Quantcast
Channel: شارژ ایرانسل و رایتل
Viewing all 464 articles
Browse latest View live

آیت الله دکتر سیدمحمود مرعشی نجفی

$
0
0

سید محمود مرعشی نجفی فقیه، مجتهد، کتاب شناس، نویسنده، گنجور، جامعه شناس، نسخه شناس، پژوهشگر، فهرست نگار، مصحح و محقق ایرانی در بیست و سوم اردیبهشت ماه سال 1320 در قم چشم به جهان گشود.

او فرزند ارشد مرجع عالیقدر شیعه شادروان آیت الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی است و سه برادر و چهار خواهر دارد.

به سال 1334 به لباس روحانیت درآمد و پس از دوران دبیرستان به طور جدی به تحصیلات علوم دینی روی آورد. مقدمات و سطح را نزد مرحوم آیت الله العظمی فاضل لنکرانی، آیت الله سیدمهدی لاجوردی، آیت الله شیخ ابوطالب تجلیل تبریزی، آیت الله محمدصادق نصیری سرابی، آیت الله محمدتقی ستوده و حجت الاسلام احمد ورامینی فراگرفت. پس از این، در درس خارج فقه پدر بزرگوارش شرکت جست.

حضرت حجت الاسلام و المسلمین سیدمحمود مرعشی توانست از مشاهیر حوزه های قم، نجف، مصر و یمن اجازاتی دریافت کند که از آن جمله است:

اجازه اجتهاد از آیت الله العظمی شیخ عبدالنبی اراکی.

اجازه روایت حدیث از علامه حاج شیخ آقابزرگ تهرانی و اجازات دیگری از آیت الله العظمی بهجت، آیت الله العظمی فاضل لنکرانی، آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی، آیت الله العظمی سیستانی، آیت الله العظمی شیخ محمدعلی عراقی، آیت الله علیاری تبریزی، آیت الله العظمی سیدمحمد شیرازی، اجازه روایت حدیث از احمد بن محمد زبارة مفتی بزرگ زیدیه در صنعا، اجازه از شیخ محمد غزالی مصری اندیشمند معاصر جهان اسلام و اجازه روایتی مفصلی از پدر بزرگوار خود.

او به سال 1340 ازدواج کرد که حاصل آن سه فرزند دختر است.

حجه الاسلام سیدمحمود مرعشی تحصیلات خود را در رشته جامعه شناسی در دانشکده معقول و منقول دانشگاه تهران پی گرفت و از محضر استادانی همچون بدیع الزمان فروزانفر، علی اکبر شهابی، محمود شهابی، دکتر ناظرزاده کرمانی و دکتر ذبیح الله صفا بهره برد. سپس همین رشته را از سال 1358 به صورت مکاتبه ای در دانشگاه لندن ادامه داد تا این که در ماه مارس سال 1985 میلادی دانش آموخته شد و با ارائه پایان نامه خود درباره شیوه نگارش در نسخه های خطی از قرن چهارم تا هفتم هجری دکترای جامعه شناسی دریافت کرد.

دکتر سیدمحمود مرعشی آن گاه به خاطر خدمات و پیشینه علمی خود از فرهنگستان علوم آذربایجان دکترای افتخاری گرفت.

دکتر مرعشی پیش از انقلاب به دلیل فعالیت های سیاسی همواره مورد تعقیب رژیم بود و چندین بار دستگیر و زندانی شد.

وی در پایه گذاری کتابخانه بزرگ آیه الله العظمی مرعشی نجفی نقش بسیاری داشت و پس از درگذشت پدر تاکنون مسوولیت کتابخانه را بر عهده دارد و از هیچ کوششی برای توسعه کتابخانه فرونگذاره است.

بسیاری از سفرهای دور و نزدیک برای خرید نسخه های خطی در داخل و خارج از کشور نیز بر دوش دکتر مرعشی است که می توان از سفر به کشورهای ایتالیا، اسپانیا، فرانسه، آلمان، بلژیک، هلند، دانمارک، سوئد، انگلستان، ایرلند، ترکیه، هندوستان، عراق، سوریه، مصر، قطر، امارات متحد عربی، ازبکستان، آذربایجان، یمن و کانادا نام برد.

ازجمله افتخارات ایشان می توان به این ها اشاره داشت:

لوح سپاس کتاب شناس برجسته کشور.

لوح سپاس مسوولان کشور، دانشگاه تهران، 1374.

لوح سپاس کتابخانه های قم، آبان 1389.

از آثار او است:

شرح حال و آثار و آراء ابن سینا، قم: کتابفروشی نوین، 1341، 135ص، وزیری.

شرح حال و آثار و آراء ابوحامد غزالی، قم: کتابفروشی نوین، 1341، 94ص.

شرح حال و آثار و آراء ابونصر فارابی.

تصحیح شرح نخبه المقال در علم رجال، اثر پدرش آیة الله العظمی مرعشی.

تهیه منابع احقاق الحق.

فهرست نسخه های خطی آثار علامه سیدحیدر آملی موجود در کتابخانه آیت الله مرعشی، قم: کتابخانه مرعشی، 1381.

فهرست نسخه های خطی آثار قاضی نورالله شوشتری موجود در کتابخانه آیت الله مرعشی، قم: کتابخانه مرعشی، 1381، 80ص.

فهرست نسخه های خطی آثار علامه نظام الدین عبدالعلی بیرجندی موجود در کتابخانه آیت الله مرعشی، قم: کتابخانه مرعشی، 1381.

تنظیم رساله عملیه آیه الله العظمی مرعشی نجفی.

تنظیم مصباح الناسکین اثر آیه الله العظمی مرعشی نجفی.

تنظیم منهاج المومنین اثر آیه الله العظمی مرعشی نجفی.

تنظیم سبیل النجاة اثر آیه الله العظمی مرعشی نجفی.

تنظیم مناسک حج اثر آیه الله العظمی مرعشی نجفی.

تنظیم غایة القصوی حواشی آیه الله العظمی مرعشی نجفی بر عروة الوثقی، دو جلد.

المسلسلات فی الاجازات، قم: کتابخانه مرعشی، رحلی، دو جلد، 649 + 585ص.

کتابشناسی توصیفی آیت الله العظمی مرعشی نجفی، قم: کتابخانه مرعشی، 1382، 992ص.

گنجینه، فهرست بخشی از نسخه های خطی فارسی سمرقند، بخارا و خوارزم، قم: کتابخانه مرعشی، 1377، 317ص.

نسخه های خطی کهن و نفیس نهج البلاغه و شروح، گزیده ها و ترجمه های آن موجود در کتابخانه مرعشی، قم: کتابخانه مرعشی، 1381، 208ص.

نوادر المخطوطات العربیه من قرن الثالث الی السادس الهجری، قم: کتابخانه مرعشی، 1381، 184ص.

مقدمه بر کیهان شناخت اثر قطان مروزی.

نظارت بر فهرست نسخه های خطی گنجینه جهانی مخطوطات اسلامی، کتابخانه بزرگ آیت الله العظمی مرعشی نجفی که هم اکنون از سی جلد گذشته است.

نظارت بر ده ها عنوان کتاب که تا کنون از سوی کتابخانه آیت الله مرعشی چاپ شده است.

مقالات فراوان برای مجلات، روزنامه ها، دایره المعارف ها و همایش ها.

 

فهرست منابع

کتاب شناسی ملی ایران.

مطالب دهمین همایش حامیان نسخ خطی که به بزرگداشت دکتر مرعشی و پدرشان اختصاص داشت، کتابخانه ملی ایران، آبان 1389.

«نگاهبان میراث شهاب»، علی رفیعی علامرودشتی، میراث شهاب، س 5، ش 15، ص 3؛ ارج نامه عرشیان، به کوشش محمد اسفندیاری و حسین رفیعی، تهران: کتابخانه ملی ایران، پاییز 1389، ص 202 تا 209.

«باغبان بوستان معرفت و فضیلت»، غلامرضا گلی زواره، ارج نامه عرشیان، ص 211 تا 243.

«کتابشناسی دکتر سیدمحمود مرعشی نجفی»، ارج نامه عرشیان، ص 429 تا 447.

«گفت و گو با حجة الاسلام مرعشی با حضور رضا مختاری و سیدمحمد اصفیایی»، کیهان فرهنگی، مهر 1382، ش 204.

وصیت نامه الهی و اخلاقی آیت الله العظمی مرعشی، چاپ مکرر.

 وبلاگ اصفهان آن لاین در پرشین بلاگ


نقد فیلم آل از بهرام بهرامیان

$
0
0

کارگردان: بهرام بهرامیان

نویسنده: بهرام عظیمی

بازنویسی: امیر پوریا

موسیقی: بهزاد عبدی

تهیه کننده: علی معلم

بازی:

مصطفی زمانی در نقش مهندس سینا بهنیا

آنا نعمتی در نقش الهه کامرانی رییس شرکت

همایون ارشادی در نقش ساموئل

هنگامه حمید زاده در نقش فریبا همسر سینا

علی معلم در نقش پزشک

1388

به بیماری صرع مانند زنان باردار آل می گویند و آل پری بدکاره ای است که بچه را می دزد. فیلم آل درباره این باور خرافی است.

آل فیلمی ترسناک و روان شناسانه است، ژانری که در ایران کم تر به آن پرداخته شده است. بهرامیان که آل نخستین کار سینمایی او است به واکاوی ذهن آدمی درباره این خرافه روی می آورد و ثابت می کند که هر انسانی همان است که می اندیشد. اگر آدمی در قفس تنگ توهم گرفتار آید راه برون رفتی نیست و همان می شود که از آن می ترسد. ترس از دست دادن چیزی، برابر با از دست دادن آن است.

آل برای کسی که به آن اعتقاد دارد وجود دارد، آل جان می گیرد و جلو می آید و خودش را نشان می دهد و سرانجام بچه را می دزدد.

فیلم پر از هیجان و اضطراب است و تعلیق و کشش بسیار دارد. رنگ و نور و صدا و فضاسازی و افکت و جلوه های تصویری و معماری در هم می آمیزد تا بستر ترس و دلهره برای بیننده ژرف تر شود.

وهم و واقعیت در هم می آمیزند و کابوس در کابوس فرو می رود تا جایی که تماشاچی دیگر نمی داند اینی که می بیند خواب است، بیداری است، خواب در بیداری است، توهم است، واقعیت است چیست؟

مهندس سینا بهنیا جوانی است که مادرش را در آغاز تولد از دست داده، مشکلات روانی دارد و دچار کابوس است. به این خاطر به پزشک متخصص مراجعه می کند. همسرش فریبا از وضعیت روحی و روانی او باخبر نیست و او می ترسد که نکند رابطه با همسرش را خدشه دار کند.

فریبا باردار است. سینا می ترسد که نکند همسرش همچون مادرش یمسرد و یا بچه سقط شود. سینا فردی خرافی است، هرچیزی را به فال بد می گیرد و همین که پلکش فرو می افتد کابوس می بیند. دچار توهم و سوء ظن است و به هیچ روی عادی نیست. او در آتش توهم می سوزد، هنگامی که او در توهم فرو می رود رنگ ها گرم و سرخ رنگ می شوند و هنگامی که از توهم بیرون می آید و آب می نوشد رنگ های سرد را حاکم می بینیم.

سینا در شرکتی ساختمانی کار می کند. رییس شرکت، خانم الهه کامرانی است که با سینا سر و سری داشته است و به نوعی رقیب عشقی فریبا به شمار می رود. خانم رییس، مهندس جوان را برای مدیریت پروژه های ساختمانی به ارمنستان اعزام می کند. مهندس می گوید: تو فهمیدی که همسرم باردار است و به عمد مرا به آن جا فرستادی.

ولی خانم رییس ادعا می کند که این، تصمیم هیات مدیره بوده است، وانگهی خود تو التماس سفر خارجی داشتی. حال رییس دفتر ارمنستان را تعویض کرده ایم و تو باید بدون همسرت بروی.

سینا به ارمنستان می رود و همسرش را نیز با خود می برد. پس از مدتی خانم رییس نیز به ارمنستان می آید. آیا خانم کامرانی و مهندس بهنیا پیش از این چگونه روابطی داشته اند؟ رنگ سرخ کیف و کفش و اتومبیل خانم کامرانی نشان از شهوانی بودن ارتباطش با سینا دارد و رفتارهای عصبی او از حسادتی ریشه دار حکایت می کند.

