتشارات، 72 ص. مجموعه آثار و ارزش های دفاع مقدس: مجموعه خاطره، ش 20: خاطرات اسرای عراقی.

مجموعه داستان لالایی لیلی، تهران: ققنوس، 1380، 280ص، برگزیده داوران دوره دوم جایزه هوشنگ گلشیری.

 

داستان کوتاه «لالایی لیلی»، نقش 80، داستان های برگزیده داوران دوره دوم جایزه هوشنگ گلشیری. تهران: نیلوفر، 1382.

«آدم بودن چه سخت است (نقدی بر داستان کوتاه من فقط نگهبانم نوشته محمد رضا کاتب)»، ادبستان، امرداد 1372، ش 44، ص 68 تا 69.

«با موج تا دریا (به مناسبت هفته دفاع مقدس): نگاه در نگاه)» ادبستان، شهریور 1372، ش 45، ص 15 تا 16.

«نقد پیرمرد بر سر پل»، ادبستان، شهریور 1372، ش 45، ص 32 تا 33.

«یک قاتل خشن استخدام می شود»، ادبستان، آبان 1372، ش 47، ص 50 تا 53.

«پشت آن در بسته»، سوره، دوره اول، بهمن 1370، ش 35، ص 26 تا 27.

«جیرجیرک»، ادبستان، دی 1372، ش 49، ص 42 تا 44.

«سایه های نفر پنجم»، ادبستان، اسفند 1372، ش 51، ص 60 تا 68.

«عقیق اصل»، ادبستان، خرداد 1373، ش 54، ص 62 تا 65.

«عقیق اصل»، ادبستان، تیر 1373، ش 55، ص 62 تا 65.

«باز هم غریبه آمد (برای آرزوهای پیر پدرم)»، ادبستان، بهمن 1371، ش 38، ص 72 تا 77.

«تلخک»، ادبستان، فروردین 1372، ش 40، ص 42 تا 48.

«قاتلی در اندازه های یک لاک پشت»، ادبستان، اردیبهشت 1372، ش 41، ص 51 تا 53.

«فرهاد سوم»، ادبستان، تیر 1372، ش 43، ص 44 تا 47.

«لیلی، عشق ازلی، ابدی و درونی تمام آدمها، نقد کتاب انگار گفته بوی لیلی اثر سپیده شاملو»، با حضور حسن بنی عامری، مهری بهفر، بلقیس سلیمانی، افسانه شاپوری، بهناز علی پور، پروین سلاجقه، فرشته توانگر، عباس پژمان، محمود معتقدی، فرحناز عالی نسب، محمدرضا گودرزی، ناهید معتمدی و علی اصغر محمدخانی، کتاب ماه ادبیات و فلسفه، فروردین و اردیبهشت 1381، ش 54 و 55، ص 59.

 

فهرست منابع

«حسن بنی عامری / در فینال جایزه نویسندگان و منتقدان مطبوعات»، روزنامه اعتماد، 17 / 9 / 1386.

«حالا می خواهم پسر واقع بینی باشم»، گفت و گوی مجتبی پورمحسن با حسن بنیعامری، رادیو زمانه.

«ما با سه نسل طرفیم»، کتاب ماه ادبیات و فلسفه، فروردین 1379، ش 29 و 30، ص 44 تا 48.

کتاب هفته.

 

 

 اصفهان آن لاین

ابراهیم کریمی هسنیجه

$
0
0

ابراهیم کریمی هسنیجه نمایش نامه نویس، مدرس، پژوهشگر، ادیب، بازیگر و کارگردان تئاتر و تلویزیون ایران در نوزدهم اردیبهشت سال 1335 در هسنیجه از توابع نجف آباد اصفهان چشم به جهان گشود و در هیجدهم آذرماه 1387 در پنجاه و شش سالگی در اصفهان دیده از جهان فروبست.

کودک بود که بر اثر خشک سالی به همراه خانواده به اصفهان مهاجرت کرد و همراه پدرش در موسسه علمی چهارده معصوم (احمدیه) سرگرم کار شد.

پس از دریافت دیپلم به سال 1354 رشته کارگردانی فنی سوئیچینگ را در مدرسه عالی تلویزیون پی گرفت ولی به دلیل اجرای یک نمایش مخالف رژیم، از تحصیل محروم شد.

به سربازی رفت و به سال 1356 در رشته ریاضی دانشگاه اصفهان پذیرفته شد. پس از دریافت لیسانس به عنوان دبیر ریاضی به تدریس در دبیرستان های اصفهان روی آورد.

آن گاه لیسانس خود را در رشته ادبیات دریافت کرد و سپس فوق لیسانس نمایش را در دانشگاه تربیت مدرس پی گرفت. پس از این دکترای خود را در رشته ارزشیابی تئاتر دریافت کرد.

سپس به همکاری با شبکه استانی اصفهان و تدریس تئاتر در موسسه نیوشاتک اصفهان و دانشگاه آزاد اراک روی آورد.

در سیمنارها و جشنواره های تئاتر حضوری فعال داشت، و همه دست اندرکاران تئاتر ایران وی را می شناختند ولی او در پی مطرح کردن خود نبود.