میزبان سینا در ارمنستان، ساموئل است. او ایرانی است و همسری ارمنی دارد. این دو بچه ندارند. رحم همسر او توانایی نگاه داری بچه را ندارد ولی مادرزنش گمان می کند که آل، بچه آن ها را دزدیده است. این جا هم اعتقاد به آل دست بردار نیست. سینا در خانه زنی به نام آلوارد اقامت می گزیند. این زن، هیچ گاه ازدواج نکرده است و سینا گمان می کند که این زن عقده بچه دارد، به آن ها حسودی می کند و می خواهد فریبا را به بهانه ویار چیزخور کند تا بچه آن ها سقط شود.

سینا با حساسیت هایش حال فریبا را می گیرد. یک بار در بازار سنتی به همسرش ضربه می زند و او نقش بر زمین می شود. ولی بازهم این جا جایی نیست که بچه از دست می رود.

مادرزن ساموئل می گوید که آل در صورت زنی ظاهر می شود، اگر پدر بچه بتواند او را تحمل کند و در چشمان او نگاه کند می ترسد و بچه را پس می دهد و به همین خاطر اگر آل بچه را دزدید، پدر بچه تقصیر کار است.

ساموئل و مادرش نسبت به زمان حضورشان در فیلم، پرحرف ترین ها هستند و مستقیم گویی می کنند. ساموئل به سینا تذکر می دهد که این ها همه خرافات است، هرکس به هرچیزی عقیده دارد درگیر آن می شود همان گونه که من ماساژ بلد نبودم ولی چون تو به من عقیده داشتی ماساژت که دادم سردردت خوب شد.

خانم کامرانی به سینا می گوید نباید همسرت را می آوردی و حال دیگر لازم نیست در ارمنستان باشی به ایران بازگرد؛ ولی سینا می ماند چون همسرش در روزهای آخر بارداری است.

هرچه به زمان وضع حمل نزدیک می شویم خیالات سینا شدت بیشتری می گیرد.

روزی فریبا گم می شود و سینا گمان می کند که خانم رییس او را دزدیده است. به پلیس خبر می دهد و سرانجام در می یابند که او تصادف کرده و در بیمارستان بستری و بچه سقط شده است. سینا این تصادف را نیز پیش از این در تصورات خود دیده بود.

این جا روشن می شود که آل نه آلوارد بود و نه الهه. آل شاید خود سینا بود که خانمش را به این ماموریت آورد و هنگامی که امکان بازگشت بود باز در ارمنستان ماند و... .

 

 وبلاگ اصفهان آن لاین در پرشین بلاگ

دانلود سووشون سیمین دانشور

نقد تسویه حساب از آثار تهمینه میلانی

$
0
0

نویسنده و کارگردان: تهمینه میلانی

موسیقی: ناصر چشم آذر

تهیه کنند: محمد نیک بین

1387

بازی گران:

لادن مستوفی در نقش زیبا یا زیور رییس باند

رضا عطاران در نقش علی دوست زیبا

بهاره افشاری در نقش لیلا دخترعموی زیبا

مهناز افشار در نقش سارا

افسانه فیروز آذر در نقش مریم هاتف خواهر مهناز

الناز فیروز آذر در نقش مهناز همسر حمید زارعی

حامد بهداد در نقش حمید زارعی همسر مهناز

شهره لرستانی در نقش زندانی

فلور نظری در نقش زن همسایه

غلام حسین لطفی در نقش کارگردان

اکبر عبدی در نقش حبیب تاجر اصفهانی

سیاوش تهمورث در نقش اسد یورقانچی

محمد نیک بین در نقش مهندس

احمد مهرانفر در نقش کامران

مهدی فقیه در نقش راننده

محمدرضا شریفی نیا در نقش شاعر

 

 

چهار زن می خواهند تسویه حساب کنند، یک تسویه حساب زنانه با مردان.

زیبا از همسرش به خاطر علاقه به دوستش جدا شده و دست به خودکشی زده است تا به علی برسد.

لیلا دخترعموی زیبا معتاد است. در چهارده سالگی به زور زن یک مرد مسن شده است. یک بار هم با یک افغانی بوده و فرزندی نامشروع یافته است. پدربزرگشان دستور داده که به آن پسر گرسنگی بدهند تا بمیرد تا نسل افغانی در خانواده آن ها نباشد.

سارا دختری در رفاه بوده ولی در نوجوانی مورد تجاوز شوهر مادرش قرار گرفته و از خانه فرار کرده است. او دچار بیماری روانی است.

پس هریک از این زنان داستانی دارند و برای تسویه حساب با مردان انگیزه های خود را دارند. تسویه حساب اینان جنبه کمیک پیدا می کند ولی به راستی هنگامی که سارا داستان خود را تعریف می کند، قلب تماشاچی جریحه دار می شود.

زیبا، لیلا، سارا و مریم از زندان آزاد می شوند و در خانه پزشکی که به خارج رفته است پناه می گیرند. هر روز مردی را به تور می زنند و پس از شکنجه کردن و جر و بحث با او پولی از وی می گیرند و سرکیسه اش می کنند. در این میان هم هنرمند هست و هم تاجر. هم شاعر و هم کارگردان. هم اصفهانی و هم مشهدی و هم تهرانی. هم زن و بچه دار هم داماد. هم جوان و هم پیر. هم مذهبی و هم غیر مذهبی. البته تک و توک آدم حسابی هم پیدا می شود ولی به هرحال جامعه مردان انگار همه مثل هم هستند، دوست دارند خانم زیبای کنار خیابان را سوار کنند و با او دوست شوند.

مهناز خواهر مریم با حمید که یک سرباز فراری است ازدواج کرده و فرزندی دارد. حمید کم درآمد است و شغل خود را از دست می دهد. او می داند که از پس هزینه های بچه برنخواهد آمد. سرانجام در یک درگیری به بچه آسیب می رساند. مریم سر می رسد و خواهرش را به بیمارستان می رساند تا از سقط او جلوگیری شود. حمید هم به پلیس زنگ می زند و باند تسویه حساب به ریاست زیبا را لو می دهد.

سارا پس از خبر فوت شوهر مادرش به خانه خودشان بازگشته و باند آن ها سه نفری شده است. پلیس درصدد دستگیری آن ها بر می آید. لیلا و زیبا برای این که پلیس را سرگرم کنند به مریم می گویند پیاده شو این جا راه در رو دارد و حال آن که راه در رویی نیست. مریم می داند پیاده شدن از اتومبیل همان و دستگیر شدن همان. سرانجام پیاده و دستگیر می شود. لیلا و زیبا وارد اتوبان می شوند و در آن جا با یک کامیون تصادف می کنند و می میرند.

سرنوشت مریم بر اثر کمک به خواهرش و تلاش برای زنده ماندن بچه خواهرش از مرگ نجات می یابد و زندانی می شود.

شک نیست که تسویه حساب فیلمی علیه مردا ناست ولی به هرحال خانم میلانی با زرنگی هایی از قید شعارهای فمینیست ها رهیده و افزون بر این توانسته است مجوز بگیرد.

تسویه حساب را می توان پرجرات ترین اثر خانم میلانی تاکنون دانست. منتقدانی چند تسویه حساب را توهین به سنت های الهی و کارگردان آن را در پی ترویج عقاید زن سالارانه معرفی کردند. ولی میلانی از عصبیت هایی می گوید که بر اثر رفتار ظالمانه مردان شکل می گیرد. رفتار مردان با زنان و استفاده ابزاری از آنان برای رختشویی و تعویض پوشک بچه دیگر مناسب جامعه امروز نیست و جنبش زنان را برخواهد انگیخت.

ضمنا هشدار خوبی است به جوانان که هر خانمی را سوار نکنند.

 

 

 

 

 وبلاگ اصفهان آن لاین در پرشین بلاگ

نقد به رنگ ارغوان از آثار حاتمی کیا

$
0
0

تهیه کننده، نویسنده و کارگردان: ابراهیم حاتمی کیا

انتخاب بازیگر و بازی گردان: حبیب رضایی

موسیقی: فردین خلعتبری

بازی گران:

حمید فرخ نژاد

خزر معصومی

کورش تهامی

فرهاد قائمیان

مهرداد ضیایی

رضا بابک

1383، اکران: 1388

برنگ ارغوان یک تریلر سیاسی است ژانری که در ایران کم مانند است. پیدا است کارگردانی که در راهی نرفته گام نهد باید جرات و جسارت و صبر و حوصله بسیار داشته باشد. اگر می بینیم که این فیلم به سمت و سوی گزارش می رود و اگر سال ها در توقیف می ماند به همین خاطر است.

به رنگ ارغوان مضمونی انسانی دارد و به ویژه از این جهت قابل ستایش است. ماموری که نمی تواند تنها حرف شنوی کند، معنی عشق پدر و دختر را می فهمد و خود نیز کمی عاشق می شود. یکی از همکلاسی های ارغوان نیز عاشق او و در واقع رقیب ستاری است. ستاری مجبور می شود این عاشق ارغوان را شکنجه و تخلیه اطلاعاتی کند و به این خاطر دچار عذاب وجدان می شود.

یک مامور اطلاعاتی به نام ستاری خود را دانشجو جا می زند و سوژه ای به نام ارغوان را در نظر می گیرد. ارغوان، دختر دانشجویی در روستایی دورافتاده است. پدر دختر پیش تر در یک تصادف ساختگی ناپدید شده است. او در یکی از گروهک ها در حال فعالیت است ولی حال می خواهد دخترش را یک بار هم که شده است پیش از مرگ ببیند. ماموران خواستار دستگیری او هستند. همکاران او نیز می خواهند وی را بکشند تا چیزی لو نرود.

ستاری با نام رمز شهاب، سنش بالا است و دانشجویان حتم می کنند که او سهمیه ای است. ستاری می شلد و خود را به خنگ بازی می زند تا کسی به او شک نکند.

پدر دختر نمی داند که دخترش می ماند تا او را ببیند یا می رود. دختر می ماند. ستاری مامور اطلاعاتی بدون دستور مرکز وارد عمل می شود، دختر را از خانه بیرون می کشد و خود با اعضای گروهک که خواستار حذف پدر دختر هستند درگیر می شود.

یکی از اعضای گروهک کشته می شود و دیگری می گریزد. ستاری نیز زخمی می شود. ارغوان که به خانه باز می گردد با جنازه ای رو به رو می شود و از ستاری می خواهد که جنازه را دفن کند. ستاری جنازه را تحویل آمبولانسی می دهد و باز می گردد.

این صحنه ها که ستاری خود را به نفهمی و نادانی می زند در حالی که خود قاتل طرف است جذابیت بالایی دارد. از دیگر صحنه های پرکشش هنگامی است که ستاری از مرکز درخواست انجام عملیات و دخالت را دارد ولی پیامش دیر ارسال می شود و پاسخ نیز بسیار دیر به دستش می رسد. اوج دیگر فیلم هنگامی است که ستاری پیامی را می خواهد بفرستد ولی ارسال نمی کند اما بالادستی ها این پیام را نیز می خوانند!

از صحنه های به یاد ماندنی فیلم، زمانی است که ستاری را از قهوه خانه بیرون می اندازند. او ناگهان شفق پدر ارغوان را می بیند که از شیشه قهوه خانه دخترش را می نگرد. پس از این رویارویی شفق و ستاری را می بینیم، ستاری او را دستگیر می کند ولی ناگهان شفق دست به اسلحه می برد و ستاری را می کشد. پس از این در می یابیم که این یک توهم بود. شفق رد می شود بدون این که ستاری را ببیند.

پدر ارغوان به او زنگ می زند و می فهمد که تلفن ها کنترل است. ارغوان نیز متوجه می شود که ستاری مامور است. ارغوان زمانی به ستاری به خاطر دفن جنازه یافت شده در منزل خود مدیون بود ولی حال از او متنفر می شود. ستاری به او می گوید که ما خواستار دستگیری پدرت هستیم ولی همکاران پدرت می خواهند او را ترور کنند.

مرکز از ستاری می خواهد که ماموریتش را پایان بخشد و بازگردد ولی او می ماند و امکان دیدار پدر و دختر را فراهم می کند. درگیری بزرگی میان نیروهای دولتی و ضد انقلاب برپا می شود، پدر، دخترش را می بیند و کشته می شود. ستاری نیز دستگیر می شود.

پس از این، ستاری را با دوربینی روی دوش می بینیم. ظاهرا او از زندان آزاد شده و به خبرنگاری روی آورده و به دنبال عشقش آمده است و به او چشمک می زند.

دانشجویان در اعتراض به قطع درخت جنگل برای عبور جاده، طناب دار به گردن خویش آویخته اند. با قطع هر درخت، دانشجویی خواهد مرد و یکی از دانشجویان همان دختر سوژه است. در همین حال، ماموری دیگر در حال شناسایی ستاری است و روز از نو و روزی از نو.