وی هنرمندی صاحب سبک بود و نمایش نامه هایی از خود به یادگار نهاد که به لحاظ شیوه نمایش و هم از نظر ادبی قابل اعتنا است. سوگمندانه هیچ یک از آن ها تا به کنون انتشار نیافته است.

مزار او در قطعه نام آوران باغ رضوان اصفهان پایین مزار استاد رضا ارحام صدر قرار دارد.

 

از آثار او است:

کارگردانی و نگارش نمایش صید به سبک اپیک بر پایه نوشته های برتولت برشت، اصفهان، مدرسه هراتی، 1360.

نگارش و کارگردانی نمایش جشن عاشورا، اصفهان، تالار مهمانسرای ورزشکاران تختی؛ 1361.

کارگردانی نمایش نبرد حطین، نوشته خسرو ثقفیان، درباره بیت المقدس در زمان جنگ های صلیبی، هنرستان هنرهای زیبا و سالن اصلی تئاتر شهر تهران، 1363.

نگارش و کارگردانی نمایش سه شب راحت، جشنواره دانشجویی در تالار مولوی تهران / اصفهان، تالار توحید خانه / ورژن دوم در مجتمع فرهنگی و هنری استاد فرشچیان در اصفهان، 1387.

کارگردانی نمایش راز کبری درباره حمله مغول به ایران و پیش گویی شیخ نجم الدین کبری، این تئاتر با حال و هوای آن زمان و جنگ ایران و عراق همخوانی داشت و در بهمن ماه 1366 در ششمین جشنواره فجر شرکت جست و در سالن اصلی تئاتر شهر به اجرا درآمد. راز کبری دو سانس پشت سر هم اجرا می شد. با این حال جا نبود و مردم تقاضای سانس سوم کرده بودند ولی اجرای آن دو ساعت و نیم وقت می برد و با نیم ساعت استراحت عوامل نمایش، پنج ساعت و نیم تمام را از آن خود می کرد که به دلیل تنگی وقت جشنواره، امکان برگزاری سانس سوم وجود نداشت. این نمایش، همان سال پنج شب در فولادشهر اصفهان روی صحنه رفت و قرار بود در اصفهان نیز اجرا شود ولی با موشک باران اصفهان هرگونه تجمعی ممنوع اعلام شد و درنتیجه اجرای این تئاتر نیز لغو گردید. به سال 1390 جعفر تحویلپور یکی از بازیگران این نمایش تصمیم گرفت آن را دوباره اجرا کند ولی به دلایلی از این کار دست کشید.

نگارش و کارگردانی نمایش یل، درباره حمله کوموله، دستیار کارگردان: خسرو ثقفیان، اصفهان، تالار فولادشهر؛ 1364.

نگارش نمایش نامه بوی سیب که به کارگردانی امیر لطفی به سال 1383 و 1384 در کتابخانه الغدیر و کانون سلمان فارسی خمینی شهر روی صحنه رفت.

نگارش نمایش نامه شب که به کارگردانی مجید کیمیایی پور در سالن ارشاد ماهشهر به اجرا درآمد.

کارگردانی و نگارش نمایش قلقله پریشان، مدرسه هراتی اصفهان / تئاتر شهر تهران.

کارگردانی نمایش هنبان عشق درباره امام حسن مجتبی علیه السلام که قرار بود در تالار وحدت اجرا شود ولی در تالار سازمان گوشت تهران اجرا شد و بعد در هنرسرای خورشید اصفهان نیز به اجرا درآمد.

کارگردانی نمایش نخلی از نخل، اصفهان، تالار هنر. داستان عثمان حنیف است که در زمان زمامداری بصره نامه ای از امیر مومنان حضرت امام علی علیه السلام دریافت کرد.

نگارش و کارگردانی نمایش شاهباز سدره نشین، توحیدخانه اصفهان. مرحوم کریمی این نمایش نامه را بر پایه این شعر حافظ به نگارش درآورد:

چه گویمت که به میخانه دوش مست و خراب

سروش عالم غیبم چه مژده ها داده است

که ای بلندنظر شاهباز سدره نشین

نشیمن تو نه این کنج محنت آباد است

این نمایش قرار بود به سال 1367 در کنگره حافظ در شیراز اجرا شود ولی با تغییراتی در برنامه کنگره، چنین نشد تا این که به سال 1369 در توحیدخانه اصفهان روی صحنه رفت.

کارگردانی تله تئاتر سلامان، نوشته احمد بیگدلی.

کارگردانی نمایش تلبیس ابلیس برای دهه فجر، تالار فرهنگیان، 1370.

کارگردانی نمایش سوگ حلاج به سال 1372 که اجرا نشد.

کارگردانی نمایش خیابانی قانیای فرنگ، میدان نقش جهان اصفهان، تابستان 1368. شادروان کریمی با تلفیق عزاداری سنتی و شیوه های نوین تئاتر، تعزیه مدرنی را رقم زد که در طول ده شب اجرا سیزده هزار نفر تماشاچی داشت. قانیا پادشاهی بود که عزاداران امام حسین علیه السلام را دستگیر می کرد ولی با خوابی که می دید به خود می آمد و دستور آزادی آنان را می داد.