ارغوان را در آغاز فیلم با طنابی بر گردن دیده بودیم و حال که ارغوان طناب دار را بر گردنش می آویزد گمان می بریم که نکند او اعدام خواهد شد.

صحنه های مربوط به کلاس درس دانشجویان در فضای آزاد و اختلاط پسر و دختر در قهوه خانه آزاردهنده و کلیشه ای هستند ولی بیان زندگی دو نسل مبارز از پدر ارغوان تا دختر که به مبارزات محیط زیستی کشانده شده است زیبا می نماید و می دانیم که حاتمی کیا در زمینه نمایاندن شکاف نسل ها استاد است. چنان که در آژانس شیشه ای مچ انداختن پدر و پس را دیدیم، در به نام پدر گرفتاری نسل نو در دام نسل گذشته را مشاهده کردیم و شورش پسران علیه پدران را در موج مرده به نظاره نشستیم.

چند نمونه از فیلم های خارجی درباره تضاد وظیفه با عشق و نشان دادن زندگی یک مامور اطلاعاتی را سراغ داریم ولی کار حاتمی کیا در ایران یکه تاز است. افزون بر این، در به رنگ ارغوان آمیخته شدن وظایف دینی با وظایف شغلی را می بینیم. تدوین فیلم نیز به گونه ای صورت گرفته است که نصب دوربین و ابزار اطلاعاتی را در میان وضو گرفتن و نماز خواندن ستاری مشاهده می کنیم.

 وبلاگ اصفهان آن لاین در پرشین بلاگ

دیدار با دکتر رضا عبداللهی

$
0
0

رضاعبداللهی نویسنده، محقق، ستاره شناس، گاه شمار، مولف، پژوهشگر، تاریخ نگار و منجم ایرانی در هفدهم تیرماه سال 1315 در شهر اصفهان چشم به جهان گشود.

به سال 1337 تحصیلات متوسطه را در رشته ادبی در دبیرستان هراتی اصفهان به انجام رساند و به سال 1340 در رشته تاریخ، جغرافیا و علوم تربیتی دانشنامه کارشناسی از دانشسرای عالی تهران دریافت کرد.

آن گاه به انگلستان شتافت و به سال 1353 دانشنامه کارشناسی ارشد خود را در رشته تاریخ علم را از دانشگاه دورهام انگلستان دریافت کرد. به سال 1356 از پایان نامه دکتری خود با نام

A history of calendar in Iran from ancient to moderntimes with & choronology principles of date conversion

دفاع کرد و موفق به دریافت درجه دکتری در رشته تاریخ علم از دانشگاه دورهام شد. در همین سال به عنوان هیات علمی به استخدام دانشگاه اصفهان در آمد و به سال 1360 بازنشسته شدد.

او هم اکنون مشاور شهردار اصفهان و عضو شورای مرکز تقویم دانشگاه تهران است و پژوهش های خود را به صورت مستقل دنبال می کند.

از آثار او است:

تاریخ تاریخ در ایران، تهران: امیرکبیر، چاپ اول 1366 / چاپ دوم 1375 / چاپ جدید با ویرایش 1388، 431ص، رقعی.

تحقیقی در زمینه گاهشماری هجری قمری و مسیحی.

سه تار ساز.

اصفهان شهر صنعت و هنر.

سخنرانی های بسیار در نشست ها و گردهمایی های علمی و فرهنگی.

مقالات تخصصی فراوان ازجمله:

«شیوه تعیین آغاز ماه های قمری»، تحقیقات اسلامی.

«تقویم جهانی»، تحقیقات اسلامی.

«معرفی دو تقویم دائمی برای گاه شماری های هجری قمری و هجری شمسی»، گوهر، ج 1، ش 8، 1352، ص 728 تا 739.

«استخراج مدخل سال و ماه و تقویم دائمی گاه شماری مسیحی»، وحید، ج 11، ش 7، 1352، ص 747 تا 762.

«تقویم خراجی»، نشریه دانشکده ادبیات اصفهان، 1361، ص 35 تا 59.

 

فهرست منابع

گفت و گوی نگارنده با دکتر عبداللهی.

مراسم نکوداشت دکترعبداللهی، سه شنبه سوم دی ماه، به همت انجمن نجوم اماتوری ایران و با همکاری فرهنگسرای دانشجو، با حضور مهندس محمدرضا صیاد، مهنس دالکی، مهندس سید محسن قاضی میرسعید، سید عبدالامیر شیرازی، علیرضا بوژمهرانی، مهندس حسن فقیه عبداللهی، مهدی عیوضی، مهندس عتیقی، دکتر جواهریان و استاد فرید قاسم لو.

 وبلاگ اصفهان آن لاین در پرشین بلاگ

دیدار با رسول کمالی

$
0
0

رسول کمالی دولت آبادی هنرمند ایرانی (طراح گرافیک، تصویرگر) و مدرس هنر ، در بیست و یکم دی ماه سال 1361 در اصفهان چشم به جهان گشود.

در هنرستان هنرهای زیبای اصفهان رشته گرافیک را دنبال کرد و به سال 1378 دانش آموخته شد.آن گاه به دانشکده سروش اصفهان رفت و کاردانی را به سال 1381 دریافت کرد. در همین سال رتبه دوم در المپیاد مهارت ملی سازمان فنی و حرفه ای کشور در رشته طراحی گرافیک را از آن خود کرد و سال بعد داور این المپیاد بود.

کارشناسی خود را در انستیتو رسانه ها؛ دانشکده انقلاب اسلامی تهران بود و به سال 1385 فارغ التحصیل شد. کارشناسی ارشد را در رشته ارتباط تصویری در دانشکده هنر دانشگاه تربیت مدرس تهران پی گرفت و به سال 1388 با ارائه پایان نامه خود با نام مبانی هنرهای تجسمی از منظر عرفان ایرانی با تاکید بر دو کتاب مرصاد العباد و شرح گلشن راز موفق به دریافت درجه فوق لیسانس شد.

او هم اکنون در هیات علمی دانشگاه سپهر اصفهان، انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران و موسسه توسعه هنرهای تجسمی ایران عضویت دارد و به تدریس هنر در برخی از دانشکده ها و موسسات آموزش عالی هنر مشغول است .

طراحی سرفصل های درسی دوره های نرم افزاری رشته گرافیک در سازمان فنی حرفه ای  نیز برعهده وی بوده است.

یکی از رویکردهای تازه او را در عکس هایش می بینیم. عکس هایی سیاه و سفید از بناهای تاریخی شرقی و به ویژه ایرانی، که با دور شدن از دوربین محوری و دخل و تصرف در رایانه، تکنیک مونتاژ را برگزیده است.

فتومونتاژهای مجموعه توامان که در گالری محسن تهران و گالری متن اصفهان با انتخابی متفاوت به نمایش در آمده است، به آثار گرافیکی وی بسیار نزدیک هستند. در این مجموعه بیست و چهار فریمی با رویکردی جسورانه، معماری سنتی، زبانی فردی به خود گرفته است. این ها الفبای او هستند که با چینشی متفاوت انشای خود را نگاشته است. در میان نقوش گرفت و گیر باستانی، انسان و حیواناتی مرده یا زنده را می بینیم که با افزوده شدن در آن محیط، تفکر مخاطب را بر می انگیزند. او این گونه فضای سنتی و نوستالوژیک را آشنایی زدایی می کند، ساختارها را می شکند، تماشاگر را با خواب گردی های خود همراه می سازد و به دنیایی وهم گونه می برد.

گاهی وارونه کردن و گاهی قرینه سازی چشم ما را عادت می دهد تا این که یک جا قرینگی قطع و تکرار شکسته می شود و داستان خود را دنبال می کند. در واکاوی نشانه ها، معنا از صورت خطی و منطقی خود خارج می شود و صورتی حسی و پیچیده به خود می گیرد.

عکس های او ظاهری ایستا ولی درونی پرآشوب دارند. تابلوهای عکس او بدون عنوان هستند تا نمود فردیت مولف در آثار عیان باشد ولی قصد مولف در ایده ها پنهان بماند و خوانش آزادانه تری بر فردیت وی صورت گیرد. قاب ها، زدوده از رنگ تا خالص و بی واسطه، مخاطب را با نوستالژی امر عکاسانه درگیر کند ولی از ارجاعات به امر واقعی دور سازد.

 

از دیگر سوابق نمایشگاهی رسول کمالی می توان به این موارد اشاره داشت:

نمایشگاه پوستر در ایتالیا، 2008، دو اثر برگزیده.

نمایشگاه سه نفره با عنوان پوسترهای تجربی گروه حرف آخر، موزه هنرهای معاصر اصفهان، 1383.

نخستین جشنواره ملی هنرهای تجسمی مقاومت، موزه هنرهای معاصر تهران، 1385.

نخستین نمایشگاه طراحی بسم الله، فرهنگسرای هنر ارسباران تهران، 1385.

نخستین نمایشگاه مفهومی (کانسپچوال) هنرمندان تجسمی اصفهان، 1385.

نهمین دو سالانه بین المللی طراحی پوستر، تهران، فرهنگستان هنر، 1386.

نهمین دوسالانه ملی طراحی گرافیک ایران، تهران، فرهنگستان هنر، 1386.

نمایشگاه اعضای انجمن صنفی گرافیک، اصفهان و تهران، 1386.

نخستین نمایشگاه طراحی پوستر جهان اسلام، تهران، فرهنگستان هنر، 1386.

نخستین جشنواره ملی هنر نبوی، اصفهان، 1386.

نمایشگاه پوستر و تصویرسازی، موزه هنرهای معاصر اصفهان، آبان ماه 1387.

دومین نمایشگاه طراحی پوستر جهان اسلام، تهران، فرهنگستان هنر، 1388.

ششمین نمایشگاه بین المللی حروف نگاری پوستر اسماءالحسنی، خانه هنرمندان تهران و موزه هنرهای معاصر اصفهان، 1389.

نمایشگاه عکس، گالری محسن تهران، 1390.

نمایشگاه عکس با نام توامان، گالری متن اصفهان، آذر 1390.

 

ازجمله آثار چند رسانه ای او:

طراح، کارگردان و انیماتور تیزر تلوزیونی، نمایشگاهی به سفارش موسسه فن آوری ارتباطات چاووش اصفهان، 1381.

طراح، کارگردان و انیماتور تیزر تلوزیونی هشتاد ثانیه ای روز بزرگداشت اصفهان، سالروز تولد شیخ بهایی، سوم اردیبهشت 1385.

نویسنده و کارگردان فیلم چهل و پنج دقیقه ای اتاق اکسیژن، مستند هنر مفهومی، 1386.

 

و شماری از مقالات رسول کمالی:

«نقدی بر گرافیک حسی»، کتاب ماه هنر، آبان 1387.

«از نشانه شناسی تا گرافیک عامیانه»، کتاب ماه هنر، خرداد 1388.

«فراروایت در پوسترهای تئاتر»، گلستانه، شهریور 1388.

«بررسی خصیصه های تصویر از منظر دو کتاب مرصاد العباد و گلشن راز»، کتاب ماه هنر، شهریور 1388.

 

کمالی تاکنون طراحی گرافیک بیش از صد پایگاه اینترتی را برعهده داشته است که به شماری از آن ها اشاره می کنیم:

سازمان فنی و حرفه ای استان اصفهان (آی تی خبر، استاد آنلاین، سایت سازمان).

سازمان صنایع دستی استان اصفهان.

سازمان آموزش و پرورش استان اصفهان.

وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی استان اصفهان (فرهنگ اصفهان).

اتاق بازرگانی.

فرمانداری نطنز.

فرمانداری تیران و کرون.

فرمانداری چادگان.

فرمانداری سمیرم سفلی.

شهرداری شاهین شهر.

خانه صنعت و معدن استان اصفهان

سازمان همیاری های شهرداری استان اصفهان.

شرکت های رسانه ارقام.

سازندگان صنعت اسپادانا.

ساپکو.

مبدل تانک.

پیروز پک (تولید کننده دستگاه های بسته بندی).

موسسه اطلاع رسانی ایما.

طراحان مشاور پی جی بی (دبی).

موسسه فن آوری اطلاعات ایزی تو کال (دبی).

دانشکده های فنی سروش و مهاجر اصفهان.

موسسه فن آوری اطلاعات و ارتباطات گو فور کال (دبی).

موسسه فناوری اطلاعات و ارتباطات اصفهان جم.

موسسه فناوری اطلاعات و ارتباطات داده ورز آپادانا.

چاپ سیلک موج.

باشگاه سوارکاری پردیس اصفهان.

محصولات غذایی شیدان و ناجی.

 

دیگر فعالیت های هنری و مسوولیت های او چنین است:

راهنمایی پایان نامه هایی با موضوعات از فرم تا ساختار خط شکسته نستعلیق، حاشیه به مثابه کادر در هنر ایرانی، بررسی نور و رنگ در آثار نگارگری دوره صفوی، تصویرسازی اسطوره، بررسی تناسبات هندسی در آثار گرافیک، تحولات نقش مایه پرچم ایران از دیرباز تاکنون، بررسی پوسترهای جشنواره فیلم فجر و ...

طراح گرافیک لوح های چند رسانه ای.

طراحی پوسترهای فرهنگی و هنری به سفارش موزه هنرهای معاصر اصفهان، فرهنگسرای خورشید، تالار هنر اصفهان، سازمان رفاهی تفریحی شهرداری استان اصفهان، گالری طراحان آزاد تهران، از سال 1384 تا کنون.

طراح گرافیک سازمان کل فنی و حرفه ای استان اصفهان، 1383 تا 1384.

مدیر هنری و طراح گرافیک موسسه فن آوری اطلاعات و ارتباطات چاووش سپاهان، 1381 تا 1383.

طراح گرافیک و مدیر هنری آتلیه طراحی شرکت پارت تکثیر اصفهان، 1383.

مشاور هنری موسسه فرهنگی و هنری نگاه اول، اصفهان، 1384.

طراح کمپین تبلیغاتی جشنواره های فرهنگی هنری تئاتر جوان استان اصفهان (1388)، فخر تشیع (1388) و دوازدهمین جشنواره بین المللی قصه گویی اصفهان (1387).

مشاور هنری و طراح پوستر دومین جشنواره ملی زعفران (طلای سرخ)، قائن، 1384.

مشاور هنری و طراح کمپین تبلیغاتی کتاب اول، بانک اطلاعات شهری تهران، 1386.

مشاور تبلیغات، مدیر هنری و طراح شرکت های فن آوری ارتباطات آرتیمان، داده ورز آپادانا و شرکت های صنعتی سنگداران، سازندگان صنعت اسپادانا، پویا فیلتر، برش کوه و محصولات نفتی سامان، 1387.

طراحی جلد کتاب برای نشر پرسش، 1387 تاکنون.

عضو آتلیه هنری طراحان پی، 1387 تا کنون.

مدیریت گروه رشته گرافیک موسسه آموزش عالی سپهر اصفهان.

داور مسابقات روایت محرم و هیات انتخاب آثار نمایشگاه پوسترهای بزرگداشت اصفهان (و اما اصفهان)، 1388 تا 1389.

داور نخستین همایش ملی گرافیک محیطی و مبلمان شهری، 1389.

همکاری با شرکت طراحی وب دیجیتال پرشیا در زمینه طراحی وب سایت های دولتی (طرح تکفا)، 1382 که به تعدادی از آن ها اشاره شد.

 

فهرست منابع

«چالش روایت ها در پوستر، بررسی آثار رسول کمالی»، نوشته علی سجادیه، ماه نامه فرهنگی و هنری گلستانه، ش 96.

سایت شخصی رسول کمالی.

گفت و گوی نگارنده با رسول کمالی.

«تاب آشوبی در تن تاریخ»، علی رضا فخرکننده، حرفه هنرمند، ش 38.

«عبور از مقابل لانه یک هیولا، گفت و گو با رسول کمالی»، روزنامه فرهنگ آشتی، ش 2308، سه شنبه 4 مرداد 1390.

«فتومونتاژ، گذر از عکس های بکر»، رضا قضاوی، گلستانه، ش 114، ص 38.

 

 وبلاگ اصفهان آن لاین در پرشین بلاگ

مجموعه فیلمهای جمشید هاشمپور

$
0
0

جمشید هاشم پور بازیگر و هنرپیشه ایرانی به سال 1323 در تهران چشم به جهان گشود. او با بازی در فیلم فراری ساخته عباس کسایی و جهنم سفید اثر زنده یاد ساموئل خاچیکیان وارد سینما شد.

ساموئل خاچیکیان نام جمشید آریا را برایش برگزید و وی تا سالها با نام مستعار جشمید آریا در سینما حضور داشت و هنگامی که نام اصلی او به کار برده شد همه گمان می کردند که نام واقعی او آریا و نام مستعارش هاشمپور است.

او از هنرپیشگان موفق سینمای ایران است که فعالیت تئاتری نداشته و سینما را از سینما آغاز کرده است.

آخرین فیلم او در پیش از انقلاب خوشگلترین زن عالم بود. بعد از آن برای ده سال سینما را رها کرد تا سال 1361 که به دعوت مسعود کیمیایی در فیلم خط قرمز بازی کرد.

بازی جمشیدهاشمپور در فیلم تاراج او را با سر تراشیده میان مردم مطرح کرد و یول براینر ایران شد. حتی بعضی فکر کردند که او به راستی مو ندارد! تیپ قهرمان سرتراشیده تا سالها مخاطبان بسیاری را به ویژه در شهرستانها به سینماها می کشاند. وی نماد موفقیت شهرستانیها در مرکز بود ولی در جشنواره ها به او توجه نمی شد و اکنون نیز نمی شود. مهندس مصطفی میرسلیم وزیر ارشاد وقت وی را تهدید کرد و خواست که دیگر با سر تراشیده بازی نکند.

جمشیدهاشم پور با بازی در نقشهای متفاوت، توانایی های خود را به اثبات رسانده ولی بیشتر در نقشهای اکشن بازی کرده است. آشنایی وی با ورزش رزمی کونگ فو حضورش در این گونه نقش ها را با جلوه بیشتری همراه ساخته است.

او در دهه شصت، بازی در ژانرهای دیگر را نیز آزمود: روز باشکوه، مادر، پرده آخر و دلشدگان از این دست به شمار می روند. باشگاه سری، عشق و مرگ و آخرین بندر از آثار به یادماندنی او است. او نقشهای متضاد هم داشته در بعضی از آثارش قاچاقچی مواد مخدر و در شماری دیگر مامور کشف قاچاق است.

او در همکاری با رسول ملاقلی پور متحول شد و آن نقش کلیشه ای و همیشگی را که با یک لوله بخاری در دست ظاهر می شد کنار گذاشت. او پس از دریافت جایزه از جشنواره فجر برای فیلم هیوا بازی در فیلمهای بازاری را رها کرد و برای انتخاب نقشها دقت بیشتری به عمل آورد.

بازی خوب هاشمپور در فیلمهای آواز قو، قارچ سمی و واکنش پنجم نشان از رویکرد جدید او دارد. او در این سالها یک بازی چشمگیر در فیلم مسافر ری ارائه داد. بازی او در سفر به فردا هم خوب بود ولی به دلیل اکران نامناسب فیلم به چشم نیامد. البته بسیاری هاشم پور توسری خور در فیلمها را دوست ندارند دوست دارند او بزند و برهم بریزد و غوغا به پا کند!

آثاری که از او دیده ام:

1346: فراری اثر عباس کسائی.

1347: جهنم سفید اثر ساموئل خاچیکیان / جنجال پول ساخته پرویز خطیبی.

1349: قسمت اثر امیر شروان / مرد جنگلی.

1350: ایوالله اثر منوچهر نوذری.

1351: خوشگلترین زن عالم به کارگردانی قدرت الله احسانی / عشقی ها اثر جمشید شیبانی.

1361: خط قرمز اثر مسعود کیمیایی / فرمان اثر کوپال مشکاه.

1362: نقطه ضعف اثر محمدرضا اعلامی. در نقش مامور ساواک / دادشاه اثر حبیب کاوش.

1363: بازداشتگاه اثر کوپال مشکات / بالاش اثر اکبر صادقی / تاراج اثر ایرج قادری. در نقش زینال بندری قاچاقچی تریاک / پایگاه جهنمی اثر اکبر صادقی.

1364: عقابها اثر ساموئل خاچیکیان. در نقش تکاور / یوزپلنگ اثر ساموئل خاچیکیان.

1365: تیغ و ابریشم اثر مسعود کیمیایی.

1367: روز باشکوه اثر کیانوش عیاری.

1368: مادر اثر علی حاتمی. در نقش عرب یعنی فرزند مادر که اهل جنوب است.

1369: پرده آخر اثر واروژ کریم مسیحی. در نقش کارآگاه. / عشق و مرگ اثر محمدرضا اعلامی. در نقش دکتر متین.

1370: دادستان اثر بزرگمهر رفیعا / قرق اثر احمد هاشمی. در نقش ماشاالله / دلشدگان اثر علی حاتمی / قهرمان یا آخرین تلاش اثر سیامک اعتمادی. در نقش حاج محسن قهرمان کشتی / گلها و گلوله ها به کارگردانی ناصر مهدی پور.

1371: افعی اثر محمدرضا اعلامی. در نقش یک شبه نظامی به نام شاهین اسدی / طعمه اثر فرامرز صدیقی. در نقش رییس گروه قاچاق. / تماس شیطانی اثر حسن قلیزاده / قافله اثر مجید جوانمرد.

1372: آخرین خون به کارگردانی منوچهر مصیری. در نقش قادر. / نیش اثر همایون اسعدیان. در نقش کمال قاچاقچی / پادزهر اثر بهرام کاظمی. در نقش سرگرد هاشمی. / ضربه طوفان اثر علی قویتن. در نقش اکبر طوفان. / یاران اثر ناصرمهدی پور. در نقش بهرام مبارز سیاسی.

1373: پرواز از اردوگاه اثر حسن کاربخش / دیوانه وار اثر کامران قدکچیان / روز دیدنی اثر فرزین مهدی پور / آخرین بندر اثر حسن هدایت / مجازات اثر جهانگیر الماسی / سربلند اثر فتحعلی اویسی.

1374: ویرانگر اثر ابوالقاسم طالبی. در نقش مامور امنیتی. / گروگان / فاتح اثر بهرام ری پور / دشمن اثر عباس بابویهی.

1375: لاک پشت اثر علی شاه حاتمی / عقرب اثر ناصر شاملو و دیگران / جوانمرد اثر جمشید آهنگرانی.

1376: یاغی اثر جهانگیر جهانگیری / چشم عقاب اثر شفیع آقامحمدیان / زخمی اثر کامران قدکچیان / یورش اثر محسن محسنی نسب.

1377: هیوا اثر رسول ملاقلی پور. در نقش مسوول گروه تفحص. / باشگاه سری اثر جمال شورجه / شبیخون اثر جمشیدآهنگرانی / سریال راه سوم.

1378: رنجر اثر احمد مرادپور / سهراب اثر سعید سهیلی.

1379: مسافر ری اثر داود میرباقری / آواز قو اثر سعید اسدی. در نقش افسر نیروی انتظامی.

1380: سفر به فردا اثر محمدحسین حقیقی / قارچ سمی اثر رسول ملاقلی پور. در نقش مهندس دومان قائمی مدیر یک شرکت ساختمانی.

1381: جنایت اثر محمدعلی سجادی.

1382: واکنش پنجم اثر تهمینه میلانی. در نقش حاجی.

1383: مزرعه پدری اثر رسول ملاقلی پور / از دور دست اثر رامین محسنی.

1384: سنگ کاغذ قیچی اثر سعید سهیلی / قتل آن لاین اثر مسعود آب پرور.

1385: قاعده بازی اثر احمدرضا معتمدی / میم مثل مادر اثر رسول ملاقلی پور. در نقش نجار ارمنی.

1386: چهارانگشتی اثر سعید سهیلی در نقش دکتر.

1387: کلبه اثر جواد افشار.

1388: ازدواج در وقت اضافه اثر سعید سهیلی.

 

 وبلاگ اصفهان آن لاین در پرشین بلاگ


دیدار با پیمان پورشکیبائی

$
0
0

پیمان پور شکیبایی شاعر، نویسنده، موسیقی دان، نوازنده، عکاس، نورپرداز، داستان نویس و هنرمند ایرانی در اول فرودین ماه سال 1350 در تهران چشم به جهان گشود.

پدربزرگش محمدعلی شاعری خوش قریحه به شمار می رفت، عمویش ابوالقاسم، بازیگر تئاتر، و پدرش محمود و مادرش مریم هر دو از دوستداران دانش و فرهنگ بودند.

عکاسی و نورپردازی را نزد پدر و موسیقی را نزد شادروان محمد نوری، محسن کرامتی، علی رضا فیض بشی پور و علی رضا شفقی نژاد فراگرفت.