کارگردانی نمایش باران درباره نماز بارانی که آیت الله خوانساری خواند. این نمایش نیمه تمام ماند و به اجرا نرسید.

کارگردانی و نگارش نمایش نامه کمربند در جشنواره دانش آموزی.

نگارش نمایش نامه از نیم راه عشق که به کارگردانی برادر مرحومش حسین کریمی هسنیجه در تالار هنر اصفهان اجرا شد. مردی از یاران با وفای امام حسین علیه السلام در کربلا به شهادت نرسیده و از آن واقعه خونین جان به در برده است. او را می ربایند تا به پرسش های آنان درباره رویدادهای کربلا، دلایل قیام امام و چگونگی احوالات و شهادت امام و یارانش پاسخ گوید.

نمایش نامه راز عشق پهلوان.

نمایش نامه سی بانو.

کارگردانی نمایش دایره گچی قفقازی اثر برتولت برشت که به اجرا نرسید.

نمایش نامه حکایت آن یاسمن.

نگارش نمایش نامه مصراعی از یک حکایت، به کارگردانی مرتضی بهارلو هوره، آموزش و پرورش اصفهان؛ 1377.

نگارش نمایش نامه شب، به کارگردانی مرتضی بهارلو هوره، صدا و سیمای مرکز اصفهان؛ 1378.

به دنبال چه هستیم، به کارگردانی مرتضی بهارلو هوره، آموزش و پرورش اصفهان؛ 1382.

کارگردانی نمایش یه شهر پر قصه، هنر سرای خورشید اصفهان؛ 1379.

کارگردانی نمایش موسیقی سیاوش، هنر سرای خورشید اصفهان؛ 1379.

کارگردانی نمایش بازی عشق، هنرسرای خورشید اصفهان؛ 1382.

کارگردانی نمایش خنده امام، آموزش و پرورش اصفهان؛ 1386.

کارگردانی نمایش باکره ساکت، تالار هنر اصفهان؛ 1383.

کارگردانی تله تئاتر خطه زنده رود، صدا و سیمای مرکز اصفهان؛ 1378.

کارگردانی تله تئاتر غزلواره های عشق، صدا و سیمای مرکز اصفهان؛ 1381.

کارگردانی خانه بخت، صدا و سیمای مرکز اصفهان؛ 1385.

 

فهرست منابع

تاریخ تئاتر در اصفهان، ناصر کوشان، اصفهان: آتروپات، چاپ اول 1379.

گفت و گوی نگارنده با خسرو ثقفیان.

گفت و گوی نگارنده با جعفر تحویلپور.

برنامه شب تئاتر، مجلس نکو داشت زنده یاد استاد ابراهیم کریمی هسنیجه و یادمان استاد رضا ارحام صدر و استاد علی اکبر رادی، پنج شنبه سوم بهمن 1387، تالار هنر اصفهان.

ویژه نامه تالار هنر با آثاری از دکتر اردشیر صالح پور، دکتر محمدحسین ناصر بخت، داوود فتحعلی بیگی، رضا کشانی، خسرو ثقفیان و عزت ا... انتظامی فر.

 

 

 

 اصفهان آن لاین

دانلود خرنامه pdf


دیدار با آذر نفیسی

$
0
0

خانم آذر نفیسی نویسنده، مدرس، ادیب، منتقد و داستان نویس ایرانی در دسامبر 1955 میلادی چشم به جهان گشود.

او دختر احمد نفیسی شهردار سابق تهران و نزهت نفیسی از نخستین زنانی که به مجلس شورای ملی راه یافت و برادرزاده استاد سعید نفیسی است.

آذر نفیسی با بیژن نادری ازدواج کرد که حاصل آن نگار و دارا هستند.

او به سال 1997 از ایران مهاجرت کرد. وی هم اکنون در آمریکا زندگی می کند و استاد ادبیات انگلیسی دانشگاه جانز هاپکینز و سخنران میهمان در موسسه سیاست خارجی آن دانشگاه و مدیر پروژه گفت و گو در دانشکده مطالعات پیشرفته بین المللی (سایس) در واشینگتن است.

خانم نفیسی سال 2011 جایزه طلای کریستوفر گابارون را دریافت کرد. او نخستین ایرانی برنده این جایزه به شمار می رود.

 

از آثار او است:

لولیتاخوانی در تهران، 2003، لندن: آی بی تورس، 347 ص. معروف ترین و پرفروش ترین کتاب او که توجه زیادی را به خود جلب کرد و به بیش از سی زبان ترجمه شد. این اثر بیش از صدهفته در فهرست پرفروش ترین های نیویورک تایمز قرار داشت. موضوع اصلی کتاب خاطرات خانم نفیسی از روزهایی است که درس های دانشگاه تعطیل شد و او در پی تعطیلی کلاس انگلیسی اش در دانشگاه تهران کلاس خصوصی دایر کرد و بازخوانی رمان های مشهور انگلیسی پرداخت. کتاب لولیتا خوانی در تهران، به چهار بخش تقسیم شده است: 1. لولیتا  (پرسوناژ رمان لولیتا اثر ولادیمیر نابوکوف)، 2. گتسبی (پرسوناژ رمان گتسبی بزرگ اثر اسکات فیتزجرالد)، 3. جیمز (هنری جیمز، نویسنده آمریکایی) 4. آستن (جین آستن، نویسنده انگلیسی). نویسنده می خواهد این تجربیات را از طریق آثار ادبی که می خوانده است بیان کند و نشان دهد که واقعیت چگونه بر تخیل و درک ما از تخیل اثر می گذارد و در برابر، تخیل چگونه باعث می شود که نگاهی تازه به زندگی پیدا کنیم.