او رشته حسابداری و مدیریت مالی را در دانشگاه دنبال کرد و در این رشته لیسانس گرفت. مدتی به عنوان حسابدار به فعالیت سرگرم شد ولی آرام آرام به وادی هنر گام نهاد.

پس از این، گروه هنری نارنج و ترنج را پایه گذاری کرد و به داستان سرایی برای کودکان و تدریس موسیقی در فرهنگسرای نیاوران سرگرم شد.

او هم اکنون در خانه موسیقی، شورای کتاب کودک و انجمن نویسندگان کودک عضویت دارد.

یکی از اشعار پیمان پور شکیبایی را با هم می خوانیم:

به تماشا ز سر کوه بلند

تو به گیتی نزدیک

چهره در چهره رویا و امید

خیره در پهنه هامون

که تکاپو آنجاست.

با دم و بازدمی

زندگی را بنیوش، سخنی گو با کوه

پاسخش در پژواک.

سنگ بردار و فلاخن کن دست،

درد را کن پرتاب.

سر به بالینش نه،

کندت او آرام.

گاه پایین رفتن،

بوسه بر پیکر پاک البرز،

تو فراموش مکن،

چو برنجد البرز

آتش گریه او

ز دماوند زند بر دامان

که دگر چاره مباد.

بوسه بر پیکر پاک البرز،

تو فراموش مکن،

یاد آرش آنجاست.

 

از آثار او است:

مجموعه پنج جلدی داستان های نارنج و ترنج، نمایش رادیویی به همراه ساز ایرانی تار و سه تار، به همراه سی دی نمایشی: پیله و پروانه، فیفیلی و مار زرد، جوجه تیغی و دانه ها، کانگی تپل، زنبور و گل شیپوری و پدرام، تهران: موسسه فرهنگی شهاب الدین.

تپلی زبر و زرنگ، تصویرگر: مریم نظامی نژاد، تهران: جوان امروز، 1389.

پنجه سفید و خواب، تصویرگر: مریم نظامی نژاد، تهران: جوان امروز، 1389.

مارمالی با وزوزی، تصویرگر: یلدا عیسوی، تهران: جوان امروز، 1389.

برکه و اسب آبی، تصویرگر: سیما فاتح تهرانی، تهران: جوان امروز، 1389.

خال خالی بازیگوش، تصویرگر: یلدا عیسوی، تهران: جوان امروز، 1389.

چشم زاگرس، گریان، مجموعه شعر نو، تهران: آشیانه کتاب، چاپ اول 1390، 72ص، رقعی، واژه نامه.

داستانهای دارابگرد، مجموعه داستان کوتاه، تهران: آشیانه کتاب، 1390.

سی داستان برای تصویرگران کتاب کودک، تهران: جوان امروز، 1390.

تصحیح مجموعه اشعار پدربزرگش محمدعلی شکیبایی (1287 - 1367)، تهران: آشیانه کتاب، چاپ اول 1388، 588ص، وزیری (گالینگور)، مصور، واژه نامه.

علوم زمین برای کودکان و نوجوانان، کتاب علمی، تهران: جوان امروز.

حقایق زمین، کتاب علمی، تهران: جوان امروز.

آشنایی با تکنیک های جلوه های ویژه در عکاسی.

 

 

 اصفهان آن لاین در پرشین بلاگ

نقد زندگی با چشمان بسته

$
0
0

نقد فیلم زندگی با چشمان بسته

کارگردان: رسول صدر عاملی

تهیه کننده: محمدرضا تخت کشیان

عنوان بندی: ابراهیم حقیقی

خوشنویسی: کاوه اخوین

بازیگران:

حامد بهداد در نقش علی رضا

ترانه علی دوستی در نقش پریسا

پریوش نظریه در نقش مادر پرستو و علی رضا

پولاد کیمیایی در نقش امید

فرهاد آییش در نقش پدر علی رضا و پرستو

همایون ارشادی در نقش وکیل

فرهاد قائمیان در نقش مقدم

 

فیلم برداری واقعا عالی است، گاهی یک نما، همه چیز را برای ما حکایت می کند.

داستان در یک محله می گذرد، محله ای با همان خانواده های سنتی، علی رضا برای کار به خارج از کشور رفته است و پرستو پس از دیپلم وارد دانشکده حقوق می شود. پرستو و علی رضا با نامه با یکدیگر ارتباط دارند، فیلم با نامه علی رضا به خواهرش آغاز می شود و باز با نامه او به خواهرش پایان می پذیرد.

پرستو پس از دو سال تحصیل به برادرش می نویسد که ترک تحصیل کرده است. اما این خبر را از پدر و مادر پنهان می دارد. نه دروغ نه راست هیچی نمی گوید، سکوت. چراکه با پدر و مادرش راحت نیست. پدرش که یک حصیرباف است لابد با درآمد نه چندان زیاد و برادرش که گذاشته رفته و راحت شده است. پرستو پیوندش را با خانواده از دست می دهد خانه، تنها جایی است که او در آن می خوابد همچون کاروان سرایی که صبح از آن بیرون می زند و شب آرام در آن می خزد.

او در دفتر یک وکیل استخدام می شود، امور موکلان را پی گیری می کند و در استیفای حقوق آنان از هیچ کاری روی گردان نیست حتی دادن زیر میزی و زدن لبخند.

او تا دیرهنگام کار می کند و دیررسیدن خانم جوان به خانه از ظرفیت یک محله سنتی بیرون است. سوار هر اتومبیلی شدن و با هر غریبه ای سخن گفتن و به روی هر کسی خندیدن زبان مردم را باز می کند. پدر و مادر نیز از او می برند.

پرستو از خانه و خانواده نمی برد ولی پنهان کاری می کند. در این سال ها هیچ حرفی میان آن ها رد و بدل نمی شود و همسایه ها با فضولی و سرک کشیدن بیش از خودشان از زندگی آن ها با خبرند.

یک بار پدر دست به چاقو می برد تا پرستو را بکشد ولی پشیمان می شود. شبی حال مادر خراب است. قرص هایش تمام شده است، پرستو بیرون می رود تا دارو را تهیه کند. تاکسی دربست نیست بنابراین سوار ماشین غریبه ای می شود. مرد سماجت می ورزد و او را کتک می زند. پریسا به خانه همکلاس سابق پریسا می رود ولی مادر پریسا در را باز نمی کند.

ویتا، پرستو را به بیمارستان می رساند. در همین شب، علی رضا از خارج باز می گردد. از بیمارستان تماس می گیرند و او به دنبال خواهر به بیمارستان می رود.

علی رضا متوجه فضای سنگین خانه می شود. پدر و مادر با پرستو حرف نمی زنند. کم کم مردم محله به او تیکه می اندازند و از او می خواهند که اگر غیرت دارد خواهرش را جمع و جور کند. محله تغییرات زیادی کرده است، معصومیت ها از دست رفته، مردم همانند سابق نیستند، پشت سر هم حرف می زنند و فضولی می کنند.

یک روز افراد محل جمع می شوند تا علیه پرستو استشهادیه امضا کنند. مادر پرستو نیز می خواهد زیر آن امضا بیندازد و این حرکت او جمع آنان را می پراکند. بیشتر بازی مادر پرستو تا این جا در سکوت گذشته بود و حال که قفل سکوت از دهان او بر گرفته می شود بسیار تاثیر گذار است.

پدر و مادر دیگر تحمل ندارند، تصمیم می گیرند از این محل بروند. علی رضا نمی گذارد، با پرستو حرف می زند. همه کارهای پرستو برای این بوده است که مقدم را به راه بیاورد. مقدم زنی صیغه ای دارد. آن ها بچه ای پیدا کرده اند ولی مرده است و زن گمان می کند این بچه مانده و شوهرش آن را از او گرفته است. این راز را تنها امید می داند.

پس پرستو در این راه بیهوده کوشیده و به مقدم روی خوش نشان داده است. علی رضا یک روز در میان وسایل خواهرش مقداری پول و سکه طلا و سند خانه پیدا می کند و این سوال برایش پیش می آید که این ها از کجا آمده اند. سرانجام پرستو می گوید که من هیچ گاه دختر بدی نبوده ام. این تعلیقی بود که با گفتنش سوال تماشاگران فیلم پاسخ داده می شود و تعلیق کشدار فیلم پایان می پذیرد. ولی تازه جان مخاطب ناآرام می شود. چرا جناب مقدم برای لغزش هایش مورد عتاب مردم قرار نمی گیرد ولی پرستو از آش نخورده دهانش سوخته است. علی رضا نیز گذاشته و به خارج از کشور رفته است. او هم مجرد است ولی کسی درباره او حرفی نمی زند چون پسر است.

علی رضا سرش را بالا می گیرد و مغازه پدر را می گشاید. یک روز سر اذان پس از سلام و علیک با پریسا در حالی که هنوز لبخند دیدار با او از صورتش پاک نشده تصادف می کند و می میرد.

همه این خشونت ها در فضای محبت آمیز رخ می دهد، پدر و مادر دخترشان پرستو را دوست دارند ولی حرف مردم محل را می پذیرند. مردم محله همدیگر را دوست دارند تا جایی که در کار یکدیگر دخالت می ورزند و برای و به جای حل مشکل دختر هم محله ای خود به بیرون راندنش از محله می اندیشند. مقدم همسرش را دوست دارد وبرای همین مردن فرزندشان را به او نمی گوید.

صدر عاملی بسیار کوشیده است تا فیلمش تلخ نباشد، میهمانی گرفتن برای بازگشت علی رضا از خارج و رقصیدن حامد بهداد به همین دلیل است. صحنه تصادف پایان فیلم و دعواهای گاه و بی گاه نیز بسیار ساده و کم خشونت است.

بزرگ تریم درسی که از فیلم می آموزیم این است که چشمانمان را بگشاییم، همنا قدر که به گوش هایمان اهمیت می دهیم و بر پایه شنیده ها زبانمان را به کار می گیریم، چشم هایمان را باز کنیم که فاصله حقیقت و دروغ به اندازه یک وجب یعنی به فاصله چشم و گوش است. در زندگی باید چشم ها باز باشد با چشم بسته و به صورت حفظی و دست ولی (مثل دوچرخه سواری علی رضا در صحنه ای از فیلم) نمی شود زندگی کرد.

 

 

 اصفهان آن لاین در پرشین بلاگ

به یاد تئاترهای رضا ارحام صدر

$
0
0

رضا صدر ارحامی مشهور به رضا ارحام صدر طنزپرداز، مجری، هنرپیشه تئاتر و سینمای ایران و پایه گذار مکتب تئاتر اصفهان در دوازدهم اردیبهشت ماه سال 1302 در محله پاقلعه اصفهان چشم به جهان گشود و در بیست و چهارم آذرماه سال 1387 در اصفهان دیده از جهان فروبست.

او پس از تحصیلات ابتدایی وارد کالج انگلیسی اصفهان (دبیرستان ادب) شد. بازی در تئاتر را از هیجده سالگی آغاز کرد. در جشن سالانه دبیرستان ادب معمولا سه شب نمایش برای معلمان و والدین اجرا می شد ولی در زمان حضور ارحامصدر به دلیل استقبال از آن نمایش که رفیق ناجنس نام داشت، تا دو هفته بلیت فروخته شد.

پس از یادگیری مهارت های فنی راه خوزستان را در پیش گرفت و در آن جا سرگرم کار شد اما به دلیل شیوع بیماری مالاریا به اصفهان بازگشت، و باز دل به تحصیل علم و ادب داد. دیپلم بازرگانی را از دبیرستان ادب و دیپلم ادبی را از دبیرستان صارمیه گرفت. آن گاه به تحصیل در رشته فلسفه و امور تربیتی در دانشکده ادبیات دانشگاه اصفهان پرداخت و از محضر شادروان استاد بدرالدین کتابی، شادروان استاد محمد مهریار، شادروان فضل الله ضیاء نور، شادروان غلامحسین آهنی، دکتر علی شریعتمداری، آیت الله دکتر سه چهاری و مرحوم استاد حسین عریضی بهره برد. او در خردادماه سال 1341 با ارائه پایان نامه خود با نام تعلیم و تربیت از نظر انوری ابیوردی موفق به دریافت درجه لیسانس شد.

به سال 1343 ازدواج کرد که حاصل آن دو دختر و یک پسر بود.

به سال 1345 به استخدام بیمه ایران در آمد. ارحام صبح ها در اداره بیمه خدمت می کرد و بعد از ظهر مجری رادیو اصفهان بود.

ارحام در 28 امرداد اتاق خود در رادیو را قفل کرد و تا آخرین لحظات به دفاع از دکتر محمد مصدق پرداخت تا این که نظامیان در را شکستند. او از پنجره گریخت و در باغ چهلستون مخفی شد.

رضاارحام به ریاست اداره بیمه رسید. او بودجه ها را صرف اصفهان کرد و شاهکار او تبدیل کاروان سرای عباسی به هتل شاه عباس کبیر بود. هنرمندان سرتاسر ایران به خلق آثار هنری در این مهمانسرای تاریخی پرداختند و هنر آنان در کنار آثار هنرمندان عصر صفوی و قاجار، شکوه هتل را چند چندان کرد.

به سال 1323 با سرمایه گذاری محمدعلی صدری (پسرعموی ارحام صدر) گروه تئاتر سپاهان شکل گرفت. این نخستین گروه حرفه ای تئاتر اصفهان بود. یک سال بعد ناصر فرهمند مدیر هنری سپاهان همراه دکتر دخانی، مرحوم مهدی ممیزان، دکتر حیدران و عزت الله نوید از این گروه جدا شد و گروه تئاتر اصفهان را شکل داد. ارحام صدر به همراه نصرت الله وحدت در گروه سپاهان ماند، با افزوده شدن بازیگران زن همانند گیتی فروهر، کلارا دخانی، ناهید پران و دختران علی محمد رجایی، فعالیت گروه به اوج رسید.

شهرت تئاتر سپاهان از اصفهان به دیگر شهرهای ایران رسید و می دانیم که این در عرصه تئاتر کم تر روی می دهد. شهرت یک فیلم سینمایی و یک مجموعه تلویزیونی، عادی است ولی تئاتر با آن همه سختی در میان همان صحنه مدفون می شود.

پس از مدتی ارحام صدر از این گروه جدا شد، مدیران تئاتر سپاهان، همایون و جهانگیر فروهر را جانشین وی کردند و سرانجام تماشاخانه سپاهان به سینما سپاهان تبدیل شد.

وی به سال 1343 گروه هنری و نمایشی ارحام صدر را در محل سینما پارس (مولن روژ) در محله جلفای اصفهان پایه گذاری کرد. بازیگران این تئاتر بیشتر آماتور بودند. به طور متوسط، هریک از نمایش های گروه ارحام هفت ماه روی صحنه بود. این گروه در تهران، آبادان، اهواز، خارک و سرتاسر اروپا، کانادا و امریکا به اجرای برنامه پرداخت. ازجمله مهم ترین اجراهای او در دانشگاه یو سی ال ای بود. ارحام چهارماه نیز در انگلستان دوره نظری تئاتر را گذراند.

ارحام بازیگری بداهه پرداز به شمار می رفت و همواره از نقش خود جلو بود. تلاش ارحام آن بود که نمایش کمدی از حالت فکاهی محض خارج شود و به انتقاد از مسائل سیاسی و اجتماعی بپردازد.

او در این راه کوشش بسیار کرد تا این که سرانجام مکتب کمدی انتقادی تئاتر ایران یا مکتب تئاتر اصفهان را بنیان نهاد. در این مکتب، نمایش هایی ترکیبی را می بینیم که در عین جدیت خنده دارند! ارحام نقش سیاه بازی را برانداخت و همواره در نقش نوکری سفیدروی ظاهر شد از همین جهت کارهای او به کمدی سپید شهرت یافت. این آغاز دوره طلایی تئاتر اصفهان بود.

در همین سال ها بود که وی را شکرپاره اصفهان و شکرپاره تئاتر ایران لقب دادند. او از ظرفیت های طنزآمیز و نکته سنجانه لهجه اصفهانی برای انتقاد از کاستی ها و ناراستی ها بهره گرفت. با این حال هیچ گاه دشنام نداد، به راه ابتذال نرفت و نجابت در کلام را از یاد نبرد.

مردم با دیدن تئاتر او تخلیه روانی می شدند، حرف دلشان را از هنرمند می شنیدند، رنج و غم را سر می بریدند، دردهایشان شفا می یافت و برای دقایقی زورگویان را به تمسخر می گرفتند. ارحام به زندگی روزمره مردم نیز توجه داشت و یک روزنامه شفاهی بود. یک تئاتر هشت ماه روی صحنه بود ولی حرف های ارحام هرشب عوض می شد.

ارحام زندگی مردم اصفهان را نیز به نقد می کشید، مردم از منتقدان دل خوشی ندارند ولی او هنرمندی مردمی بود و از دل مردم برآمده بود پس نقدهایش مورد پسند می افتاد، گواه موفقیت ارحام صدر همین علاقه بسیار مردم به او بود، تئاتر در زمان ارحام صدر یکی از برنامه های زندگی مردم اصفهان شده بود.

روزی مهدی میثاقیه مدیر استودیو میثاقیه برای تماشای نمایش وادنگ به اصفهان آمد. نسخه ای از سناریو را از ارحام صدر گرفت. حسین مدنی و میثاقیه از روی آن فیلم نامه ای نگاشتند. ساموئل خاچیکیان و موشق سروری آن را به سال 1336 با نام شب نشینی در جهنم کارگردانی کردند.

این یک فیلم استثنایی بود ارحام صدر و غلامرضا سرکوب با حضور در این فیلم برای نخستین بار بر پرده سینما ظاهر شدند. آهنگ فیلم را خانم عصمت دلکش ساخته بود و آواز گوشنواز دل کش و ویگن در آن به گوش می رسید.

این فیلم مدتی پس از نمایش در اصفهان توقیف شد. با پی گیری های فراوان آن را با نام رؤیای شیرین دوباره روی پرده سینماها نشاندند.

در این فیلم ابتدا قرار بود ارحام صدر در نقش حاج جبار ظاهر شود ولی به دلیل ضعف هنر گریم، نقش نوکر حاج جبار را بر عهده گرفت.

ارحام صدر در مجموع در بیش از صد تئاتر، هفده فیلم سینمایی و سه مجموعه تلویزیونی بازی کرد. برادر او اسماعیل ارحام صدر نیز طراح صحنه و دکور بود که از آثار سینمایی او می توان به طراحی صحنه فیلم های گاو و آقای هالو هر دو اثر داریوش مهرجویی اشاره کرد.

در سال های اخیر تئاتر تعطیل شد و خاک صحنه را نیز از هنرمندان دریغ کردند. پس از احیای تئاتر دیگر ارحام توان کار نداشت. او خود را بازنشسته کرد و یکی از دلایلی که مهرش همچنان در دل مردم ماند همین بود.

تنها در چند فیلم سینمایی برای لحظاتی به صورت افتخاری ظاهر شد و یک تئاتر در جزیره کیش به روی صحنه برد. از او برای شرکت در سریال کوچه اقاقیا دعوت به عمل آمد ولی به دلیل بیماری عذر خواست.

فیلم ویدیویی درسا که به سال 1384 به دست محسن دامادی ساخته شد، آخرین حضور او در جلوی دوربین بود.

ارحام صدر پس از انقلاب، آژانس مسافرتی پرستیژ را پایه گذاری کرد. از مهم ترین دستاوردهای این دفتر جهانگردی، تخفیف پنجاه درصدی در مالیات همه آژانس های اصفهان بود. دستوری که پس از مرگ ارحام صدر ملغی شد.

ارحام پولسازترین بازیگر اصفهان بود ولی هیچ گاه پول برایش اهمیت نداشت. مردی خیر و نیکوکار بود، تمام درآمدش از بازیگری را به مستمندان می داد. دانشجویان را با هزینه شخصی برای تحصیل به خارج از کشور می فرستاد، برای فقرا لباس و غذا تهیه می دید و سفارش رنج دیدگان را به مسوولان و مدیران می کرد.

ارحام تا پایان عمر در اصفهان زیست و در همین شهر چشم از جهان فروبست و در همین شهر به خاک سپرده شد. مزار او در قطعه نام آوران باغ رضوان اصفهان قرار دارد.

او در همه نقش هایش به لهجه اصفهانی سخن گفت: در بلاد فرنگ، در تهران و حتی در جهنم! (فیلم شب نشینی در جهنم).

بارها خواستند او را به تهران ببرند ولی توفیقی به دست نیاوردند. تهران سعادت بلعیدن او را نیافت ولی وسوسه ها همچنان ادامه داشت. روزی مقامات دولتی خواستند وی را از طریق انتقال محل خدمت در بیمه ایران به فعالیت هنری در تهران وادارند. او گفت: هر موقع توانستید منارجنبان اصفهان را از کف ببرید و در لاله زار کار بگذارید، ارحام را هم می توانید به آنجا ببرید.

به راستی ارحام صدر همچون منارجنبان یکی از جاذبه های گردشگری اصفهان بود چنان که بسیاری به اصفهان سفر می کردند تا تئاترهای او را ببینند.

از آثار او است:

تئاتر وادنگ، قرائت اصفهانی از کمدی الهی دانته. این تئاتر در تهران نیز اجرا شد و جمشید مشایخی میزبان گروه ارحام بود.

تئاتر من میخوام در سه پرده با سناریوی امین خندان. ارحام صدر در این تئاتر غوغا می کند و بهترین کار خود را می آفریند. تحرک ارحام در این تئاتر بسیار بیش از آثار دیگر او است.

تئاتر حاج لطف الله در نقش خود حاج لطف الله.

تئاتر نفت، نوشته مهدی ممیزان به کارگردانی ناصر فرهمند.

تئاتر مست. این تئاتر کمدی، عاطفی و جنایی ماه ها روی صحنه بود. هنگامی که آن را بر می داشتند باز درخواست می شد و آن را می گذاشتند. خلاصه مست، به سال 1356 در جشن هنر شیراز در برابر شاه و مهمانان خارجی او نیز اجرا شد. تئاتر مست را دوربین ها ضبط کردند و در تلویزیون نیز به نمایش درآمد. اعلام این تئاتر عبارت بودند از: داش باقر، ناصر خرسه (نوچه داش باقر)، مست، ستاره (رقاصه کافه اسکندر و دختر مست)، کمال (همسایه و عاشق ستاره)، حسن (رقیب کمال در عشق ستاره)، اسکندر کافه چی (مقتول). صحنه نسق کشی ارحام یکی از نوآوری های فراموش نشدنی او به شمار می رود. مهم ترین دستاورد ارحام در مست این است که کمدی را از سطح کلام به فرم، ارتقا بخشید.

تئاتر شب نشینی در جهنم.

تئاتر حافظ در نقش یک پیرمرد کر.

تئاتر گرگ دوپا به کارگردانی علی محمد رجایی. در نقش پسر روستایی عاشق.

ارحام رییس جمهور آمریکا می شود به کارگردانی امیر شروان در آمریکا.

تئاتر خلیفه یک روزه در نقش هارون الرشید. به کارگردانی غفاریان.

تئاتر حاج عبدالغفار سده ای در نقش اسدالله نوکر حاج عبدالغفار. این تئاتر به صورت سریال بود، حاج عبدالغفار به اصفهان بعد به تهران و بغداد و پاریس و آفریقا می رفت و سرانجام از کره مریخ سر در می آورد.

تئاتر تازه به دوران رسیده ها، نوشته مهدی ممیزان، اجرا در اروپا و آمریکا.

تئاترهای اداره کاریکاتور سازی، جاده زرین سمرقند، سعدی در بتکده های سومنات، لورل و هاردی، عدالت، خانه بی صاحب، طلاق نامه، بوقلمون ها، آقامعلم یا خواستگاری، گذشت، رسواها، احمد دلاک، آمیرزا باقر، رفیق نا جنس، دلقک ها، شاه عباس کبیر، کورش بزرگ، عمه خانم، هفت سین، سال تحویل، دیوانه، طلاق ممنوع، منهای انسانیت، معجزه امید، طناب نجات، اختلاس، لباس امپراطور، ماهی طلایی، مفت خورها، عیال قلابی، منجم باشی، مسافر بی خبر، فتنه گران و خانه خراب.

فیلم سینمایی شب نشینی در جهنم، 1336.

فیلم سینمایی علی واکسی.

فیلم سینمایی ستاره ای چشمک زد.

فیلم سینمایی مردان خشن اثر صابررهبر. مهران فرزند ارحام نیز در این فیلم بازی می کند.

فیلم سینمایی دسته گل (کی دسته گل به آب داده؟) اثر نصرت الله وحدت.

فیلم سینمایی داماد فراری، اثر اسماعیل ریاحی، 1345.

فیلم سینمایی مأمور 0008، اثر ابراهیم باقری، 1346.