آنچه درباره اش سکوت کرده ام، 2008، رمانی که زندگی خاندان نفیسی از کودکی نویسنده تا زمان از دست دادن پدر و مادرش را روایت می کند.

ترجمه دایی جان ناپلئون از ایرج پزشکزاد.

آن دنیای دیگر، تاملی دیگر در آثار ولادیمیر نباکف، تهران: طرح نو، 1373، 512 ص.

نقدی بر سه قطره خون صادق هدایت.

مقدمه بر ترجمه فرزانه طاهری از عطش آمریکایی نوشته ریچارد رایت، تهران: کتاب تهران، 1364، 243ص.

«ساختارهای ادبی در عقاید یک دلقک اثر هاینریش بل»، کتاب نما، زیر نظر چنگیز پهلوان، چاپ اول تابستان 1370، ص 39 تا 61.

 

فهرست منابع

سایت زنان موفق و مشهور ایرانی.

روزنامه آسیا.

لولیتا خوانی در تهران و روایت شرق شناسانه جدید، پرویز جاهد، رادیو زمانه.

کتاب شناسی ملی ایران.

 

 

 اصفهان آن لاین

دیدار با نعیمه نافلی

$
0
0

نعیمه نافلی نقاش، طراح، مجسمه ساز، مدرس و هنرمند ایرانی در اصفهان چشم به جهان گشود.

از کودکی به هنر و صنایع دستی به ویژه معرق و مینیاتور علاقه مند بود. نگارگری را نزد صادقی و قلم زنی را نزد شیرانی آموخت. به مجسمه سازی علاقه فراوان داشت و آن را از سینا طاهری فراگرفت. پس از دیپلم، دوست داشت همین رشته را دنبال کند ولی در رشته نقاشی در دانشگاه شاهد تهران پدیرفته شد. به سال 1389 با ارائه پایان نامه ای با نام عجایب نگاری در نقاشی قهوه خانه ای به راهنمایی استاد محسن مراثی لیسانس خود را دریافت کرد.

آن گاه به تدریس طراحی در هنرستان هنرهای زیبای اصفهان و آموزشگاه های چهل ستون و لچک روی آورد.

وی در ورک شاپ های سپیده صبح، عاشورا، سبز در سرخ و چند جشنواره هنر محیطی در هرمزگان و پلور زیر نظر استاد احمد نادعلیان شرکت داشته است. او می گوید:

جشنواره هنر محیطی در نگاهم تاثیر گذاشت و به من کمک کرد تا دیدگاه آن ها و شیوه بیان هنریشان را دریابم وگرنه نمی خواهم درگیر این جشنواره ها بشوم.

 

از فعالیت های هنری او است:

سمپوزیوم مجسمه سازی شهرکرد، 1385.

نمایشگاه انفرادی در گالری خارک تهران، 1387.

نخستین اکسپوی هنرهای تجسمی رودکی، 1388.

نمایشگاه انفرادی در گالری میرمیران، خانه هنرمندان تهران، 1388.

نمایشگاه گروهی فضای باز به همراه گروه اسپادان اصفهان.

چهارمین جشنواره هنرهای تجسمی جوان.

دومین جشنواره هنرهای تجسمی دامون فر.

نمایشگاه گروهی مجموعه سوم، گالری صبای تهران، 1390.

نمایشگاه انفرادی نقاشی در گالری کوثر اصفهان، اسفند 1390. تابلوهای این نمایشگاه آمیزه ای از دو سبک انتزاعی و مدرن با ترکیب مواد اکرولیلک و رنگ و روغن هستند.

فضاها کلاسیک هستند همان بناهای شناخته شده اصفهان با رنگ های ویژه اصفهان ولی با برشی انتزاعی بر پایه احساس او از زادگاهش اصفهان. در این تابلوها، سی و سه پل و میدان نقش جهان به دست او با زبان مدرن بیان شده اند.

چهار تابلو از خانم نافلی را با هم می بینیم:

 

 

 اصفهان آن لاین

اصغر فرهادی و اسکار

$
0
0

سحرگاه امروز سرانجام اصغر فرهادی نابغه اصفهانی جایزه اسکار را به دست آورد.

امروز جدایی نادر از سیمین پرافتخارترین فیلم ایرانی و نخستین فیلم ایرانی برنده اسکار به شمار می رود.

اما تاریخ تکرار می شود:

هنگامی که فیلم گاو ساخته داریوش مهرجویی پا از مرزهای ایران بیرون گذاشت و نام سینمای ایران را بر زبان ها انداخت گفتند او ایرانی را در فیلم خود خوار و خفیف جلوه داده و به همین خاطر جایزه هایی را به دست آورده است.