فیلم سینمایی شوهر پاستوریزه به کارگردانی نصرت الله وحدت، 1350.

فیلم سینمایی لج و لج بازی، اثر مهدی رییس فیروز، 1351. مهران تنها پسر ارحام نیز در این فیلم بازی می کند. ارحام یک بازی شیرینی در کله پزی ارائه می دهد که به راستی اگر هیچ کار دیگری هم نداشت برای او کافی بود.

فیلم سینمایی یک اصفهانی در نیویورک، اثر شاء الله ناظریان، 1351.

فیلم پریزاد، 1352.

فیلم کمدی اکبر دیلماج، 1352، اثر خسرو پرویزی.

فیلم سینمایی جوجه فکلی، اثر رضا صفایی، 1353.

فیلم سینمایی جعفر خان از فرنگ برگشته، ساخته علی حاتمی و محمد متوسلانی بر پایه نمایشنامه جعفرخان از فرنگ آمده از حسن مقدم، 1365. سال ها توقیف بود و به سال 1377 عرضه شد.

فیلم سینمایی نصف جهان، به کارگردانی مرتضی شاملی، 1370.

فیلم سینمایی افسانه شهر لاجوردی، ساخته محمد علی نجفی، 1370 که توقیف شد.

فیلم مستند شکر پاره، درباره زندگی رضاارحامصدر، 1380 به کارگردانی غلام رضا مهیمن با حضور جمشید مشایخی، محمدعلی کشاورز و علی رضا خمسه.

فیلم درسا، 1384.

 

فهرست منابع

سیری در تئاتر مردمی اصفهان، دکتر پرویز ممنون، اصفهان، 1356.

راهنمای دانشکده ادبیات اصفهان، سال تحصیلی 1341 - 1342.

تاریخ تئاتر در اصفهان، ناصر کوشان، اصفهان: آتروپات، 1379.

فرهنگ سینمای ایران، جمال امید.

فیلمشناخت ایران، عباس بهارلو.

جشن نامه بزرگداشت رضا ارحام صدر، آذر 1381.

گفت و گوی ارحام صدر با فصل نامه نگاه نو.

فصل نامه دریچه، س 5، ش 18، زمستان 1387، با مطالبی از عزت الله انتظامی، جمشید مشایخی، محمدعلی کشاورز، نصرت الله وحدت، داوود رشیدی، علی نصیریان، محمدرضا شجریان، حسن کسایی، کیومرث پوراحمد، امرالله احمدجو، علیرضا خمسه، ایرج راد، محمدعلی نجفی، حسن اکلیلی، بهزاد فراهانی، فضل الله صلواتی، دکتر مهدی نوریان، خسرو احتشامی، ناصر کوشان، سید احمد محیط طباطبایی، فریدون سورانی، علی اصغر شاهزیدی، دکتر سیدمحسن دوازده امامی، دکتر علی رفیعی، محمدمهدی عسگرپور، دکتر عبدالحسین ساسان، رضا مهیمن، یوسفعلی میرشکاک، رضا عماد، فریدون خسروی، دکتر حسین مسجدی، مجید زهتاب، مهدی روضاتی، محمدرضا رهبری، محمدعلی جوادی، محمدرحیم اخوت، تقی سعیدی، مهران ارحام صدر، مهدی شهداد، مجید عقیلی، داریوش مفتخر حسینی، منصور جهان شاه، محسن امیریوسفی، نغمه دادور، محمدرضا یزدان پرست و سیدمحمود حسینی.

«ارحام صدر»، فرید صلواتی، اصفهان امروز، س 3، 21 آبان 1385، ش 62.

«مصاحبه با ارحام صدر»، تلاش، ش 25، 1349، ص 12 تا 20.

 

 اصفهان آنلاین در پرشین بلاگ

دیدار با جمشید خدادادی

$
0
0

جمشید خدا دادی پژوهشگر، طبیب، مبتکر و مخترع ایرانی به سال 1335 در تهران چشم به جهان گشود.

از دوران نوجوانی به مطالعات دینی روی آورد. در دوران دبیرستان روزهای تعطیل را به کار و کسب درآمد پرداخت.

آن گاه صنعت هواپیماسازی را دنبال کرد و در زمینه موتور جت تخصص یافت. او به سال 1355 به نیروی هوایی ایران پیوست و دوره هواپیمایی فوق مدرن اف چهارده را گذراند.

سرهنگ جمشیدخدادادی پس از این ازدواج کرد که حاصل آن سه فرزند است.

در دوران جنگ عراق علیه ایران به جبهه ها شتافت و هفت ماه از عمر خود را به دفاع از میهن سپری کرد.

از خردادماه سال 1369 به تامل و تدبر در قرآن حکیم روی آورد. مطالعات قرآنی او باعث آمد تا به سال 1383 طب قرآنی را پایه گذاری کند. شعار طب قرآنی این است:

غذای انسان داروی انسان است و داروی انسان غذای انسان است.

او در جامعه مخترعین و مبتکرین کشور عضویت دارد و به درمان بیماران با رژیم غذایی ساده و روزمره بر پایه آموزه های قرآنی سرگرم است.

دو دیپلم افتخار یکی در صنعت هواپیمایی و دیگری در درمان بیماری آندومتریوز (عامل نازایی در بانوان) ازجمله افتخارات او به شمار می رود.

سخنرانی ها و جلسات درس او در محافل علمی، دانشگاهی، حوزوی و ازجمله موسسه راه فرزانگان در اصفهان شهره عام و خاص است.

 

از آثار او است:

زیان های چای.

سی دی های آموزشی.

علت و راه درمان بیماری ام اس.

راز کامیابی.

میوه ها و سبزی ها.

شگفتی های طب در قرآن.

شگفتی های تغذیه در قرآن.

پانزده روز تا سلامتی (در جست و جوی سلامتی 1): بازخوانی آیات مربوط به تغذیه انسان در قرآن کریم، ویرایش جعفر صدری، تهران: سهروردی، 1385 / 1388 / تهران: نشر شهر، 1389. به صورت نرم افزار نیز تولید شد.

ارمغان تندرستی: آشنایی با غذاهای گیاهی، حیوانی، دریایی و نکتار میوه جات و سبزی جات (در جست و جوی سلامتی 2)، ویرایش جعفر صدری، تهران: سهروردی، 1388 / تهران: نشر شهر، 1389.

کلید ورود به طب قدیم (در جست و جوی سلامتی 3)، تهران: نشر شهر، 1389.

عسل درمانی (در جست و جوی سلامتی 4).

خلاصه ارمغان تندرستی، تهران: نشر شهر تهران (وابسته به سازمان فرهنگی، هنری شهرداری تهران)، 1390.

 

فهرست منابع

گفت و گوی نگارنده با سرهنگ خدادادی، کتاب فروشی مشعل اصفهان.

«طب قرآنی را ابداع کردم، مصاحبه با استاد جمشید خدادادی، مبتکر طب قرآنی»، صادق مهدی غفرانی، روزنامه کیهان، ش 18187، 18 اسفند 1383، ص 14.

کتاب شناسی ملی ایران.

گفت و گوی جمشید خدادادی با ایبنا، خبرگزاری کتاب ایران.

 اصفهان آنلاین در پرشین بلاگ

امامقلی خان

$
0
0

امام قلی خان سردار دلاور و شجاع، آزادی بخش خطه جنوب ایران، رادمرد و سپهسالار بزرگ ایرانی است. او پسر الله وردی خان قوللرآقاسی رییس غلامان شاهی بود.

الله وردیخان مردی گرجی و سردار شاه عباس یکم و امین دربار صفوی بود. یکی از آبادگری های الله وردی خان پل سی و سه پل است.

امام قلی در سال بیست و هفتم پادشاهی شاه عباس اول، پدرش را از دست داد. پس از این به جای پدر به امیرالامرایی فارس و سپهسالاری ایران رسید. به سال 1026ق هنگامی که خلیل پاشا وزیر اعظم عثمانی به آذربایجان تاخت از مقام سپهسالاری کنار گذاشته شد.

وی به سال 1023 جزیره قشم و هرمز و متعلقات آن ها را به فرمان شاه عباس از پرتقالیان بازپس گرفت و پس از سال ها این جزایر را به قلمروی ایران افزود.

امام قلی خان به این بسنده نکرد، از مغرب تا حدود بصره پیش رفت، سراسر خاک فارس، بوشهر، کوهکیلویه، لارستان و بنادر جنوب، از بندر جاسک تا شط العرب و تمام جزیره های خلیج فارس از قلمرو حکومت او به شمار می رفت. امامقلیخان همواره آماده به رزم بود، بیست و پنج تا سی هزار سوار زبده مجهز جنگاور در اختیار داشت. او در طول بیست و پنج سال پیکار با دشمنان هرگز شکست نخورد.

از اقدامات عمرانی او باید به ساخت شهر بندر عباس، حفر تونل برای انتقال آب کارون به زاینده رود، مدرسه هایی در شیراز و پل خان در مرودشت اشاره کرد.

امام قلی خان مردی شجاع، دلاور، بخشنده و مردم دار بود و در فارس اختیار مطلق داشت. وی همانند پادشاه مستقلی حکومت می کرد و اختیار عزل و نصب والیان را داشت ولی هیچ گاه سر از اطاعت شاه نپیچید. او توانگرترین حاکم ایران بود. همه ساله هدیه های گران بهایی برای شاه می فرستاد ولی دارایی زیادی داشت. مخارج او تفاوتی با مخارج دربار شاه نداشت.

پس از مرگ شاه عباس، ستاره قدرت او افول کرد، شکوه حکومت او چنان بود که شاه تازه بر تخت نشسته را در فکر فرو می برد. اگر امام قلی خان ادعای سلطنت می کرد و سر از فرمان حکومت مرکزی می پیچید چه می شد؟ شاه صفی همواره از او در اندیشه بود تا این که سلطان مراد امپراتور عثمانی به سال 1042ق به شهر تبریز حمله برد. اعتمادالدوله به شاه صفی این فرصت را گوشزد کرد. شاه، امام قلی خان را به رویارویی ترکان فرستاد.

امام قلی که در ایام مردی کهن سال بود فرمان شاه را گردن نهاد و با لشکریانش به سوی قزوین شتافت. شاه نیز خود در قزوین استقرار یافت. پسران امام قلی خان بوی خون را از پیش شنیده بودند ولی او سرداری وظیفه شناس بود و فرمان شاه و حفظ کشور برایش ارزش بالایی داشت. شاه چون امام قلیخان و سه پسرش به قزوین وارد شدند سر آنان را از تن جدا ساخت.

شاه به این نیز بسنده نکرد و به نایب الحکومه فارس فرمان داد تا دیگر فرزندان امام قلی خان را بکشند تا از او نسلی برجای نماند.

به پاس خدمات امامقلی خان به حاک ایران، تندیس امام قلی خان ساخته مجسمه ساز بزرگ ایرانی استاد ابوالحسن صدیقی در بلوار امام قلی خان به سال 1370 در جزیره قشم برپا شد.

بلوار امام قلی خان در قشم نیز به یاد و خاطره این سردار بزرگ با گرته برداری از چهارباغ اصفهان احداث شده است.

 

فهرست منابع

لغتنامه دهخدا، مقاله امام قلی خان در ویکی پدیای فارسی نیز عینا برداشت از مطلب مرحوم دهخدا است.

عالم آرای عباسی.

زندگانی شاه عباس اول، نصرالله فلسفی، ج 2، ص 97.

تاریخ منتظم ناصری، ج 2، ص 921.

«برپایی تندیس امام قلی خان در قشم»، دکتر علی شمس اردکانی، مجله بخارا، س 14، ش 81، خرداد و تیر 1390، ص 856 تا 860.

«داستان نصب مجسمه امام قلی خان»، مهندس مرتضی متولی زاده، مجله بخارا، س 14، ش 81، خرداد و تیر 1390، ص 860 تا 862.

تحقیقات محلی نگارنده.

سعدی در کیش، جعفر حمیدی، تهران: بهشت اندیشه، 1379.

 اصفهان آنلاین در پرشین بلاگ

 

برنامه اکران سینماهای اصفهان

$
0
0

سینما ساحل: اخلاقتو خوب کن به کارگردانی سیدمسعود اطیابی.

سینما سپاهان: اخلاقتو خوب کن به کارگردانی سیدمسعود اطیابی.

سینما قدس، سالن شماره یک: پرتقال خونی به کارگردانی سیروس الوند.

سینما قدس، سالن شماره دو: شیش و بش به کارگردانی بهمن گودرزی.

سینما چهارباغ (خانواده): زندگی با چشمان بسته به کارگردانی رسول صدرعاملی.