امروز نیز فرهادی را متهم به توهین به قشر مذهبی ایران می دانند و می گویند برای همین اسکار را به دست آورده است. ولی در واقع نه مهرجویی به ایرانی توهین کرد و نه فرهادی.

فرهادی جایزه اسکار را به خانه می برد چون بهترین فیلم جهان را با کم ترین امکانات ساخته است. چون از اخلاق انسانی می گوید و دروغ را به عنوان ویرانگرترین عمل ضد اخلاقی انسان های امروز زیر سوال می برد.

موفقیت فرهادی را به تمامی روشن اندیشان تبریک می گوییم.

 

 اصفهان آن لاین

دیدار با مهندس کورش نیک پیام

$
0
0

کورش نیکپیام نمایش نامه نویس، بازیگر و کارگردان تئاتر ایران به سال 1363 در اهواز چشم به جهان گشود.

کورش از همان کودکی زیر نظر پدرش احمد که کارگردان تئاتر بود با هنرهای نمایشی آشنایی یافت. خانواده آن ها پس از مدتی کوچیدند و در اصفهان اقامت گزیدند.

وی هنر تئاتر را در اصفهان دنبال کرد. در سال 1381 نخستین نمایش نامه خود را به نام عشق به نگارش درآورد که اجرا نشد. پس از دریافت دیپلم، رشته مهندسی غذایی را در دانشگاه تبریز دنبال کرد تا این که به سال 1385 لیسانس خود را گرفت.

در همین سال گروه نمایش هنر را در اصفهان پایه گذاری کرد، هادی بهارلو، احمد دهقان، رسول دهقانی، متین بنایی، میلاد حمزه، مینا حدادی نسب، مائده منتظری، پریا نصری و رویا قادری از اعضای این گروه به شمار می روند.

آن گاه رشته صنایع غذایی را در دانشگاه تبریز پی گرفت و به سال 1387 با دفاع از پایان نامه خود با نام واکنش های قهوه ای شدن به راهنمایی دکتر احمدی موفق به دریافت درجه فوق لیسانس شد.

به سال 1388 پیمان زناشویی بست. او می گوید: همسرم تصویر برداری می کند و در کار تئاتر به من یاری می رساند. سابقه کار در اهواز و تبریز را تجربه کرده ام ولی کار کردن در فضای اصفهان را دوست دارم.

 

این نمایش نامه ها به قلم او به نگارش درآمده اند:

نمایش خیابانی داش جوات، اصفهان، به کارگردانی پویان عطایی، با بازی امین پناهی، 1387.

نمایش صحنه ای چهارمین نامه.

نمایش صحنه ای گردن کلفته و سرگرد قهرمان، 1389.

نمایش صحنه ای سرباز قهرمان، 1389.

نمایش خیابانی خواستگاری.

نمایش محکومین، برگزیده جشنواره سراسری نمایشنامه نویسی.

نمایش آهو خانم، برگزیده جشنواره کشوری تئاتر رضوی.

نمایش کودکانه تصمیم قشنگ توی کتاب بچه ها، به کارگردانی پویان عطایی.

نمایش تنبل خان.

نمایش کنار چاه.

نمایش صندوق سیاه.

نمایش سیرک حیوانات.

نمایش پیمان شوم.

نمایش داور کیست؟

نمایش عشق و مرگ.

نمایش صحنه ای یک به علاوه سه، مجتمع فرهنگی و هنری سوره اصفهان، اسفند 1390.

روایتی از دوران دفاع مقدس که تلفیقی از سبک های رئالیستی و اکسپرسیونیستی است. چند ایرانی در یک کمین به سر می برند: ناصر، سعید، عبدل و حاجی که فرمانده است. داستان از نگاه سعید روایت می شود. عبدل اهوازی است یک روز برای تماشای فیلم به سینما رفته که موشکی در خانه آن ها فرود آمده و همسرش ریحانه را که بارد بوده به شهادت رسانده است.

ناصر جوانی از اصفهان است که برای گذراندن دوره اجباری سربازی به جبهه آمده است.

یک روز عبدل خوابش می برد و عراقی ها موقعیت آن ها دور می زنند. آب و غذا جیره بندی می شود و پس از مدتی به خوردن علف و برگ درخت روی می آورند. آب هم نیست. ناصر و عبدل برای به دست آوردن آب می روند ولی ناصر از ناحیه پا زخمی می شود. سرانجام نیروهای خودی به کمک می آیند و عراقی ها عقب نشینی می کنند. ولی آن ها دست بردار نیستند دوباره هجوم می آورند و شیمیایی می زنند. در سنگر فقط یک ماسک هست و حاجی آن را به سعید می دهد. سعید زنده می ماند و در بیمارستان بستری می شود. پس از بهبودی باز راه جبهه های نبرد را در پیش می گیرد تا این که به شهادت می رسد.

هادی بهارلو، رسول دهقانی، میلاد حمزه، کوروش نیک پیام، مائده منتظری، احمد دهقانی در این تئاتر به ایفای نقش می پردازند و محمد اعمی مشاور کارگردان است.

مینا حداد نسب منشی صحنه، نسیم پناهی مدیر صحنه، رویا قادری و عباس نادری در بخش موسیقی این تئاتر فعالیت می کنند و تهیه پوستر و بروشور آن را مائده منتظری برعهده دارد.

 

نمایش هایی به کارگردانی کوروش نیک پیام:

نمایش خیابانی آرمان شهر، 1383.

نمایش صحنه ای یک بعلاوه سه، مجتمع فرهنگی و هنری سوره اصفهان، اسفند 1390.

 

نیک پیام در این نمایش ها به ایفای نقش پرداخته است:

شمشیر خونین، تبریز.

نمایش صحنه ای خار و گل.

نمایش صحنه ای یک بعلاوه سه، در نقش عبدل، مجتمع فرهنگی و هنری سوره اصفهان، اسفند 1390.

 

نمایش نامه های او جوایزی را از جشنواره های تئاتر ایثار، جشنواره تئاتر رضوی، جشنواره سراسری نمایش نامه نویسی، دو دوره جشنواره بین المللی تئاتر دانشجویی، جشنواره استانی دفاع مقدس، دو دوره جشنواره استانی جوان و سیزدهمین دوره تئاتر بسیج به دست آورده اند.

 اصفهان آن لاین

استاد دکتر غلامحسین صدیقی

$
0
0

غلام حسین صدیقی پژوهشگر، مدرس، محقق، آزادی خواه، جامعه شناس، حقوقدان، مصحح، مترجم، نویسنده، شاعر و سیاستمدار ایرانی در چهاردهم آذرماه سال 1284 در یک خانواده مازندرانی در سرچشمه تهران چشم به جهان گشود و در نهم اردیبهشت ماه سال 1370 در هشتاد و شش سالگی در تهران دیده از جهان فروبست.

ولادت صدیقی همزمان با امضای قانون اساسی ایران به دست مظفرالدین شاه بود و از این خاطر وی را باید فرزند مشروطیت خواند.

تحصیلات خود را در تهران انجام داد و زبان فرانسه را در مدرسه آلیانس فراگرفت. آن گاه دارالفنون را برای ادامه تحصیلات خود برگزید. به سال 1308 با جمعی دیگر به فرانسه اعزام شد. به سال 1311 دوره دانشسرا را در شهر انگولم فرانسه به انجام رساند و به سال 1314 از دانشسرای عالی سن کلو در ورسای دیپلم گرفت. در همین سال، نماینده ایران در کنفرانس موسسه بین المللی تعلیم و تربیت بود.

تا بهار 1315 پنج دیپلم عالی دیگر در رشته های روان شناسی، روانشناسی کودک و آموزش و پرورش، اخلاق و جامعه شناسی، جمال شناسی و تاریخ ادیان دریافت کرد.

سرانجام پایان نامه خود را درباره جنبش های دینی ایران در قرن دوم و سوم هجری به انجام رساند و دکترای خود را در اسفند 1316 در رشته فلسفه و جامعه شناسی از دانشگاه سوربن فرانسه گرفت.

پایان نامه او بعدها به سال 1938م / 1317 در پاریس انتشار یافت. به سال 1372 انتشارات پاژنگ در تهران این اثر را در چهارصد و هفت صفحه بازچاپ کرد و به سال 1375 با گویندگی ملاحت طلایی به صورت نوار کاست درآمد.

پس از این در فروردین 1317 به آغوش میهن بازگشت و با رتبه دانشیار به تدریس در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران روی آورد.

در شهریورماه 1320 با خانم فرح انگیز مفتاح پیمان زناشویی بست. حاصل آن آفرین، نیکو و حسین صدیقی نام گرفتند.

در فروردین 1322 به رتبه استادی دست یافت. سپس به انجمن آثار ملی رونقی دوباره بخشید.

در اسفند 1325 رییس هیات ایرانی در کنفرانس ملت های آسیایی و به سال 1327 رییس هیات نمایندگی ایران در سومین کنفرانس یونسکو در بیروت بود.

در همین سال ها به گروه همکاران دهخدا پیوست و در تالیف لغت نامه شرکت جست.

به سال 1330 در دولت دکتر محمد مصدق به دنیای سیاست گام نهاد. در کابینه نخست مصدق وزیر پست و تلگراف و تلفن و در کابینه دوم وزیر کشور شد و نیابت نخست وزیر را برعهده گرفت.

پس از بیست و هشتم مرداد 1332 به زندان افتاد.

سرانجام به سال 1333 آزادی خویش را به دست آورد و به تدریس رشته جامعه شناسی در دانشگاه تهران پرداخت.

به سال 1334 به عضویت انجمن ایرانی فلسفه و علوم انسانی درآمد.

به سال 1337 موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی را پایه گذاری کرد که به سال 1351 به دانشکده علوم اجتماعی تبدیل شد.

به سال 1339 جبهه ملی دوم را به همراه باقر کاظمی و محمود نریمان شکل داد و رهبری ملی گرایان را بر عهده گرفت. در سال های بعد چندین بار طعم زندان را چشید.