سینما ایران: پیتزا مخلوط به کارگردانی حسین قاسمی جامی.

تالار هنر: نمایش ابریشم و آتش.

مجتمع فرشچیان اصفهان: فیلم راه آبی ابریشم به کارگردانی محمدرضا بزرگ نیا.

 اصفهان آن لاین در پرشین بلاگ

دانلود آهنگ فیلم قیصر.MP3


دیدار با دکتر منصف مرزوقی

$
0
0

محمد منصف المروزقی متفکر، مبارز سیاسی و فعال حقوق بشر در هفتم جولای سال 1945 میلادی در تونس چشم به جهان گشود. پدرش محمد البدوی المرزوقی و مادرش عزیزة بن کریم نام داشتند.

محمد سال های 1957 تا 1961 رات به تحصیل در مدرسه صادقیه گذراند.

آن گاه به سال 1964 به فرانسه رفت. تحصیلات خود را در دانشگاه استراسبورگ فرانسه گذراند و پس از دریافت دکترا در رشته پزشکی در همان کشور ازدواج کرد. مریم و نادیه حاصل این ازدواج هستند.

به سال 1970 مقاله ای برای همایش صدمین سالگرد ولادت مهاتماگاندی ارائه داد. به این مناسبت به هندوستان دعوت شد و یک ماه را به گشت و گذار در آن کشور پهناور گذراند.

المروزقی به سال 1975 به چین سفر کرد و به انجام ماموریتهای پزشکی و انسان دوستانه پرداخت.

وی به سال 1979 به رغم سفارش دوستانش مبنی بر اقامت در فرانسه، به تونس بازگشت و به عنوان استادیار در بخش مغز و اعصاب دانشگاه تونس سرگرم تدریس شد.

مرزوقی با نوشته های خود علیه شرایط سیاسی حاکم بر تونس و زین العابدین بن علی به مخالفت برخاست.

در مارس 1994 بازداشت شد و به سلول انفرادی افتاد. چهار ماه بعد در پی فشارهای بین المللی و دخالت نلسون ماندلا آزاد شد.

به سال 1997 به مناسبت سالگرد صدور اعلامیه حقوق بشر مجلس شورای ملی برای آزادی ها را پایه گذاری کرد و خود رییس کمسیون حقوق بشر شد.

پس از این به دلیل محدود شدن فضای سیاسی، باز به فرانسه هجرت کرد و به تدریس در دانشگاه پاریس سرگرم شد.

به سال 2011 تونس نخستین کشور عربی منطقه بود که به پاخاست. دکتر مرزوقی نیز اعلام کرد که بدون اجازه مقامات به خاک تونس باز خواهد گشت.

دکترمرزوقی سال گذشته به آغوش میهن بازگشت. او در نخستین اقدام، در دوزادهم دسامبر 2011 حزب کنگره برای جمهوری را پایه گذاری کرد و ریاست آن را برعهده گرفت.

پس از سرنگونی رژیم دیکتاتوری بن علی، انتخابات پارلمانی با حضور گسترده مردم برگزار شد. جریان های اسلامگرا به ویژه حزب النهضه به ریاست راشد الغنوشی پیروزی چشمگیری را به دست آوردند.

اعضای مجلس موسسان تونس، با توجه به ائتلاف سه جانبه سه حزب النهضه، کنگره برای جمهوری و حزب التکتل، آقای منصف المرزوقی را به عنوان رئیس جمهور موقت برگزیدند.

این تصمیم بر پایه قانون اساسی موقت صورت می پذیرد که به دست اعضای مجلس موسسان تونس به تصویب رسیده است.

بنابر قانون اساسی تونس، نامزد ریاست جمهوری این کشور باید مسلمان و دارای تابعیت تونسی باشد. همچنین پدر و مادر وی اهل تونس باشند و وی از تمامی حقوق مدنی و سیاسی برخوردار باشد.

 وبلاگ اصفهان آن لاین در پرشین بلاگ

طنز سعدی

$
0
0

در آثار سعدی زیباترین جلوه گری های زبانی را می توان یافت. سعدی شاعری بزرگ است که از طنز نیز غفلت نورزیده و نمونه های ارجمندی از طنز را از خویش به یادگار گذاشته است. طنزی ژرف و اندیشمندانه که حاصل دیدگاه رندانه و زبان طنزآمیز او است.

طنز سعدی، سرشار از حیات و سرزندگی است. سعدی به یاری لحن طنز، خشکی را از کلام خود می گیرد و شور و حرکت را بدان باز می گرداند. او گاه و بی گاه برای دادن پند و اندرز به طنز توسل می جوید، به این وسیله بی خردان را تذکر می دهد و خردمندان را از فروافتادن در اشتباه باز می دارد.

طنز سعدی، طنز موقیعت است. وی مخاطب را در شرایطی ویژه قرار می دهد. خواننده با احساس همذات پنداری، خود را در آن موقیعت می بیند و می خندد.

طنز سعدی را می توان در سه بخش خلاصه کرد:

طنزی که به شوخی نزدیک است.

طنزی که با خود کمی شوخی دارد.

طنزی که اصلا شوخی ندارد. این نوع طنز خنده دار نیست ولی تفکر برانگیز است.

یکی از شگردهای سعدی، گفتن از خلقیات و منش اشخاص و روان کاوی افراد اجتماع است. از این جهت طنزهای او نیز طنزهایی روان کاوانه هستند.

تاکنون تمرکز اصلی پژوهشگران بر هزلیات سعدی بوده است ولی چندین اثر نیز درباره طنز سعدی و شیوه های طنزآوری او به نگارش درآمده اند که به آن ها اشاره می کنیم:

لبخند سعدی، طنز در غزل های سعدی، اسماعیل امینی، تهران: مرکز آفرینش های ادبی حوزه هنری، چاپ اول 1390، 424 ص، رقعی.

طنز در گلستان سعدی، محمدعلی علومی، تهران: امیرکبیر، چاپ اول، 134 ص، جیبی.

طنز فاخر سعدی، ایرج پزشک زاد، تهران: شهاب ثاقب، چاپ اول 1381، 200ص.

 اصفهان آن لاین در پرشین بلاگ

نقد سریال هزاردستان از آثار علی حاتمی

$
0
0

علی حاتمی با بروز انقلاب، طرح فیلمنامه هزاردستان را عوض کرد و آن گاه که روی کاغذ آمد دچار سانسور شد، در این مرحله، نه بار فیلم نامه هزاردستان تعویض شد. با توجه به تاریخ کمیته مجازات، می توان حدس زد که یکی از موارد ترورهای رضا تفنگ چی، ترور یکی از آخوندهای درباری بوده است.

اشتباه های هزاردستان:

متین السلطنه یک بار، نجم السلطنه خطاب می شود.

اعراب کلمات در خطبه آقاسیدابراهیم برای سربازها نادرست است.

دارویی که دستور داده بودید را تزریق شد جمله ای ادبی نیست و با دیگر دیالوگ های زیبای سریال همخوانی ندارد.

گلوله به قلب راست اسماعیل خان می خورد!

کلا چون صدابرداری هم زمان و در صحنه انجام نگرفته، و توأم شدن آن با موسیقی، بعضی از دیالوگ ها را نامفهوم و یا دیرفهم کرده است.

اعلام هزار دستان:

انجمن یا کمیته مجازات که در 1335 قمری پایه گذاری شد؛

امین اقدس (عروسِ خان) که قطعه ای از طلاهای سرقت شده در گالری قازاریان متعلق به او بود؛

مفتش شش انگشتی که شعبان را می کشد، و خود به دست یکی از شاگردان شعبان به قتل می رسد؛

متین السلطنه (سردبیر یومیه عصر جدید)؛

آکاووس (عرق فروش محله)؛

رضا تفنگ چی (میرزا رضا خوش نویس) که اسماعیل خان و متین السلطنه را ترور می کند، او به زندگی عادی می پردازد، پس از مدتی دوباره به دنبال قتل هزاردستان می افتد اما او را نمی شناسد، وقتی که او را شناسایی می کند که هزاردستان از وی می خواهد تا خاطرات آن سال ها را خوش نویسی کند، هزاردستان به رضا برای خطاطی نیاز دارد و رضا نیز برای وقوف به اسرار پنهان نمی تواند در قتل او پیش دستی کند تا سرانجام خود رضا به دست سرمستخدم گراند هتل و امین حضور خان کشته می شود؛

شاه زاده معیرالدوله؛

اسماعیل خان (رییس انبار غله)؛

ابوالفتح صحاف که رابط رضا تفنگ چی با انجمن است، وی که آذری زبان است، در زندان به دست شعبان کشته می شود؛

آقاسیدابراهیم؛

قمربانو جلال الملکی (همسر رضا تفنگ چی)؛

خان بابا (خان مظفر / خان حاکم / پیر اعظم / رییس بنیاد مظفر / مسافر اتاق 113، صاحب مطبعه مظفر، نویسنده کتاب هزاردستان یا مظفرنامه که در 1320 تا 1322 تحریر می شود تا در صدمین سال تولد خان مظفر به چاپ رسد، و انتشار یابد)؛

استاد گلبهار؛

عمو نشاط (مأمور آمار)؛

کفیل تأمینات؛

سرکار رجبی؛

قازاریان صاحب طلافروشی که به امر کفیل نظمیه توسط مفتش سرقت شد، و قازاریان را دیوانه کرد، او سرقت را شایعه می پنداشت، می گفت که تعمیرات دارم و به این خاطر تعطیل کرده ام، و اهل و عیالش را از دست داد؛

کفیل نظمیه (ظاهرا سرپاس مختاری)؛

دکتر موسی  خان فیض؛

مش موسی  (آدم معیرالدوله)؛

غلام عمه (قاتل مفتش که به دار آویخته می شود)؛

جلال الملک (پدرزن رضا تفنگ چی)؛

میرزا هدی  استاد خوش نویسی میرزا رضا در مشهد که به اتفاق جلال الملک به دست قزاق ها به دار آویخته شدند؛

سیدمرتضی سماور ساز که مرید آقاسیدابراهیم است؛

شعبان استخوانی که عضو کمیته است و قاتل کفیل تأمینات، او به دست مفتش به جرم پخش مواد مخدر به قتل می رسد.

 

جملات موثر:

کفیل شعبه تامینات در بازجویی در کله پزی: جماعت خواب، اجتماع خواب زده جامعه چرتی چه ملتی

مرغ سخن گوی خانه آکاووس.

 اصفهان آن لاین در پرشین بلاگ

تبریک شب یلدا

$
0
0

باز یلدا یادگار کهن ایران زمین از راه رسید. یلدا پیام آور زمستان است ولی می خواهد با زبان بی زبانی بگوید که هیچ زمستانی ماندنی نیست؛ حتی اگر تمام شب هایش یلدا باشد.

یلدا آخرین شب پاییز است و جوجه ها را آخر پاییز می شمارند، پس باید جوجه ها را در این شب برشمرد!

یلدا بهانه خوبی است برای دیدار نزدیکان و یادکرد رسم های کهن.

یلدا شب بلندی است که ما ایرانیان آن را با دور هم نشستن کوتاه می کنیم؛ یعنی یادمان باشد که زندگی آن قدر کوتاه است که یک دقیقه بیشتر با هم بودن و به هم اندیشیدن را باید جشن گرفت.

یلدا یک دقیقه یا شصت ثانیه، یک شب برای دیدن، یک بوس برای شصت لبخند، یک دوست برای شصت سال.

بیا ای دل کمی وارونه گردیم

برای هم بیا دیوونه گردیم

شب یلدا شده نزدیک ای دوست

برای هم بیا هندونه گردیم.

عمرتون صد شب یلدا

دلتون قد یه دریا

توی این شب های سرما

یادتون همیشه با ما.

یلدا سوران جشن دی گان و جشن زایش مهر پیشاپیش بر شما فرخنده باد.

محفل آریاییتان طلایی

دل هایتان دریایی

شادی هایتان یلدایی

پیشاپیش مبارک این شب اهورایی.

شبتان همچون هندوانه شیرین، در این شب فراموش نشدنی مرا هم از یاد نبرید.

 اصفهان آنلاین در پرشین بلاگ

هندوانه آرایی برای شب یلدا

$
0
0

با انواع طرح های هندوانه، هندوانه شب یلدای خود را تزیین کنید.  امیدوارم از تزیین هندوانه و هندوانه آرایی لذت کافی ببرید، یلدا مبارکباد.

 

اصفهان آنلاین در پرشین بلاگ

Viewing all 464 articles
Browse latest View live




Latest Images