به سال 1352 پس از سی و شش سال تدریس به افتخار بازنشستگی نائل آمد. چندی بعد طی مراسمی عنوان استادی ممتاز دانشگاه تهران به او داده شد.

در آذر 1357 محمدرضا شاه با او دیداری انجام داد و از وی خواست نخست وزیر ایران شود. دکترصدیقی شرطهایی داشت که مورد پسند شاه نبود.

مهندس بازرگان، صدیقی را به شرکت در دولت موقت فراخواند ولی وی این پیشنهاد را رد کرد.

صدیقی با فروپاشی جبهه ملی چهارم در بهمن 1358 سیاست را رها کرد.

در تیرماه 1359 پس از شکست کودتای نوژه، شایعه دستگیری صدیقی بر سر زبان ها افتاد ولی او این شایعه را تکذیب کرد.

صدیقی سال های آخر عمر خود را به دور از سیاست در سکوت کامل سپری کرد تا این که درگذشت. مزار او در ابن بابویه قرار دارد.

 

از آثار او است:

گزارش سفر هند، ابتدا در نشریه اخبار دانشگاه تهران و سپس به صورت جداگانه، تهران: دانشگاه تهران، 1326.

از طالس تا سقراط، تاریخ فلسفه یونان به فارسی، تهران: دانشگاه تهران.

تاریخ فلسفه یونان از سقراط تا ارسطو.

جامعه شناسی.

شرح احوال و تالیفات ابوریحان بیرونی.

شرح احوال، آرا و تالیفات ابن سینا.

تاریخ فرهنگ ایران.

مقالات فلسفی برای دایره المعارف مصاحب.

ترجمه رساله سرگذشت ابن سینا.

تصحیح معراجنامه ابن سینا.

تصحیح رساله تشریح ابن سینا.

تصحیح رساله قراضه طبیعیات منسوب به ابن سینا، تهران: انجمن آثار ملی.

تصحیح ظفرنامه منسوب به ابن سینا، تهران: انجمن آثار ملی.

ترجمه منشور یونسکو.

مقدمه بر اصول حکومت آتن، نوشته ارسطو، تحشیه باستانی پاریزی، تهران: دانشگاه تهران، 1342.

«گزارش هیات نمایندگی ایران در کنفرانس سوم یونسکو، بیروت»، گزارش کمسیون ملی یونسکو ایران، س 1، ش 10، دی 1327، ص 6 تا 12.

«سوابق تایخی و اصل و منشا سازمان تربیتی و علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو)، گزارش کمیسیون ملی یونسکو ایران، س 1، ش 1، آبان 1327، ص 1 تا 6.

تحقیق دربارهکتاب جاویدان خرد، تاریخ ادبیات ایران، تالیف هرمان اته، ترجمه رضازاده شفق، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1351، ص 260 تا 265.

«وظایف دولت در تعلیم و تربیت و علم و فرهنگ»، گزارش کمیسیون ملی یونسکو ایران، س 1، ش 6 و 7، شهریور 1328، ص 21 تا 24.

«یونسکو و چهارمین کنفرانس عمومی آن در پاریس»، گزارش کمیسیون ملی یونسکو ایران، س 1، ش 6 و 7، شهریور 1328، ص 25 تا 27.

«بعضی از کهن ترین آثار نثر فارسی تا پایان قرن چهارم هجری»، نشریه دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، س 13، ش 4، 1345، ص 56 تا 126، ویژه نامه استاد عبدالعظیم قریب.

«ابوریحان بیرونی»، روزنامه سازمان، ش 1 تا 3.

«حکیم نسوی»، نشریه دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، س 6، ش 1، 1337، ص 12 تا 28.

«یک قصیده فلسفی فارسی از ابوالهیثم»، مجله یغما، س 4، 1330، ص 176 تا 179.

«یک مکتوب از تهران، درباره مکارم الاخلاق و رضی الدین نیشابوری»، نشریه دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز، س 3، ش 5 و 6، 1329، ص 94 تا 96.

«بعضی ملاحظات: مازیار و طبری»، مجله یادگار، س 1، ش 6، ص 78 تا 80.

«جرعه فشانی بر خاک»، مجله یادگار، س 1، ش 8، 1324، ص 47 تا 51.

«ده رساله تبلیغاتی دیگر از صدر مشروطیت»، مجله راهنمای کتاب، س 13، 1349، ص 17 تا 24.

«خسن و خسین هر سه دختران مغاویه»، روزنامه جمهوری اسلامی، یک شنبه 29 تیر 1359، ش 328، س 2، ص 7.

سخنرانی در مراسم دریافت استادی ممتاز دانشگاه تهران، نامه علوم اجتماعی، س 1، ش 4، ص 1 تا 6 و راهنمای کتاب، 1352.

 

فهرست منابع

مصاحبه با روزنامه دنیا، 20 شهریور 1358.

مصاحبه با روزنامه پرخاش، یک شنبه 28 امرداد 1358.

روزشمار تاریخ ایران.

کتاب شناسی ملی ایران.

جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران، سرهنگ غلام رضا نجاتی، تهران، چاپ سوم 1366، ص 531 تا 556 و مجله آینده، س 14، 1367، ص 120 تا 135 و ارمغان فرهنگی به دکتر صدیقی، ج 2، ص 892 تا 894.

تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران، سرهنگ غلام رضا نجاتی، تهران: رسا، 1371.

گفت و گوی دکتر صدیقی با احمد انواری، روزنامه پرخاش، ش 19، 1358.

خاطرات من در یادداشت های پراکنده، شمس الدین امیرعلایی، تهران، مهر 1363.

مصدق در محکمه نظامی، گردآورده سرهنگ بزرگمهر.

شرح حال رجال معاصر مازندران، عباس شایان، ص 126 تا 128 و ارمغان فرهنگی به دکتر صدیقی، ج 2، ص 889 تا 892.

روزنامه ایندیپندنت، دوم می 1991م.

روزنامه تایمز، سوم می 1991م.

یادنامه دکتر غلامحسین صدیقی، به کوشش دکتر پرویز ورجاوند، تهران: چاپخش، چاپ نخست بهار 1372، با مطالبی از دکتر مظاهر مصفا، ادیب برومند، پروانه اسکندری، علی اردلان، دکتر شمس الدین امیر علایی، دکتر یحیی مهدوی، استاد محمد محیط طباطبایی، مهندس مهدی بازرگان، مهندس علیقلی بیانی، نصرت الله خازنی، مهندس منوچهر سالور، حسین شاه حسینی، دکتر خسرو سعیدی، علی اصغر سعیدی، هرمز ممیزی، دکتر خسرو فرشیدورد، سیدابوالقاسم انجوی، دکتر فیروز توفیق، استاد سیدمحمدتقی دانش پژوه، دکتر علی رشیدی، دکتر حبیب الله زنجانی، سهیلا شهشهانی، دکتر محسن فرشاد، هرمزان فرهنگ، دکتر باقر قدیری، دکتر علیقلی محمودی بختیاری، دکتر مصطفی رحیمی، داریوش آشوری، دکتر سیدمحمد دبیرسیاقی، دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن، دکتر عنایت الله رضا، ایرج افشار و دکتر علینقی منزوی.

هفتاد مقاله یا ارمغان فرهنگی به دکتر غلامحسین صدیقی، به کوشش یحیی مهدوی و ایرج افشار، تهران: اساطیر، چاپ اول 1371، با مطالبی از فضل الله رضا، حسینعلی هروی، دکتر ساسان سپنتا، دکتر محمد امین ریاحی، دکتر عبدالوهاب نورانی وصال، رحیم رضازاده ملک، مصطفی مقربی، دکتر محمد محمدی ملایری، احمد تفضلی، عبدالعلی ادیب بروند، علی اشرف صادقی، دکتر غلامرضا ستوده، دکتر یحی ماهیار نوابی، کرامت رعنا حسینی، دکتر ناصل تکمیل همایون، مرتضی ممیز، داریوش آشوری، احمد آرام، میرهدایت حصاری، دکتر سیدمحمد دبیرسیاقی، سیدمحمد علی جمالزاده، دکتر احمد مهدوی دامغانی، دکتر محسن ابوالقاسمی، محمدتقی دانش پژوه، دکتر فتح الله مجتبایی، دکتر مهدی محقق، دکتر علی نقی منزوی، علی پاشاصالح، دکتر سیدعلی موسوی بهبهانی، دکتر سیدجعفر سجادی، دکتر محمدجواد مشکور، شیوا (منصوره) کاویانی، مرتضی فرهادی، مجید مهران، احمد منزوی، دکتر غلامعلی سیار، دکتر اصغر مهدوی و ابوالقاسم انجوی شیرازی، دکتر عزت الله نگهبان، کیکاووس جهانداری، دکتر جلال متینی، دکتر ذبیح الله صفا، دکتر عباس زریاب، دکتر عنایت الله رضا، رضا رضازاده لنگرودی، دکتر فرهاد دفتری، دکتر محمدابراهیم باستانی پاریزی، محمد محیط طباطبایی، احمد اقتداری، دکتر غلامعلی رعدی آذرخشی، دکتر محمداسماعیل رضوانی، دکتر هوشنگ ساعدلو، دکتر محسن صبا، دکتر منصوره اتحادیه، دکتر جواد شیخ الاسلامی، محمد گلبن، دکتر فخرالدین عظیمی، ایرج افشار، قدرت الله روشنی زعفرانلو، دکتر سیدجعفر شهیدی، دکتر غلامحسین یوسفی، دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن، دکتر پرویز ورجاوند، دکتر محمود روح الامینی، دکتر محمود امیدسالار، دکتر محمدعلی مولوی، دکتر محمود توسلی، دکتر سهیلا شهشهانی، دکتر احسان نراقی، دکتر مهدی آذر، خسرو خسروی، دکتر مظاهر مصفا و دکتر یحیی مهدوی.

نقد ارمغان فرهنگی به دکتر صدیقی در مجله پانزده خرداد.

 

 

 

 اصفهان آن لاین

Viewing all 464 articles
Browse latest View live




Latest Images